Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
american twist
سرویس چرخشی
Other Matches
backbone
شبکه چرخشی سریع که شبکههای چرخشی کوچکتر را بهم وصل میکند
backbones
شبکه چرخشی سریع که شبکههای چرخشی کوچکتر را بهم وصل میکند
rotational isomers
همپارهای چرخشی ایزومرهای چرخشی
broadband ISDN
سرویس ارسال داده سریع که به داده و صوت اجازه ارسال در یک شبکه گسترده میدهد در حال حاضر سیستمهای Asynchronous Transfer Mode Multimegabit Data Services دو نوع از این سرویس هستند
lets
سرویس خطا سرویس بد
let
سرویس خطا سرویس بد
letting
سرویس خطا سرویس بد
lob serve
سرویس قوسدار بلند سرویس هوایی قوسدار
faults
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faulted
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
fault
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
rotary
چرخشی
peristrephic
چرخشی
revolutionaries
چرخشی
swirly
چرخشی
rotatory
چرخشی
gyration
چرخشی
gyrations
چرخشی
revolutionary
چرخشی
rotating
چرخشی
spiral instability
ناپایداری چرخشی
rotation moment
گشتاور چرخشی
rotation flow
شارش چرخشی
swirled
حرکت چرخشی
spiral stability
پایداری چرخشی
rotational
چرخشی دورانی
swirling
حرکت چرخشی
swirls
حرکت چرخشی
rotational symmetry
تقارن چرخشی
rotational delay
تاخیر چرخشی
rotational spectrum
طیف چرخشی
rotational motion
حرکت چرخشی
rotational level
تراز چرخشی
rotating memory
حافظه چرخشی
rotary switch
گزینه چرخشی
concentricity
حرکت چرخشی
concentric running
حرکت چرخشی
circular reference
ارجاع چرخشی
irrotational
غیر چرخشی
circular reaction
واکنش چرخشی
off spinner
توپ چرخشی
swirl
حرکت چرخشی
specific rotatory power
توان چرخشی ویژه
radial davit
جرثقیل چرخشی قایق
radial davit
قایق بالابر چرخشی
rotational spectroscopy
طیف بینی چرخشی
moments
لحظه گشتاور چرخشی
moment
لحظه گشتاور چرخشی
angular momentum
مقدار جنبش چرخشی
rotation viscosimeter
گرانروی سنج چرخشی
axial rotation symmerty
تقارن چرخشی محوری
double three
دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
circular parry
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
extrinsic eye muscles
عضلات برون چرخشی چشم
counter parry
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
take up reel
چرخشی که نوار مغناطیسی روی آن جمع شده باشد
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
after sales service
سرویس
serviced
سرویس
centermark
خط سرویس
in
خط سرویس
medical response dog
سگ سرویس
assistance dog
سگ سرویس
service dog
سگ سرویس
in-
خط سرویس
service
سرویس
service line
خط سرویس
letting
سرویس خطا
let
سرویس خطا
service
سرویس کردن
service
بنگاه سرویس
half court
زمین سرویس
kick serve
سرویس پیچشی
aditional service
سرویس اضافی
hand out
خطای سرویس
backcourt
پشت خط سرویس
lets
سرویس خطا
serviced
بنگاه سرویس
information service
سرویس اطلاعاتی
serviced
سرویس کردن
air line
سرویس هوایی
lubritorium
چاله سرویس
short service line
خط سرویس کوتاه
telephone service
سرویس تلفن
service echelon
ردههای سرویس
cannon ball
سرویس چکشی
side out
خطای سرویس
cannon balls
سرویس چکشی
sevice kick
ضربه سرویس
ace
امتیاز سرویس
aces
امتیاز سرویس
service stairs
پلکان سرویس
truckline
سرویس باربری
service over
خطای سرویس
after sales service
سرویس خدماتی
service area
منطقه سرویس
cooking set
سرویس پخت و پز
windmill service
سرویس چکشی
underhand service
سرویس ساده
field service
پشتیبانی سرویس رزمی
hook service
سرویس برگردان والیبال
duplicate service
سرویس خدماتی دوبله
dow jones/retrieval service
سرویس خبری دو جونز
service court
محل فرود سرویس
hand in
سمت زمین سرویس
odd court
زمین سرویس سمت چپ
out of hand serve
سرویس پایین دست
wide area telephone service
سرویس تلفنی گسترده
left court
زمین سرویس سمت چپ
railroad service
سرویس راه اهن
on line information service
سرویس اطلاعاتی مستقیم
service ace
امتیاز سرویس تنیس
interrupt serrice routine
روال سرویس وقفه
side out
خراب کردن سرویس
in side
سمت سرویس زمین
intelligent building
[ساختمانی با سرویس هوشمند]
customer service technician
تکنسین سرویس مشتری
cumpuserve
سرویس اطلاعاتی کامپیوتر
out-
نوبت سرویس اسکواش
bibliographic retrieval service
سرویس بازیابی کتابشناسی
outed
دریافت کننده سرویس
back boundary line
محوطه پشت خط سرویس
outed
نوبت سرویس اسکواش
tea set
سرویس چای خوری
tea sets
سرویس چای خوری
tea service
سرویس چای خوری
tea services
سرویس چای خوری
service charge
سرویس مهمانخانه وغیره
change of service
تعویض سرویس والیبال
out-
دریافت کننده سرویس
out
نوبت سرویس اسکواش
infrastructure
ساختار یا سرویس ابتدایی
out
دریافت کننده سرویس
communications server
سرویس دهنده مخابراتی
servicing
سرویس کردن خودروها
service court
محل فرود سرویس اسکواش
supplying
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supply
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supplied
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
right court
زمین سرویس سمت راست
Service Included
سرویس حساب شده است.
replenishing
سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
replenishes
سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
replenish
سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
replenished
سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
no-man's land
منطقه بین خط سرویس و خط پایانی
in side
سمت سرویس زمین اسکواش
army service area
منطقه سرویس نیروی زمینی
ad court
زمین سرویس سمت چپ تنیس
hand out
حریف دریافت کننده سرویس
front court
محوطه جلو خط سرویس اسکواش
half court
قسمت سرویس زمین تنیس
hand in
سمت زمین سرویس اسکواش
hand out
خراب کردن سرویس اسکواش
deuce court
زمین سرویس سمت راست تنیس
self service
بدون مسئول توزیع سلف سرویس
Is service included?
آیا سرویس حساب شده است؟
prestel
سرویس متن تجاری تصویری در انگلستان
down
خطای سرویس توپ خارج از بازی
self-service
بدون مسئول توزیع سلف سرویس
America Online
بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
service line
حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
travel agent
بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
replacement service
سرویس جایگزین رفت و آمد
[حمل و نقل]
travel agents
بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
ten year device
وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
replacement bus service
سرویس جایگزین رفت و آمد
[حمل و نقل]
toss a coin for choice of service of cou
شیریاخط اول بازی جهت تعیین سرویس والیبال
thirds
شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
third
شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
principals
قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات
principal
قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات
bundle
دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
bundling
دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
bundles
دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
service
توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
serviced
توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
dialup
سرویس اطلاعات onlineکه باشماره گیری کامپیوترمرکزی قابل دستیابی است
bay
یک بخش برای کار ویژه
[مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
throw
باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
names
کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها
throws
باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
name
کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها
dial up service
سرویس اطلاعات onlineکه باشماره گیری کامپیوترمرکزی قابل دستیابی است
teleinformatic services
هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
throwing
باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
telesoftware
نرم افزاری که سرویس را از داده تصویری یا متن راه دور می گیرد
voice
سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
voices
سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
public
سرویس ارسال داده برای عموم . مثل سیستم تلفن اصلی در یک کشور
voicing
سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
floater
هواپیمای بدون موتور سرویس ارام والیبال توپ باحرکت کند در هوا
host computers
کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است
heaping
مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند
heap
مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند
host computer
کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است
heaps
مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند
priorities
ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها.
multidrop line
پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
controlled airspace
قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com