English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
leukocytoblast سلولهای موجدگلبولهای سفید خون
Other Matches
watermarks علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermark علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
odontoblast سلولهای عاج ساز
unipolar سلولهای عصبی یک قطبی
extracellular واقع درخارج سلولهای بدن
somatogenic ایجادکننده سلولهای جداری وجسمی
dendrite شاخههای متعدد سلولهای عصبی
turgor ورم سلولهای زنده گیاهی
somatogenic ناشی از سلولهای جداری وبدنه
acanthoma اماس سلولهای خارداربافت پوششی مالپیقی
myeloma تومور بدخیم سلولهای مغز استخوان
exodermis لایهء خارجی سلولهای زنده محیطی
manubrium سلولهای استوانهای میان جدار داخلی
leukon عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
autogenesis ترکیب یا امیختگی سلولهای همانند یا هم نوع باهم
haploid دارای نیمی ازکروموزومهای اصلی مانندکروموسوم سلولهای جنسی
macromere سلولهای بزرگتری که در اثر تقسیم سلولی نامساوی تخم ایجادمیشود
platina پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
white with blue stripes سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
unbalanced cell سلول باطری نیکل کادنیم که بیش از سلولهای دیگر تخلیه شده است
anoxia فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
leukocyte گویچه سفید خون گلبول سفید خون
hi res graphics graphics resolution high تصویر صاف و واقعی روی صفحه نمایش که به وسیله تعداد زیادی سلولهای تصویرتولید میشود
gonidium یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
fissiparous تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
xanthochroid شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
scanners وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanner وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scans وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scan وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scanned وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
blank cheques چک سفید
minever خز سفید
hoary headed مو سفید
miniver خز سفید
silvery سفید
whiting گچ سفید
sow white سفید
blank check چک سفید
blank cheque چک سفید
hoary سفید
alabastrine سفید
snowy سفید
whiter سفید
blank سفید
blankest سفید
white tailed دم سفید
snow-white سفید
chalks گل سفید
chalking گل سفید
white سفید
whitest سفید
shiro سفید
chalk گل سفید
chalked گل سفید
white propaganda تبلیغات سفید
white space فاصله سفید
asphodel سوسن سفید
the white house کاخ سفید
kerosene نفت سفید
achromatic سیاه و سفید
white noise نویز سفید
alum زاج سفید
leucophlegmasia التهاب سفید
alabaster مرمر سفید
greybeard ریش سفید
white oak بلوط سفید
to grow سفید شدن
aaron's round بنک سفید
abele سفید دار
white-collar یقه سفید
white collar یقه سفید
white phosphorous فسفر سفید
white noise نوفه سفید
tinplate اهن سفید
white matter ماده سفید
white pepper فلفل سفید
king's spear سوسن سفید
greensickness یزقان سفید
flagtruce پرچم سفید
white f. پرچم سفید
f. of truce پرچم سفید
white cast iron چدن سفید
white cement سیمان سفید
wheat bread نان سفید
hoary headed ریش سفید
duenna گیس سفید
white dwarf کوتوله سفید
white book کتاب سفید
white body بدنه سفید
hoariness سفید مویی
greater plantain تخم سفید
hellebore خریق سفید
graybeard ریش سفید
gray bearded ریش سفید
gray سفید شونده
gray کبود سفید
galvanized iron اهن سفید
gallvanized iron اهن سفید
white beard ریش سفید
white flag پرچم سفید
decolo سفید کردن
kerosine نفت سفید
white heat دمای سفید
blankbook دفترچه سفید
blank signed document سفید امضاء
blank signed cheque چک سفید امضاء
white lead سفید اب شیخ
kerosone نفت سفید
white level تراز سفید
calomel جیوه سفید
unleached سفید نشده
veratrum خربق سفید
cummin زیره سفید
white flame شعله سفید
cows lungwort بنک سفید
ice wool کرک سفید
coif عرقچین سفید
watcheye سگ چشم سفید
incandescent light نور سفید
chlorosis یرقان سفید
wall eye چشم سفید
habenaria زر اوند سفید
mullen بنگ سفید
White Papers کتاب سفید
white elephant فیل سفید
White Paper کتاب سفید
neutral spirits الکل سفید
carte blanche کاغذ سفید
carte blanche کارت سفید
lily سوسن سفید
white wool پشم سفید
snow white سفید یکدست
whitish تا اندازهای سفید
bleaching سفید گری
Deans ریش سفید
Dean ریش سفید
White House کاخ سفید
kindling چوب سفید
whitish نزدیک به سفید
lilies سوسن سفید
whitest سفید کردن
whiter سفید کردن
blankest ورقه سفید
blankest سفید سفیدی
blank ورقه سفید
blank سفید سفیدی
ratch علامت سفید
White peacock طاووس سفید
whiteboard تخته سفید
ragstone سنگ سفید
riesling شراب سفید
polar bear خرس سفید
polar bears خرس سفید
white سفید کردن
snow-white سفید برفی
mulberry توت سفید
mulberries توت سفید
rose of may نرگس سفید
mullein بنگ سفید
galvanize سفید کردن
whitey مایل به سفید
whitey سفید پوست
whity مایل به سفید
white winged سفید بال
tabula rasa لوح سفید
zinc white سفید اب روی
rivers فاصله سفید
whity سفید پوست
lily white خیلی سفید
impudent چشم سفید
galvanising سفید کردن
galvanises سفید کردن
galvanised سفید کردن
garnishes پارچه سفید
garnished پارچه سفید
garnish پارچه سفید
light bread نان سفید
galvanizes سفید کردن
doyens ریش سفید
doyen ریش سفید
blank cheque سفید مهر
white meat گوشت سفید
white-tailed deer آهویدم سفید
monial تنگ سفید
hags مه سفید حصار
hag مه سفید حصار
lungs جگر سفید
lung جگر سفید
blank cheques سفید مهر
white lies دروغ سفید
white lie دروغ سفید
Afrikaner سفید پوست
madonna lily گل سوسن سفید
Afrikaners سفید پوست
black and white سیاه و سفید
river فاصله سفید
white elephants فیل سفید
whitening ماهی سفید
quadroon از نژاد سفید وسیاه
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com