English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
real capital سرمایه واقعی
Search result with all words
actual investment سرمایه گذاری واقعی
real investment سرمایه گذاری واقعی
to overcapitalize a company سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
Other Matches
cambridge equation نشان میدهند . یعنی پول واقعی برابراست با طول متوسط دورهای که هر واحدپول بین دو معامله نگهداری میشود ضرب در درامد واقعی K =
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
absolute altimeter ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
supply price of capital قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
over capitalised براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
capital stock سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
capital consumption allowance کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
liquidity trap سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
disinvestment سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
capitalization تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
financier سرمایه دار سرمایه گذار
financiers سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
architecture proper معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
marginal utility of capital مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
registered capital سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
capital program برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
collapse capitalism فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
The real problem is not whether machines think but whether men do. مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
cobb doglas production function ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
McCoy واقعی
right واقعی
actual واقعی
veracious واقعی
lifelike واقعی
factual واقعی
card-carrying واقعی
virtual واقعی
concrete : واقعی
factually واقعی
essentials واقعی
essential واقعی
very واقعی
true life واقعی
ex post واقعی
unfeigned واقعی
literal واقعی
real واقعی
righted واقعی
objectives واقعی
objective واقعی
actuals واقعی
veritable واقعی
veridical واقعی
righting واقعی
positive واقعی
ex post saving واقعی
real sector بخش واقعی
nominal غیر واقعی
real anxiety اضطراب واقعی
real value ارزش واقعی
real address آدرس واقعی
accomplish واقعی کردن
real storage انباره واقعی
very واقعی فعلی
make a reality واقعی کردن
objective value ارزش واقعی
fulfill [American] واقعی کردن
execute واقعی کردن
carry out واقعی کردن
real score نمره واقعی
out of pocket expenses هزینه واقعی
real assets دارائیهای واقعی
bring inbeing واقعی کردن
real wage مزد واقعی
objective data دادههای واقعی
airy-fairy غیر واقعی
jisen مبارزه واقعی
actual damage خسارت واقعی
actual expenses مخارج واقعی
actual income درامد واقعی
actual key کلید واقعی
actual load بار واقعی
actual loss زیان واقعی
actual parameter پارامتر واقعی
actual price قیمت واقعی
actual saving پس انداز واقعی
actual self خود واقعی
actual velocity سرعت واقعی
actualize واقعی کردن
actual cost هزینه واقعی
actual argument نشانوند واقعی
never-never غیر واقعی
never-never land غیر واقعی
incidental expenses هزینههای واقعی
historical costs هزینه واقعی
unrealistic غیر واقعی
unrealistically غیر واقعی
unreal غیر واقعی
true north شمال واقعی
life size اندازه واقعی
life-size اندازه واقعی
practical واقعی کارازموده
actual address نشانی واقعی
real memory حافظه واقعی
real fluid سیال واقعی
true واقعی حقیقی
realize واقعی کردن
truer واقعی حقیقی
truest واقعی حقیقی
realising واقعی کردن
genuine واقعی حقیقی
put into effect واقعی کردن
realises واقعی کردن
bring into being واقعی کردن
practicals واقعی کارازموده
real income درامد واقعی
real mode حالت واقعی
put into practice واقعی کردن
matter-of-fact بطور واقعی
true complement مکمل واقعی
realizing واقعی کردن
true complement متمم واقعی
realizes واقعی کردن
real numbers اعداد واقعی
realized واقعی کردن
realised واقعی کردن
down to earth حقیقی واقعی
down-to-earth حقیقی واقعی
true vertical قائم واقعی
actualize واقعی کردن
carry ineffect واقعی کردن
make something happen واقعی کردن
put ineffect واقعی کردن
implement واقعی کردن
true power توان واقعی
true slump نشست واقعی
carry into effect واقعی کردن
matter of fact بطور واقعی
real earnings درامدهای واقعی
insubstantial غیر واقعی
real costs هزینههای واقعی
real واقعی موجود
actualise [British] واقعی کردن
true form فرم واقعی
put inpractice واقعی کردن
real money supply عرضه واقعی پول
real McCoy <idiom> چیز واقعی واصیل
real national income درامد ملی واقعی
false ساختگی غیر واقعی
ideals مطابق نمونه واقعی
actual instruction دستور العمل واقعی
actual neurosis روان رنجوری واقعی
real purchasing power قدرت خرید واقعی
home whistle امتیاز واقعی یا فرضی
in the p sense of the word بمعنی واقعی کلمه
index of real wages شاخص دستمزدهای واقعی
inesse دارای هستی واقعی
ideal مطابق نمونه واقعی
real rate of interest نرخ بهره واقعی
real balance effect اثر مانده واقعی
pepper corn rent اجاره غیر واقعی
actual velocity of ground water سرعت واقعی اب زیرزمینی
conductance مقدار هدایت واقعی
objectively بطور واقعی یا خارجی
in the clouds <idiom> دور از زندگی واقعی
unreal غیر واقعی خیالی
no par بدون ارزش واقعی
pragmatize واقعی نشان دادن
real interest rate نرخ بهره واقعی
real will نظریه اراده واقعی
true meridian نصف النهار واقعی
abstracting جوهرگرفتن از عاری ازکیفیات واقعی
abstract جوهرگرفتن از عاری از کیفیات واقعی
incidence تعلق واقعی مالیات مشمولیت
actual decimal point نقطه یا ممیز اعشاری واقعی
actual carrier موسسه حمل و نقل واقعی
abstracts جوهرگرفتن از عاری ازکیفیات واقعی
to look like the real thing مانند چیزی واقعی بودن
sterling فاهر وباطن یکی واقعی
real gross national product تولید ناخالص ملی واقعی
substantive دارای ماهیت واقعی حقیقی
entitative واقعی مربوط بوجودخارجی چیزی
undervaluing کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
underlet کمتر از ارزش واقعی اجاره دادن
over estimate بیش ازاندازه واقعی بها گذاشتن بر
see things <idiom> چیزهای غیر واقعی راتصور کردن
to put it on پیش از اندازه واقعی نشان دادن
abstraction ربایش بیخبری از کیفیات واقعی وفاهری
undervalues کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervaluation تقویم یاارزیابی کمتر ازمیزان واقعی
overcapitalize بیش ازاندازه واقعی براورد کردن
abstractionism مکتبی که از کیفیات واقعی هنر دوراست
abstractions ربایش بیخبری از کیفیات واقعی وفاهری
psych out <idiom> پیی بردن به انگیزه واقعی (شخص)
undervalue کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
underrate چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
that was a quasi war جنگ واقعی نبود- چیزی مانندجنگ بود
underrates چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
underrating چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
It was filmed on location. صحنه فیلم درمحل واقعی فیلمبرداری شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com