English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (9 milliseconds)
English Persian
shoulder سمت موجی که هنوز نشکسته
shouldered سمت موجی که هنوز نشکسته
shouldering سمت موجی که هنوز نشکسته
shoulders سمت موجی که هنوز نشکسته
Other Matches
There's more to come. <idiom> هنوز تموم نشده. [هنوز ادامه داره]
beta software نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
The football players are warming up before the game ( match) . هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
flexural موجی
sinuous موجی
flexuose موجی
flecky موجی
sinuate موجی
wavelike موجی
undulatory موجی
flexuous موجی
thread موجی کردن
threads موجی کردن
sinuous flow جریان موجی
radiant energy نیروی موجی
waviness حالت موجی
wave motion حرکت موجی
undulatory current جریان موجی
wave function تابع موجی
sinuosity حرکت موجی
impedance level مقاومت موجی
doucine گچ بری موجی
cyma reversa موجی جمع
cyma recta موجی افتاده
cyma گچ بری موجی
corrugate موجی شدن
gorge [گچ بری موجی]
cima گچ بری موجی
cyma گچ بری موجی
wave mecanics مکانیک موجی
crisfate دارای حاشیه موجی
sinuous دارای شیارهای موجی
half wave rectifier یکسوکننده نیم موجی
sinuate دارای حاشیه موجی
full wave rectifier یکسوکننده تمام موجی
ripple sort مرتب کردن موجی
repand دارای حاشیه موجی
cymatium گچ بری موجی شکل
schrodinger wave mechanics مکانیک موجی شرودینگر
steady state wave motion حرکت موجی پایا
shell-shocked موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
plungers موجی که ناگهان می شکند
vermiculate دارای خطوط موجی
plunger موجی که ناگهان می شکند
undulation حرکت موجی زیروبم
wave موجی بودن موج زدن
undulaory موجی نوسانی موج نما
ripples بطور موجی حرکت کردن
spiller موجی که اهسته ویکنواخت می شکند
rippling بطور موجی حرکت کردن
rippled بطور موجی حرکت کردن
ripple بطور موجی حرکت کردن
waved موجی بودن موج زدن
waves موجی بودن موج زدن
waving موجی بودن موج زدن
corrugated iron اهن موجی یاچین دار
cosmic microwave radiation background زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی
creese یکجور خنجر که تیغه ان موجی است
radiant flux درجه نشر و تراوش نیروی موجی
A wave of anger swept over the entire world . موجی از خشم دنیا را فرا گرفت
surges برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
surged برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
surge برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
kymograph دستگاه ثبت نوسانات یا حرکات موجی مانند نبض
not yet <adv.> نه هنوز
not yet <adv.> هنوز نه
still هنوز
nevertheless هنوز
as yet هنوز
yet هنوز
stills هنوز
stillest هنوز
stiller هنوز
however هنوز
pitches دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
strigil برس یاماهوت پاکن مخصوص بدن یکرشته تزئینات موجی ساختمان
pitch دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
i am yet to learnt من هنوز نمیدانم
I don't know yet. من هنوز نمیدانم.
unborn هنوز فاهرنشده
It is not known yet . It is not settled yet . هنوز معلوم نیست
Nobody has come yet . هیچکس هنوز نیامده
There is yet time. هنوز وقت هست.
callow جوجهای که هنوز پردرنیاورده
his palce is still open جای او هنوز خالی
we are still above ground هنوز زنده ایم
is he still single? ایا هنوز تک است
How can you ask? هنوز نمی دانی؟
actinoelectric اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
electromagnetic wave موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
wort گیاه خیسانده که هنوز تخمیرنشده
it remains to be proved هنوز ثابت نشده است
the battle still rages جنگ هنوز شدت دارد
there is little in it هنوز نمتوان گفت که خواهدبرد
He cant count yet. هنوز شمردن بلد نیست
The ice-cream has not set yet. بستنی هنوز سفت نشده
maidens اسبی که هنوز برنده نشده
Are you still on the line? هنوز پشت تلفن هستی؟
Having hardly arrived you want to. . . هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
Since you are not ready ... چونکه هنوز آماده نیستی...
maiden اسبی که هنوز برنده نشده
As you are not ready ... چونکه هنوز آماده نیستی...
novillero گاوبازی که هنوز برنده نشده
preadolescent شخصیکه هنوز به بلوغ نرسیده
The letter hasnt arrived yet. نامه هنوز نرسیده است
My departure time is not determined yet . وقت حرکت من هنوز مشخص نیست.
There's more to come. <idiom> باز هم هست. [هنوز ادامه داره]
Presumably she hasnt arrived yet . از قرار معلوم هنوز واردنشده است
He is stI'll wet behind the ears. هنوز دهانش بوی شیر می دهد
There has as yet been no confirmation. تا حالا هنوز هیچ تأییدی نیست.
generation توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
landsman ملوان ساده که هنوز درجهای نگرفته
built into که هنوز بخش فیزیکی سیستم است
see if he is still there به بیند او هنوز انجا است یانه
generations توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
Befor I knew it , the hotel bI'll was sent . هنوز هیچه نشده صورتحساب هتل را فرستادند
There is still time before I go. هنوز وقت هست تا اینکه من راه بیفتم.
failed سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
fails سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
I have not played my trump ( winning ) card . ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
not out توپزنی که هنوز اخراج نشده اعلام خطا
The regulations are stI'll in force ( effect ) . این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
The project is not fully developed yet. این طرح هنوز پخته وآماده نیست
elimination بخشی از داده هنوز استفاده نشده است
fail سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
My tea is not cool enough to drink. چائی ام بقدر کافی هنوز سرد نشده
yhis port is not yet peopled این بندر هنوز اباد نشده است
merges ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
Are you still around? هنوز هستی ؟ [مانند پشت تلفن یا درچت اینترنت]
Do you still remember how poor we were? آیا هنوز یادت میاد، که چقدر فقیر بودیم.
merge ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
I'm still not quite sure how good you are. من هنوز هم نمی دونم که تو واقعا چقدر خوب هستی.
He has been a beggar for a hundred years; yet he d. <proverb> صد سال گدائى مى کند هنوز شب جمعه را نمى داند .
galley proof نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
accrued interest بهره ای که عاید شده ولی هنوز پرداخت نشده است
bow wave موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
stream takeoff حالت موجی هواپیماها درحال برخاستن پشت سر هم پرواز از روی باند به صورت موج پشت سر هم
soft که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
open نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
deferred expense هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
opened نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
opens نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
He poked the mouse with his finger to see if it was still alive. او [مرد] با انگشتش موش را سیخونک زد تا ببیند که آیا هنوز زنده بود یا نه.
greasy wool پشم چرب [پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
softer که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
softest که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
plene administrative preter دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
Thinking of it still gives me a pang. [Colloquial] هنوز من را آزار می دهد [اذیت می کند] وقتی که در باره آن فکر می کنم.
damped wave موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
sliver فتیله نخ [الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
audits بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
auditing بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audited بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audit بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
selectable نرخ baud ارسال و دریافت مودم که توسط کاربر انتخاب میشود و هنوز مشخص نیست
huygen's principle قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
sinuous weft نخ پود زیر [این نخ چون معمولا نازکتر است در موقع پودگذاری بین تارها، حالت موجی یا سینوسی به خود می گیرد لذا به این اسم نیز نامیده می شود.]
freeing آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
frees آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freed آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
raw 1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود
upwards compatible طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
upward compatible طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
fourth generation computers فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
seconds که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconding که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconded که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
second که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
cartridges کارتریج ROM که روی چاپگر نصب میشود تا فاهر هر چاپ بهتری داشته باشد ولی هنوز نسبت به سایر خصوصیات محدود است
cartridge کارتریج ROM که روی چاپگر نصب میشود تا فاهر هر چاپ بهتری داشته باشد ولی هنوز نسبت به سایر خصوصیات محدود است
shell out خارج شدن به سیستم عامل وقتی که برنامه اصلی هنوز در حافظه است , پس کاربر به برنامه برمی گردد
dark fibre فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
dark fiber فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
urban bundle بقچه شهری [این روش گرچه قدیمی است ولی هنوز هم به عنوان معیاری جهت وزن کردن کلاف های پشم بکار می رود.]
unborn هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
Netscape Navigator یکی از جستجوگران معروف www که هنوز هم در بازار مط رح است شامل خصوصیات بسیاری از قبیل خوانندگان جدید و نیز تامین برنامههای java است
available cash موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
pipelines اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipeline اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
bare board تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
i had scarely arrived تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ...
Safavid period دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com