English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
swash سروصدا جریان اب
Other Matches
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
romped سروصدا
slumbrous بی سروصدا
slumbery بی سروصدا
insidiously بی سروصدا
vociferous پر سروصدا
slumb بی سروصدا
zippy طر سروصدا
fusses سروصدا
vociferance سروصدا
fussed سروصدا
vociferant پر سروصدا
romp سروصدا
romps سروصدا
romping سروصدا
slumberous بی سروصدا
small-town کم سروصدا
brabble سروصدا
fuss سروصدا
blatancy سروصدا
stramash سروصدا
noise سروصدا
fussing سروصدا
noises سروصدا
messan ادم پر سروصدا
clamours غوغا سروصدا
clamoured غوغا سروصدا
eclat سروصدا زیاد
clamor غوغا سروصدا
clamour غوغا سروصدا
high jinks سروصدا و شادی
The noise died down. سروصدا ها خوابید
rave-up مهمانی پر سروصدا
bruit گزارش سروصدا
rave-ups مهمانی پر سروصدا
clamouring غوغا سروصدا
doodle فریفتن سروصدا کردن
hoopla سروصدا [اصطلاح روزمره]
carnival [American E] سروصدا [اصطلاح روزمره]
doodles فریفتن سروصدا کردن
razzamatazz سروصدا [اصطلاح روزمره]
doodled فریفتن سروصدا کردن
shivaree سروصدا [اصطلاح روزمره]
doodling فریفتن سروصدا کردن
funfair سروصدا [اصطلاح روزمره]
hustle and bustle سروصدا [اصطلاح روزمره]
The noise kept me awake . سروصدا نگذاشت بخوابم
hell سروصدا راه انداختن
rave-ups کنسرت پر سروصدا و پرهیجان
rave-up کنسرت پر سروصدا و پرهیجان
explosions بیرون ریزی سروصدا
explosion بیرون ریزی سروصدا
razzmatazz سروصدا [اصطلاح روزمره]
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
To make a racket. سروصدا راه انداختن ( جنجال )
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
I wI'll achieve my purpose (goals) quietly. بی سروصدا منظورم راعملی خواهم کرد
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
What are those strange noises? این سروصدا های عجیب وغریب چیست ؟
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current جریان القاء شده جریان تحریک
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current flow سیلان جریان فلوی جریان
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
current compensation کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current جریان نشتی جریان خارجی
gresham's law پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternator ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternators ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
electromagnetism پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
twayblade جریان
flow line خط جریان
flowline خط جریان
processes جریان
in the air <idiom> جریان
tide جریان
conducts جریان
going جریان
conducting جریان
gushes جریان
flow limit حد جریان
runoff جریان
proceeding جریان
effluvium جریان
gushed جریان
in hand در جریان
gush جریان
actions جریان
action جریان
conducted جریان
conduct جریان
fluor جریان
afflux جریان
flushing جریان
process جریان
insets جریان
inset جریان
flushes جریان
affluxion جریان
total current جریان کل
income جریان
course جریان
coursed جریان
courses جریان
rheostome جریان بر
against the stream بر ضد جریان اب
rede جریان
flush جریان
flows جریان
circulation جریان
streams جریان اب
streams جریان
streamed جریان اب
afoot در جریان
flow جریان
line of flow خط جریان
currents جریان
flowed جریان
circulations جریان
current جریان
stream جریان
streamed جریان
stream جریان اب
ocean current جریان اقیانوس
dark current جریان تاریک
electrode dark current جریان تاریک
diacritical current جریان مشخص
oil flow جریان روغن
effective value جریان موثر
density of current چگالی جریان
damped current جریان میرا
single phase current جریان یک فازه
d.c. جریان دائم
oscillating current جریان نوسانی
maximum current جریان پیک
maximum current جریان حداکثر
peak current جریان پیک
peak current جریان حداکثر
microphone current جریان میکروفن
sinusoidal current جریان سینوسی
electric current شدت جریان
measuring current جریان سنجش
sinuous flow جریان موجی
effluxion جریان بخارج
mewtonian flow جریان نیوتنی
effective current جریان موثر
diagonal flow جریان مورب
displacement current جریان جابجایی
disturbing current جریان پارازیت
ocean current جریان اقیانوسی
maximum value جریان بیشینه
down current جریان رو به پایین
ebb current جریان جزری
ebb current جریان جذر
drive current جریان تحریک
rate of current سرعت جریان
down draft جریان رو به پایین
draughth جریان دار
drift of a current سرعت جریان
eddy current جریان گردابی
secondary current جریان خروجی
dielectric current جریان دی الکتریک
set of a current جهت جریان
eddy current جریان فوکو
set afoot به جریان انداختن
discharge currect جریان تخلیه
discharge currect جریان دشارژ
self induced current جریان خودالقا
eddy current جریان سرگردان
non unifor flow جریان غیریکنواخت
ocean current جریان دریایی
drift current جریان سوقی
circulation of electrolyte جریان الکترولیت
convectional current جریان قراردادی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com