English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (16 milliseconds)
English Persian
abortionist سقط جنین کننده
abortionists سقط جنین کننده
Search result with all words
abortifacient سقط جنین کننده سقط جنینی
Other Matches
aborticide دوای جنین کش دوای سقط جنین
chrysalises جنین
foetus جنین
fetuses جنین
embryo جنین
embryos جنین
fetus جنین
germ جنین
afterbirth جنین
chrysalis جنین
germs جنین
foetuses جنین
fetal وابسته به جنین
mola جنین کاذب
feticide سقط جنین
feticide کشتن جنین
abortion سقط جنین
secundine جفت جنین
wheatgerm جنین گندم
aborsement سقط جنین
ecbolic جنین انداز
embryogen پیدایش جنین
embryogeny پیدایش جنین
embryogen تشکیل جنین
foeticide اسقاط جنین
embryogeny تشکیل جنین
aborticide جنین کشی
foeticide جنین کشی
foetation تشکیل جنین
foaticide سقط جنین
abortment سقط جنین
foaticide جنین کشی
miscarriages سقط جنین
miscarriage سقط جنین
abortions سقط جنین
to have a miscarriage جنین افگندن
abortions اسقاط جنین
abortion اسقاط جنین
implacental بی جفت جنین
abortive foatus جنین ساقط
blood money of an unborn child دیه جنین
miscarried جنین ساقط
malposition حالت غیرطبیعی جنین
mesoblast میان پوست جنین
embryotomy تشریح جنین درزهدان
chorion پرده بیرونی جنین
aplacental فاقد جفت جنین
abortive medicines ادویه مسقط جنین
abortive foetus جنین سقط شده
chorion مشیمه خارجی جنین
malposition جابجا شدگی جنین
placental وابسته به جفت جنین
placenta جفت جنین مشیمه
placentas جفت جنین مشیمه
hypoblast غشاء داخلی جنین
placentation پیوستگی جفت جنین بدیوارزهدان
amnion مشیمه پردهء دور جنین
by con. مفهوم مخالف ان جنین میشود
embryo جنین کمتر از هشت هفته
yolk sac کیسه زرده دورتادور جنین
embryos جنین کمتر از هشت هفته
miscarriages سقط جنین غیر عمدی
miscarriage سقط جنین غیر عمدی
eventration جنین بی شکم یابی روده
mesoblast لایه جرثومه میانی جنین
foetuses جنین بیش از هشت هفته حمل
blasetocyst جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
abortionist کسی که موجب سقط جنین میشود
embryoctony ازمیان بردن یافاسدکردن جنین درزهدان
foetus جنین بیش از هشت هفته حمل
conceptions لقاح تخم وشروع رشد جنین
conception لقاح تخم وشروع رشد جنین
abortionists کسی که موجب سقط جنین میشود
fetuses جنین بیش از هشت هفته حمل
teratology مبحث شناسایی جنین ناقص الخلقه
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
metencephalon قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
germinal area قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
germ layer یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
lanugo کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
avianize ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
stillborn زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirth زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirths زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
hoppers لی لی کننده
prater پچ پچ کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com