Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
abortifacient
سقط جنین کننده سقط جنینی
Other Matches
abortionist
سقط جنین کننده
abortionists
سقط جنین کننده
germinal
جنینی
fetal
جنینی
foetuses
جنینی
fetuses
جنینی
embryonic
جنینی
foetus
جنینی
foetal
جنینی
embryonic membrane
غشاء جنینی
mantle layer
غشاء جنینی مخ
polyembryony
چند جنینی
lanugo
کرک جنینی
polyembryony
موجود چند جنینی
scolex
کرم کدو درحالت جنینی
teratoma
تومور متشکله از انساج مختلف جنینی
acrogamy
جایگیری تخم درانتهای کیسهء جنینی
aborticide
دوای جنین کش دوای سقط جنین
chrysalises
جنین
foetuses
جنین
afterbirth
جنین
fetuses
جنین
fetus
جنین
foetus
جنین
chrysalis
جنین
embryo
جنین
embryos
جنین
germs
جنین
germ
جنین
embryogen
تشکیل جنین
miscarriage
سقط جنین
embryogeny
پیدایش جنین
abortions
اسقاط جنین
abortions
سقط جنین
abortion
اسقاط جنین
embryogen
پیدایش جنین
to have a miscarriage
جنین افگندن
foaticide
جنین کشی
wheatgerm
جنین گندم
foeticide
اسقاط جنین
miscarriages
سقط جنین
secundine
جفت جنین
ecbolic
جنین انداز
abortion
سقط جنین
fetal
وابسته به جنین
foetation
تشکیل جنین
foeticide
جنین کشی
feticide
کشتن جنین
implacental
بی جفت جنین
aborticide
جنین کشی
abortment
سقط جنین
aborsement
سقط جنین
abortive foatus
جنین ساقط
feticide
سقط جنین
embryogeny
تشکیل جنین
mola
جنین کاذب
foaticide
سقط جنین
blood money of an unborn child
دیه جنین
miscarried
جنین ساقط
abortive foetus
جنین سقط شده
malposition
حالت غیرطبیعی جنین
chorion
پرده بیرونی جنین
placental
وابسته به جفت جنین
placenta
جفت جنین مشیمه
hypoblast
غشاء داخلی جنین
chorion
مشیمه خارجی جنین
placentas
جفت جنین مشیمه
malposition
جابجا شدگی جنین
abortive medicines
ادویه مسقط جنین
mesoblast
میان پوست جنین
embryotomy
تشریح جنین درزهدان
aplacental
فاقد جفت جنین
embryos
جنین کمتر از هشت هفته
embryo
جنین کمتر از هشت هفته
mesoblast
لایه جرثومه میانی جنین
amnion
مشیمه پردهء دور جنین
eventration
جنین بی شکم یابی روده
by con.
مفهوم مخالف ان جنین میشود
miscarriage
سقط جنین غیر عمدی
yolk sac
کیسه زرده دورتادور جنین
placentation
پیوستگی جفت جنین بدیوارزهدان
miscarriages
سقط جنین غیر عمدی
embryonic layer
غشاء جنینی غشاء سلولی
conception
لقاح تخم وشروع رشد جنین
conceptions
لقاح تخم وشروع رشد جنین
embryoctony
ازمیان بردن یافاسدکردن جنین درزهدان
abortionist
کسی که موجب سقط جنین میشود
teratology
مبحث شناسایی جنین ناقص الخلقه
abortionists
کسی که موجب سقط جنین میشود
blasetocyst
جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
foetus
جنین بیش از هشت هفته حمل
foetuses
جنین بیش از هشت هفته حمل
fetuses
جنین بیش از هشت هفته حمل
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
avianize
ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
germinal area
قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
germ layer
یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
metencephalon
قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
lanugo
کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
stillborn
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirth
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirths
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
desolater
ویران کننده متروک کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com