Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
cumpuserve
سرویس اطلاعاتی کامپیوتر
Other Matches
information service
سرویس اطلاعاتی
on line information service
سرویس اطلاعاتی مستقیم
counterintelligence survey
بررسی ضد اطلاعاتی تحقیقات ضد اطلاعاتی
cross compiling assembling
روشی که توسط ان یک فرد ازمینی کامپیوتر و کامپیوتربزرگ یا سرویس اشتراک زمانی استفاده میکند تابرنامه هایی را نوشته واصلاح کند و بعدا" درریزکامپیوتر بکار ببرد
area assessment
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
broadband ISDN
سرویس ارسال داده سریع که به داده و صوت اجازه ارسال در یک شبکه گسترده میدهد در حال حاضر سیستمهای Asynchronous Transfer Mode Multimegabit Data Services دو نوع از این سرویس هستند
lets
سرویس خطا سرویس بد
let
سرویس خطا سرویس بد
letting
سرویس خطا سرویس بد
minicomputer
کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
lob serve
سرویس قوسدار بلند سرویس هوایی قوسدار
upload
1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
externals
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
mini
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
fault
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faults
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faulted
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
remote
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remoter
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remotest
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
data bank
بانک اطلاعاتی
agent
عامل اطلاعاتی
knowledge work
کار اطلاعاتی
knowledge industries
صنایع اطلاعاتی
bulletins
نشریه اطلاعاتی
agent net
شبکه اطلاعاتی
bulletin
نشریه اطلاعاتی
data banks
بانک اطلاعاتی
information routing
مسیریابی اطلاعاتی
intelligence summary
خلاصه اطلاعاتی
information service
خدمت اطلاعاتی
information system
سیستم اطلاعاتی
information networks
شبکههای اطلاعاتی
information bits
بیتهای اطلاعاتی
intelligence cycle
مدار اطلاعاتی
agents
عامل اطلاعاتی
information banks
بانکهای اطلاعاتی
intelligence annex
پیوست اطلاعاتی
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
automated intelligence file
پرونده اطلاعاتی کامپیوتری
double agents
عامل اطلاعاتی دو جانبه
double agent
عامل اطلاعاتی دو جانبه
helpdesk
میز کمک
[اطلاعاتی]
periodic intelligence report
گزارش نوبهای اطلاعاتی
dual agent
عامل اطلاعاتی دو جانبه
in on
<idiom>
اطلاعاتی داشتن درمورد
intelligence summary
خلاصه وضعیت اطلاعاتی
help desk
میز کمک
[اطلاعاتی]
slave
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slaved
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slaves
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
load module
یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
literate
قادر به فهمیدن اصط لاحات مربوط به کامپیوتر و نحوه استفاده از کامپیوتر
slaving
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
assembler
اسمبلی که کد ماشین را از یک کامپیوتر در حین اجرای کامپیوتر دیگر تولید ی کند
downward
توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
interfacing
سخت افزار یا نرم افزاری که واسط بین دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و وسیله است
downsize
انتقال یک شرکت از یک سیستم کامپیوتر بر پایه کامپیوتر mainframe مرکزی به محیط شبکه .
processor
استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
association in information systems
انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
officers call
نشریه اطلاعاتی مخصوص افسران
shannon
اندازه محتوای اطلاعاتی یک ارسال
aisp
انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
host computers
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
host computer
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
identification
تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند.
identification
حرف که بر کامپیوتر میزبان ارسال میشود تا ماهیت و محل کامپیوتر دور یا ترمینال مشخص شود
CTR
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد
irm
Resourese Informationمدیر منابع اطلاعاتی anager
inside information
اطلاعاتی که بمردمان بیرون داده میشود
have something on someone
<idiom>
اطلاعاتی درموردکار خطای شخص داشتن
naive user
شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
preprocessor
کامپیوتر کوچک که برخی پردازشهای ابتدایی روی داده خام انجام میدهد پیش از ارسال آن به کامپیوتر اصلی
list
چاپ یا نمایش دادن موضوعات اطلاعاتی خاص
shirt-tail
اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
shirt-tails
اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
output
1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
outputs
1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
layers
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
layer
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
infra red link
سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
reset key
کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
special purpose computer
کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
computing
مربوط به کامپیوتر یا اجرا روی کامپیوتر ها
number cruncher
کامپیوتر کاملا" عددی کامپیوتر محاسباتی
We would appreciate it if you could provide us with some information about ...
ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
compuserve
یکی از مهمترین سرویسهای اطلاعاتی line-on وابسته به آمریکا
the source
خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
applebus
امکان میدهد که به سایرکامپیوترها وصل شده و یک شبکه ایجاد کند تا اطلاعات یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگرانتقال یابدیک دستگاه بیرونی که به ریزکامپیوتر ACINTOSH
status
کلمهای حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
header
پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه
cirvis
دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
status
ثباتی که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
revealed
نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
headers
پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه
reveals
نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
qube
تسهیلات اطلاعاتی که قسمتی از یک سیستم پیشرفته کابل تلویزیونی است
reveal
نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
ip
شرکت یا کاربری که اطلاعاتی درباره استفاده سیستم ویدیویی است
aspects
کارتی که حاوی اطلاعاتی درباره متن ها در سیستم بازیابی اطلاعات است
master
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
mastered
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
masters
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
status
یک بیت در کلمه که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت و نتیجه یک عملیات است
aspect
کارتی که حاوی اطلاعاتی درباره متن ها در سیستم بازیابی اطلاعات است
service dog
سگ سرویس
centermark
خط سرویس
in-
خط سرویس
in
خط سرویس
after sales service
سرویس
assistance dog
سگ سرویس
medical response dog
سگ سرویس
serviced
سرویس
service line
خط سرویس
service
سرویس
voice grade channel
ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
devices
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
providers
شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
approved data
سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
provider
شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
automonitor
ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
main memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
primary memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
main store
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
three address computer
کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
computer memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
half court
زمین سرویس
service stairs
پلکان سرویس
kick serve
سرویس پیچشی
lubritorium
چاله سرویس
hand out
خطای سرویس
short service line
خط سرویس کوتاه
service over
خطای سرویس
ace
امتیاز سرویس
side out
خطای سرویس
underhand service
سرویس ساده
truckline
سرویس باربری
aces
امتیاز سرویس
sevice kick
ضربه سرویس
telephone service
سرویس تلفن
service area
منطقه سرویس
service echelon
ردههای سرویس
windmill service
سرویس چکشی
cooking set
سرویس پخت و پز
service
بنگاه سرویس
let
سرویس خطا
air line
سرویس هوایی
aditional service
سرویس اضافی
serviced
سرویس کردن
service
سرویس کردن
serviced
بنگاه سرویس
after sales service
سرویس خدماتی
lets
سرویس خطا
cannon balls
سرویس چکشی
cannon ball
سرویس چکشی
american twist
سرویس چرخشی
letting
سرویس خطا
backcourt
پشت خط سرویس
CDs
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
CD
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
processor
پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است
headers
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
header
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
customer service technician
تکنسین سرویس مشتری
service court
محل فرود سرویس
odd court
زمین سرویس سمت چپ
hand in
سمت زمین سرویس
intelligent building
[ساختمانی با سرویس هوشمند]
out
دریافت کننده سرویس
left court
زمین سرویس سمت چپ
service ace
امتیاز سرویس تنیس
service charge
سرویس مهمانخانه وغیره
out of hand serve
سرویس پایین دست
side out
خراب کردن سرویس
dow jones/retrieval service
سرویس خبری دو جونز
outed
نوبت سرویس اسکواش
duplicate service
سرویس خدماتی دوبله
outed
دریافت کننده سرویس
out-
نوبت سرویس اسکواش
out-
دریافت کننده سرویس
field service
پشتیبانی سرویس رزمی
out
نوبت سرویس اسکواش
infrastructure
ساختار یا سرویس ابتدایی
communications server
سرویس دهنده مخابراتی
wide area telephone service
سرویس تلفنی گسترده
tea services
سرویس چای خوری
tea service
سرویس چای خوری
change of service
تعویض سرویس والیبال
servicing
سرویس کردن خودروها
hook service
سرویس برگردان والیبال
railroad service
سرویس راه اهن
tea set
سرویس چای خوری
tea sets
سرویس چای خوری
back boundary line
محوطه پشت خط سرویس
interrupt serrice routine
روال سرویس وقفه
in side
سمت سرویس زمین
bibliographic retrieval service
سرویس بازیابی کتابشناسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com