Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English
Persian
leukocytoblast
سلولهای موجدگلبولهای سفید خون
Other Matches
watermarks
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermark
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
odontoblast
سلولهای عاج ساز
unipolar
سلولهای عصبی یک قطبی
extracellular
واقع درخارج سلولهای بدن
somatogenic
ایجادکننده سلولهای جداری وجسمی
dendrite
شاخههای متعدد سلولهای عصبی
turgor
ورم سلولهای زنده گیاهی
somatogenic
ناشی از سلولهای جداری وبدنه
acanthoma
اماس سلولهای خارداربافت پوششی مالپیقی
myeloma
تومور بدخیم سلولهای مغز استخوان
exodermis
لایهء خارجی سلولهای زنده محیطی
manubrium
سلولهای استوانهای میان جدار داخلی
leukon
عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
autogenesis
ترکیب یا امیختگی سلولهای همانند یا هم نوع باهم
haploid
دارای نیمی ازکروموزومهای اصلی مانندکروموسوم سلولهای جنسی
macromere
سلولهای بزرگتری که در اثر تقسیم سلولی نامساوی تخم ایجادمیشود
platina
پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
white with blue stripes
سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
unbalanced cell
سلول باطری نیکل کادنیم که بیش از سلولهای دیگر تخلیه شده است
anoxia
فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
leukocyte
گویچه سفید خون گلبول سفید خون
hi res graphics
graphics resolution high تصویر صاف و واقعی روی صفحه نمایش که به وسیله تعداد زیادی سلولهای تصویرتولید میشود
gonidium
یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
fissiparous
تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
xanthochroid
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
scanners
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanner
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scans
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scan
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scanned
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
blank cheques
چک سفید
minever
خز سفید
hoary headed
مو سفید
miniver
خز سفید
silvery
سفید
whiting
گچ سفید
sow white
سفید
blank check
چک سفید
blank cheque
چک سفید
hoary
سفید
alabastrine
سفید
snowy
سفید
whiter
سفید
blank
سفید
blankest
سفید
white tailed
دم سفید
snow-white
سفید
chalks
گل سفید
chalking
گل سفید
white
سفید
whitest
سفید
shiro
سفید
chalk
گل سفید
chalked
گل سفید
white propaganda
تبلیغات سفید
white space
فاصله سفید
asphodel
سوسن سفید
the white house
کاخ سفید
kerosene
نفت سفید
achromatic
سیاه و سفید
white noise
نویز سفید
alum
زاج سفید
leucophlegmasia
التهاب سفید
alabaster
مرمر سفید
greybeard
ریش سفید
white oak
بلوط سفید
to grow
سفید شدن
aaron's round
بنک سفید
abele
سفید دار
white-collar
یقه سفید
white collar
یقه سفید
white phosphorous
فسفر سفید
white noise
نوفه سفید
tinplate
اهن سفید
white matter
ماده سفید
white pepper
فلفل سفید
king's spear
سوسن سفید
greensickness
یزقان سفید
flagtruce
پرچم سفید
white f.
پرچم سفید
f. of truce
پرچم سفید
white cast iron
چدن سفید
white cement
سیمان سفید
wheat bread
نان سفید
hoary headed
ریش سفید
duenna
گیس سفید
white dwarf
کوتوله سفید
white book
کتاب سفید
white body
بدنه سفید
hoariness
سفید مویی
greater plantain
تخم سفید
hellebore
خریق سفید
graybeard
ریش سفید
gray bearded
ریش سفید
gray
سفید شونده
gray
کبود سفید
galvanized iron
اهن سفید
gallvanized iron
اهن سفید
white beard
ریش سفید
white flag
پرچم سفید
decolo
سفید کردن
kerosine
نفت سفید
white heat
دمای سفید
blankbook
دفترچه سفید
blank signed document
سفید امضاء
blank signed cheque
چک سفید امضاء
white lead
سفید اب شیخ
kerosone
نفت سفید
white level
تراز سفید
calomel
جیوه سفید
unleached
سفید نشده
veratrum
خربق سفید
cummin
زیره سفید
white flame
شعله سفید
cows lungwort
بنک سفید
ice wool
کرک سفید
coif
عرقچین سفید
watcheye
سگ چشم سفید
incandescent light
نور سفید
chlorosis
یرقان سفید
wall eye
چشم سفید
habenaria
زر اوند سفید
mullen
بنگ سفید
White Papers
کتاب سفید
white elephant
فیل سفید
White Paper
کتاب سفید
neutral spirits
الکل سفید
carte blanche
کاغذ سفید
carte blanche
کارت سفید
lily
سوسن سفید
white wool
پشم سفید
snow white
سفید یکدست
whitish
تا اندازهای سفید
bleaching
سفید گری
Deans
ریش سفید
Dean
ریش سفید
White House
کاخ سفید
kindling
چوب سفید
whitish
نزدیک به سفید
lilies
سوسن سفید
whitest
سفید کردن
whiter
سفید کردن
blankest
ورقه سفید
blankest
سفید سفیدی
blank
ورقه سفید
blank
سفید سفیدی
ratch
علامت سفید
White peacock
طاووس سفید
whiteboard
تخته سفید
ragstone
سنگ سفید
riesling
شراب سفید
polar bear
خرس سفید
polar bears
خرس سفید
white
سفید کردن
snow-white
سفید برفی
mulberry
توت سفید
mulberries
توت سفید
rose of may
نرگس سفید
mullein
بنگ سفید
galvanize
سفید کردن
whitey
مایل به سفید
whitey
سفید پوست
whity
مایل به سفید
white winged
سفید بال
tabula rasa
لوح سفید
zinc white
سفید اب روی
rivers
فاصله سفید
whity
سفید پوست
lily white
خیلی سفید
impudent
چشم سفید
galvanising
سفید کردن
galvanises
سفید کردن
galvanised
سفید کردن
garnishes
پارچه سفید
garnished
پارچه سفید
garnish
پارچه سفید
light bread
نان سفید
galvanizes
سفید کردن
doyens
ریش سفید
doyen
ریش سفید
blank cheque
سفید مهر
white meat
گوشت سفید
white-tailed deer
آهویدم سفید
monial
تنگ سفید
hags
مه سفید حصار
hag
مه سفید حصار
lungs
جگر سفید
lung
جگر سفید
blank cheques
سفید مهر
white lies
دروغ سفید
white lie
دروغ سفید
Afrikaner
سفید پوست
madonna lily
گل سوسن سفید
Afrikaners
سفید پوست
black and white
سیاه و سفید
river
فاصله سفید
white elephants
فیل سفید
whitening
ماهی سفید
quadroon
از نژاد سفید وسیاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com