Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
English
Persian
tachograph
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
speedograph
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
black box
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
Search result with all words
velocity gradiant
میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
Other Matches
photo distance
مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
time distance
مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
range scale
طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
attenuation mean free path
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
mean free path for attenuation
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
mean free for scattering
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
scattering mean free path
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
short international
مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
range section
قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
windsor round
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
vehicle stopping distance
مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
absorption mean free path
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
road distance
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
mean free path absorption
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
coincidence range finder
مسافت یاب دوشاخهای مسافت یاب انطباقی
speed ring
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
dragged
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
rate of flame propagation
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
machine number
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
true air speed
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
tachometer
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
telemetering
ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
inputted
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
sofar
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerating
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerate
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates
سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
air plot wind velocity
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
transonic
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
cut off velocity
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
fasted
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
airspeed
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeeds
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
supersonic
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
lengths
مسافت
distances
مسافت
short range
کم مسافت
ranges
مسافت
ranged
مسافت
distance
مسافت
range
مسافت
length
مسافت
short-range
کم مسافت
sustained rate
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
range drum
طبله مسافت
range indicator
طبله مسافت
supporting distance
مسافت پشتیبانی
range determination
تعیین مسافت
rangefinders
مسافت یاب
telephoning
در یک مسافت طولانی
telephones
در یک مسافت طولانی
telephoned
در یک مسافت طولانی
telephone
در یک مسافت طولانی
plotting scale
خط کش مسافت یاب
proximity fuze
از مسافت دور
racing course
مسافت مسابقه
range determination
تخمین مسافت
range finder
مسافت یاب
sight distance
مسافت دید
taximeter
مسافت سنج
telemeter
مسافت سنج
hauling
مسافت حمل
telemetry
مسافت سنجی
range sensing
تخمین مسافت
viameter
مسافت پیما
training distance
مسافت تمرین
haul
مسافت حمل
hauled
مسافت حمل
range finding
مسافت یابی
range indicator
شاخص مسافت
range indicator
مقیاس مسافت
range adjustment
تنظیم مسافت
hauls
مسافت حمل
range calibration
تنظیم مسافت
trochometer
مسافت پیما
range scale
طبله مسافت
test course
مسافت ازمایش
odometry
مسافت پیمایی
odograph
مسافت سنج
burst range
مسافت ترکش
air distance
مسافت هوایی
metrograph
مسافت سنج
odometer
مسافت سنج
blooming train
مسافت نورد
intervalometer
مسافت سنج
known distance
مسافت معلوم
close range
مسافت نزدیک
equidistance
مسافت مساوی
ranging
مسافت یابی
jacob's staff
مسافت سنج
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
range table
جدول مسافت توپ
long distance supply
تغذیه مسافت دور
longer
طی مسافت زیاد توپ
longest
طی مسافت زیاد توپ
eye
دیدخوب با تشخیص مسافت
range spotting
تخمین مسافت کردن
long
طی مسافت زیاد توپ
ranging pole
شاخصهای مسافت یابی
eyeing
دیدخوب با تشخیص مسافت
eying
دیدخوب با تشخیص مسافت
longs
طی مسافت زیاد توپ
distantly
دور به مسافت زیاد
range finding
تخمین مسافت کردن
ranging
مسافت یابی کردن
mean free path
مسافت ازاد میانگین
limit
مسافت یا مدت مسابقه
spot
مسافت یابی کردن
spots
مسافت یابی کردن
range board
میز تنظیم مسافت
mean free path
مسافت ازاد متوسط
macrometer
دوربین مسافت سنج
measurer whell
چرخ مسافت سنج
range keeper
محاسب مسافت توپ
measuring magnifier
مسافت یاب دقیق
macrometer
مسافت یاب نوری
range rake
الیداد مسافت سنج
longed
طی مسافت زیاد توپ
torpedo run
مسافت طی شده اژدر
long-
طی مسافت زیاد توپ
equidistant
دارای مسافت مساوی
taximeter
مسافت نمای تاکسی
tachymeter
دوربین مسافت یاب
tachometric sight
دوربین مسافت سنج
tachometric sight
دوربین مسافت یاب
tachometer
کیلومترشمار مسافت سنج
flights shooting
مسابقه مسافت نه هدف
flash ranging
مسافت یابی نوری
sound ranging
مسافت یابی صوتی
miles
مقیاس سنجش مسافت
mile
مقیاس سنجش مسافت
long haul
<idiom>
مسافت دراز یا سفرکردن
eyes
دیدخوب با تشخیص مسافت
long distance
دارای مسافت دور
range disk
میز تصحیح مسافت
long-distance
دارای مسافت زیاد
long distance
دارای مسافت زیاد
range finder
مسافت سنج دریایی
long-distance
دارای مسافت دور
telephone modal distance
مسافت مکالمه تلفنی
telemetry
مسافت سنجی رادیویی
telemeter
دورسنج مسافت سنج
leader's rule
تعیین مسافت امن
loran
رادار مسافت سنج دریایی
course
مسیر رفت و برگشت مسافت
coursed
مسیر رفت و برگشت مسافت
coincidence adjustment
تعیین مسافت به وسیله انطباق
marathon
دو ماراتون به مسافت 09124 متر
fetched
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
marathons
دو ماراتون به مسافت 09124 متر
fetches
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
safe distance
مسافت امن اطراف مین
courses
مسیر رفت و برگشت مسافت
repeat range
با همین مسافت تیراندازی کنید
arming range
مسافت مسلح شدن گلوله
fetch
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
band
را یک مسافت کوتاه ارسال میکند
metropolitan area network
شبکه گسترده در مسافت محدود.
range drum
طبله بستن مسافت به توپ
mileage
مسافت طی شده به وسیله خودرو
legs
مسافت طی شده قایق در یک دور
weaving distance
طول تلاقی مسافت همبری
measuring magnifier
مسافت یاب مخصوص فواصل کم
leg
مسافت طی شده قایق در یک دور
To cover (traverse)long distances.
مسافت زیادی راطی کردن
bands
را یک مسافت کوتاه ارسال میکند
air distance
مسافت طی شده به وسیله هواپیما
target range
مسافت هدف میدان تیر مشقی
speeding
مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
speeds
مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
overtaking sight distance
مسافت دید برای سبقت گرفتن
baseball throw
مسابقه پرتاب توپ از لحاظ مسافت
speed
مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
make time
<idiom>
بیشترین مسافت را درکمترین وقت رفتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com