English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English Persian
inspection arms سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
Other Matches
physical inspection بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
rig the ship فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
visiting correspondent نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
preyer دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
brigand دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
robber دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
raider دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
heister [American E] دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
bandit دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
showdowns چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
showdown چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
to frisk [a person] دست روی بدن کسی کشیدن [در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]
visits بازدید
visit بازدید
examining بازدید
examine بازدید
revisions بازدید
reviewed بازدید
revision بازدید
inspection بازدید
surveying بازدید
examined بازدید
visited بازدید
reviewal بازدید
review بازدید
reviewing بازدید
reviews بازدید
controls بازدید
controlling بازدید
control بازدید
examines بازدید
armless بی اسلحه
weapon اسلحه
unarmed بی اسلحه
bare handed بی اسلحه
weapons اسلحه
revisiting بازدید کردن
survey بازدید کردن
revisits بازدید کردن
revisited بازدید کردن
surveyed بازدید کردن
revisit بازدید کردن
examine بازدید کردن
surveys بازدید کردن
examined بازدید کردن
visitors بازدید کننده
reconnoitring بازدید کردن
reconnoitres بازدید کردن
reconnoitred بازدید کردن
reconnoitre بازدید کردن
reconnoiters بازدید کردن
reconnoitering بازدید کردن
reconnoitered بازدید کردن
examining بازدید کردن
examines بازدید کردن
visitor بازدید کننده
boarding visit بازدید پس دادن
certificate of survey گواهی بازدید
spot checks بازدید در محل
spot check بازدید در محل
man hole چاهک بازدید
personnel monitoring بازدید پرسنلی
inspection shaft میله بازدید
reconnoiter بازدید کردن
inspection gallery دالان بازدید
see over بازدید کردن
to return a visit بازدید کردن
home visit بازدید خانواده
inspection بازدید معاینه
barrier inspection بازدید ازموانع
boarding call بازدید رسمی
boarding call دعوت به بازدید
location survey بازدید در محل
visit بازدید دیدار
visited بازدید دیدار
destination inspection بازدید در مقصد
visits بازدید دیدار
inspection well چاه بازدید
armory اسلحه خانه
arm اسلحه گرم
weaponry اسلحه سازی
cold steel اسلحه سرد
firearms اسلحه گرم
armorer اسلحه ساز
ordnance اسلحه ومهمات
arm of precision اسلحه دقیق
antiaircraft اسلحه ضد هوایی
firearm اسلحه گرم
light armed سبک اسلحه
repeating firearm اسلحه خودکار
weaponary مربوط به اسلحه
triggers ماشه اسلحه
misfire گیرکردن اسلحه
misfired گیرکردن اسلحه
misfires گیرکردن اسلحه
armourer اسلحه ساز
piece اسلحه گرم
pieces اسلحه گرم
d. armour اسلحه دفاع
trigger ماشه اسلحه
fire arms اسلحه ی گرم
maximum range بردنهایی اسلحه
triggered ماشه اسلحه
armoury اسلحه قوزخانه
side arm اسلحه کمری
thumbs شستی اسلحه
side arms اسلحه کمری
armouries اسلحه قوزخانه
stoppage گیر در اسلحه
weapons اسلحه حربه
weapon اسلحه حربه
armoury اسلحه خانه
single shot اسلحه تک تیر
armouries اسلحه خانه
stoppages گیر در اسلحه
Ten firearms . ده قبضه اسلحه
Elaborate اسلحه بزرگ
shooting iron اسلحه گرم
holster جلد اسلحه
safety lock ضامن اسلحه
holsters جلد اسلحه
thumbed شستی اسلحه
thumbing شستی اسلحه
heavy armed سنگین اسلحه
thumb شستی اسلحه
drop by <idiom> بازدید از کسی با جایی
annual general inspection بازدید عمومی سالیانه
reviewed بازدید انتقاد کردن
official visit بازدید رسمی فرمانده
survey بررسی کردن بازدید
surveyed بررسی کردن بازدید
barrier inspection بازدید کنار جاده
surveys بررسی کردن بازدید
reviews بازدید انتقاد کردن
man hole دهانه بازدید ادم رو
reconnaissance بازدید مقدماتی اکتشاف
reviewing بازدید انتقاد کردن
review بازدید انتقاد کردن
afterflight inspection بازدید بعد از پرواز
visitors from abroad بازدید کنندگان خارجی
to revisit an issue مسئله ای را بازدید کردن
visit of courtesy بازدید رسمی نظامی
check out equipment وسایل بازدید محل
before flight inspection بازدید قبل از پرواز
to revisit the situation وضعیتی را بازدید کردن
monitors بازدید کار دستگاه
perambulation دور زنی بازدید
monitor بازدید کار دستگاه
to rehash something وضعیتی را بازدید کردن
monitored بازدید کار دستگاه
biathlon اسکی صحرانوردی با اسلحه
armory کارخانهء اسلحه سازی
missiles اسلحه پرتاب کردنی
velite سرباز سبک اسلحه
To lay down ones arms . اسلحه رابزمین گذاشتن
to decommission weapons اسلحه ها را از کار انداختن
light infantry پیاده سبک اسلحه
missile اسلحه پرتاب کردنی
ranging تنظیم کردن اسلحه
stock دسته ابزار و اسلحه
to decommission weapons اسلحه ها را غیردایر کردن
cleaning rod سمبه نظافت اسلحه
magazines مخزن خشاب اسلحه
hold up با اسلحه سرقت کردن
hold-up با اسلحه سرقت کردن
muzzled دهانه لوله اسلحه
poppers اسلحه صدا دار
hold-ups با اسلحه سرقت کردن
popper اسلحه صدا دار
magazine مخزن خشاب اسلحه
lift fire زیادکردن برد اسلحه
disassemble بازکردن اسلحه یا موتور
muzzles دهانه لوله اسلحه
muzzling دهانه لوله اسلحه
armorer نگهبان اسلحه زراد
muzzle دهانه لوله اسلحه
armor bearer حامل اسلحه زرهدار
to sight gun نشان کردن اسلحه
chambers خزانه فشنگ در اسلحه
chamber خزانه فشنگ در اسلحه
ordnance مربوط به اسلحه و مهمات
gunrunner قاچاقچی اسلحه و مهمات
referred مراجعه کردن بازدید مجدد
step in بازدید مختصر وکوتاهی کردن
gam گرد امدن بازدید کردن
refers مراجعه کردن بازدید مجدد
inspection gallery دالان بازرسی گالری بازدید
refer مراجعه کردن بازدید مجدد
man hole دریچه بازدید سوراخ ادم رو
to revisit something بازدید کردن چیزی [مجازی]
visit and search بازدید و تجسس کردن ناو
check off list برگ بازدید قسمتهای یک ناویا هواپیما
to revisit a subject of research سوژه پژوهشی را دوباره بازدید کردن
firing pin سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
to be packing [heat] [colloquial] اسلحه ای با خود حمل کردن
free کمی محدودیت نوع اسلحه
freeing کمی محدودیت نوع اسلحه
frees کمی محدودیت نوع اسلحه
freed کمی محدودیت نوع اسلحه
bores قطر داخلی لوله اسلحه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com