Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (10 milliseconds)
English
Persian
to song a song
سرود خواندن
Search result with all words
choir
بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
choirs
بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
hymn
سرود خواندن تسبیح وتمجید گفتن
hymns
سرود خواندن تسبیح وتمجید گفتن
chant
سرود یا اهنگ خواندن
chanted
سرود یا اهنگ خواندن
chanting
سرود یا اهنگ خواندن
chants
سرود یا اهنگ خواندن
psalm
سرود مذهبی خواندن
psalms
سرود مذهبی خواندن
sing
سرود خواندن سراییدن
sings
سرود خواندن سراییدن
Other Matches
hymnody
سرود خوانی سرود
psalm
سرود روحانی سرود
psalms
سرود روحانی سرود
lilts
اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
lilt
اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
read head
هد خواندن راس خواندن
canticles
سرود
canticle
سرود
cantos
سرود
canto
سرود
chanson
سرود
cantation
سرود
sings
سرود
anthems
سرود
sing
سرود
song
سرود
songs
سرود
hymn
سرود
carol
سرود
anthem
سرود
dit
سرود
mantra
سرود
rhapsode
می سرود
carols
سرود
hymns
سرود
dite
سرود
ditty
سرود کوچک
singsong
سرود یک نواخت
chant
مناجات سرود
chanted
مناجات سرود
chanting
مناجات سرود
psalter
کتاب سرود
chants
مناجات سرود
psalmody
سرود خوانی
national anthems
سرود ملی
ditties
سرود کوچک
dirges
سرود عزا
tag
بندگردان سرود
tags
بندگردان سرود
hymn
سرود روحانی
taekwondo nore
سرود تکواندو
songwriter
سرود نویس
hymns
سرود روحانی
songbook
کتاب سرود
songsmith
سرود ساز
dirge
سرود عزا
monody
سرود عزا
warbles
سرود چهچه
evensong
سرود شامگاه
eclogue
سرود چوپانی
national anthem
سرود ملی
antiphon
سرود برگردان
bacchanalian song
سرود مستانه
hhymnography
فن تصنیف سرود
warbled
سرود چهچه
warble
سرود چهچه
hymnography
سرود سازی
doxology
سرود نیایش
love song
سرود عاشقانه
warbling
سرود چهچه
hymnist
مصنف سرود
hymnography
فن تصنیف سرود
head crash
برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
bobs
سرود یاتصنیف ضربت
barcarolle
سرود کرجی بان
barcarole
سرود کرجی بان
canzonet
سرود یا تصنیف کوچک
bobbing
سرود یاتصنیف ضربت
bob
سرود یاتصنیف ضربت
lay clerk
سرود خوان کلیسا
hymnbook
کتاب سرود مذهبی
psalter
سرود مذهبی مزامیر
motet
سرود چند صدایی
dirges
سرود عزا سرودن
dirge
سرود عزا سرودن
magnificat
سرود نیایش مریم
chanter
سرود خوان کلیسا
siren song
سرود دلفریب وافسونگرانه
extends
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extend
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
chantey
سرود ملوانان هنگام کار
kapell meister
رئیس دسته سرود خوانی
marseillaise
مارسیز سرود ملی فرانسه
glee club
کلوب یا باشگاه اواز و سرود
alma mater
سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
madrigals
سرود عاشقانه چند نفری
madrigal
سرود عاشقانه چند نفری
antiphony
انعکاس یا جواب سرود وموسیقی
blues
نوعی سرود وموسیقی جاز
chanty
سرود ملوانان هنگام کار
hymnologic
وابسته به سرود شناسی یاسرود سازی
psaltery
قانون یاسنتور انگشتی یامضرابی سرود
we sang them home
ایشان را با اواز و سرود تامنزلشان همراهی کردیم
dithyramb
سرود درهم برهم ووحشیانه یونانیان باستانی
gregorian chant
سرود مذهبی ساده کلیسای کاتولیک رومی
prothalamium
ترانه مخصوص جشن ازدواج سرود مبارک باد
prothalamion
ترانه مخصوص جشن ازدواج سرود مبارک باد
hymeneal
سطح هاگدار ومیوه اور قارچ سرود عروسی
deacon
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacons
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
mediant
یکی ازالحان سرود کلیسایی که حدفاصل بین اهنگ طبیعی صداواوج صدا است
palinode
قطعه شعر یا سرودی که مطلب شعر یا سرود قبلی راانکار کند
reads
خواندن
misreads
بد خواندن
misread
بد خواندن
misreading
بد خواندن
recitation
از بر خواندن
read
خواندن
lip-reads
لب خواندن
lip-read
لب خواندن
intoning
خواندن
intones
خواندن
intoned
خواندن
intone
خواندن
lip read
لب خواندن
reading
خواندن
readings
خواندن
recitations
از بر خواندن
reading age
سن خواندن
to take lessons
یا خواندن
rhapsodiz
خواندن
trills
با تحریر خواندن
to read wrong
اشتباه
[ی]
خواندن
unreadable
غیرقابل خواندن
unreadable
نامستحق خواندن
spelled
پی بردن به خواندن
spells
پی بردن به خواندن
spell
پی بردن به خواندن
trilled
با تحریر خواندن
trill
با تحریر خواندن
scans
با وزن خواندن
beatifies
مبارک خواندن
beatify
مبارک خواندن
beatifying
مبارک خواندن
chortle
سرودوتسبیح خواندن
misread
غلط خواندن
misreading
غلط خواندن
misreads
غلط خواندن
lullabies
لالایی خواندن
lullaby
لالایی خواندن
chortled
سرودوتسبیح خواندن
chortles
سرودوتسبیح خواندن
chortling
سرودوتسبیح خواندن
scan
با وزن خواندن
scanned
با وزن خواندن
beatified
مبارک خواندن
read head
نوک خواندن
reading disability
ناتوانی در خواندن
reading habit
عادت خواندن
reading quotient
بهر خواندن
reading rate
سرعت خواندن
reading speed
سرعت خواندن
reading readiness
امادگی خواندن
reading span
فراخنای خواندن
reading station
ایستگاه خواندن
nondestructive read
خواندن غیرمخرب
parallel reading
خواندن موازی
raw head
نوک خواندن
quirister
باجمع خواندن
read pulse
تپش خواندن
psalmodize
زبور خواندن
read strobe
بارقه خواندن
read/write
خواندن- نوشتن
readability
قابلیت خواندن
destructive read
خواندن مخرب
criminiate
مرجم خواندن
to glance
بشتاب خواندن
r/w
خواندن- نوشتن
to go to school
درس خواندن
to read out
بلند خواندن
lulls
لالایی خواندن
lulling
لالایی خواندن
to throw down the glove
بمبارزه خواندن
lulled
لالایی خواندن
to fling down the gauntlet
بمبارزه خواندن
to call to witness
بگواهی خواندن
criminate
مجرم خواندن
chitter
اواز خواندن
readout
خواندن بازخواندن
To misread the facts . To infer wrongly .
کور خواندن
cantillate
با اواز خواندن
rhapsodiz
از بر خواندن سرودن
to bid d. to
بمبارزه خواندن
bastardize
حرامزاده خواندن
lull
لالایی خواندن
cites
به دادگاه خواندن
rehearsals
تمرین از بر خواندن
numerate
خواندن یاشمردن
boast
رجز خواندن
boasted
رجز خواندن
boasts
رجز خواندن
readable
قابل خواندن
cite
به دادگاه خواندن
cited
به دادگاه خواندن
citing
به دادگاه خواندن
peruse
بدقت خواندن
perused
بدقت خواندن
brags
رجز خواندن
bragging
رجز خواندن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com