Dictiornary-Farsi | سمند خاکی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 189 (9 milliseconds)

English	Persian
dun	سمند خاکی


Other Matches

tractor group	گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
assault craft	ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
antiamphibious minefield	میدان مین ضد اب خاکی یا ضدعملیات اب خاکی دشمن
naval landing party	تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
amphibious task group	گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
embankment	سد خاکی
earth dam	سد خاکی
embankments	سد خاکی
terrene	خاکی
earthy	خاکی
earthborn	خاکی
earthly	خاکی
edaphic	خاکی
amphibious	اب خاکی
worldly	خاکی
mundane	خاکی
earthen	خاکی
amphibious pack	تک اب خاکی
earth-bound	خاکی
dust colour	خاکی
wood louse	خر خاکی
earth fill dam	سد خاکی
terrestrial	خاکی
embankment dam	سد خاکی
tellurian	خاکی
geophyte	گیاه خاکی
angleworm	کرم خاکی
earethliness	خاکی بودن
alkaline earth	قلیایی خاکی
ground ivy	پاپیتال خاکی
homogeneous earth dam	سد خاکی همگن
adaphic organism	زیستمند خاکی
landing forces	قوای اب خاکی
landing party	گروه اب خاکی
dew worm	کرم خاکی
amphibious reconnaissance	شناسایی اب خاکی
amphibious vehicle	خودروی اب خاکی
amphibious tank	تانک اب خاکی
amphibious pack	بارهای اب خاکی
amphibious operation	عملیات اب خاکی
earth dam	بند خاکی
earth born	خاکی فانی
amphibious force	نیروی اب خاکی
earth work	کارهای خاکی
earth road	راه خاکی
earth work	عملیات خاکی
amphibious lift	ترابری اب و خاکی
earthiness	طبیعت خاکی
amphibious transport ship	ترابر اب خاکی
earthiness	خاکی بودن
fuse plug	سرریز خاکی
embankment	دیوار خاکی
terrestrial	زمین خاکی
vallation	دیوار خاکی
khaki	خاکی رنگ
vault formed in the earth	طاق خاکی
warping tug	یدک کش اب خاکی
soils	خاکی کردن
soiling	خاکی کردن
soil	خاکی کردن
zoned earth dam	سد خاکی ناهمگن
earthwork	ختل خاکی
dust color	رنگ خاکی
staging	تمرین اب خاکی
bordering	پشته خاکی
bordered	پشته خاکی
border	پشته خاکی
embankments	دیوار خاکی
earthworks	عملیات خاکی
terricolous	خاکزی خاکی
amphibian	ابی خاکی
amphibian	وسیله اب و خاکی
lobworm	کرم خاکی
milleped	جنس خر خاکی
earthworms	کرم خاکی
earthworm	کرم خاکی
amphibian	هواپیمای اب و خاکی
amphibious	خاکی و ابی
rain worm	کرم خاکی
milliped	جنس خر خاکی
mold etc	خاکی کردن
pulverulence	حالت خاکی
semiterrestrial	نیمه خاکی
boat team	تیم قایق اب خاکی
landing ship dock	اسکله فرود اب خاکی
borrow area	محل قرضه سد خاکی
brandling	یکجور کرم خاکی
joint amphibious operations	عملیات مشترک اب خاکی
man of mould	انسان خاکی یا فانی
landing threshold	استانه فرود اب خاکی
establishing authority	فرماندهی نیروهای اب خاکی
amphibious demonstration	عملیات اب خاکی نمایشی
benching	جان پناه خاکی
beach party	گروه پیشرو اب خاکی
amphibious control group	گروه کنترل اب خاکی
amphibious striking forces	نیروهای ضربتی اب خاکی
amphibious squadron	گردان عملیات اب خاکی
amphibious lift	حمل ونقل اب خاکی
amphibious demonstration	عملیات نمایشی اب خاکی
amphibious assault ship	ناومخصوص هجوم اب و خاکی
amphibious assault ship	ناو هجومی اب و خاکی
amphibian floats	شناورهای ابی خاکی
verge	شانه خاکی جاده
alkaline earth oxide	فلز قلیایی خاکی
alkaline earth metal	فلز قلیایی خاکی
verges	شانه خاکی جاده
advance force	نیروی جلودار اب خاکی
shoulder	دو طرف خاکی جاده
shouldered	دو طرف خاکی جاده
shoulders	دو طرف خاکی جاده
amphibious task force	گروه رزمی اب خاکی
amphibious tractor	خودروشنی دار اب خاکی
vale	زمین جهان خاکی
vales	زمین جهان خاکی
assault ships	ناوهای هجومی اب خاکی
navvies	کارگر کارهای خاکی
shouldering	دو طرف خاکی جاده
amphibious transport dock	ناومخصوص ترابری اب خاکی
navvy	کارگر کارهای خاکی
scraper	یکی از ماشینهای عملیات خاکی
tractor	قایق اب خاکی شنی دار
tractors	قایق اب خاکی شنی دار
non cohesive soil	خاکی که فاقد چسبندگی باشد
pay dirt <idiom>	زیر خاکی پیدا کردن
landing threshold	نقطه شروع عملیات اب خاکی
What on earth shall I do now?	حالاچه خاکی بسرم بریزم ؟
khaki	لباس کار خاکی رنگ
landing vehicle	خود روشنی دار اب خاکی
numbered wave	امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
earthworks	خاک کاری کارهای خاکی
good	مسیر خاکی مرطوب و محکم
establishing authority	مقام مسئول نیروهای اب خاکی
amphibious transport dock	ناو حمل و نقل اب خاکی
initiating directive	دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
barbette	تپههای خاکی که توپها را بر ان قرارمیدهند
agc	ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
curf	خاکی که اجر از ان تهیه میشود
amphibious command ship	ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
benching	تختک خاکی پله بندی
amphibious vehicle availability table	جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
apotheosis	رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
apotheoses	رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
assault shipping	ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی
causeways	راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
causeway	راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
shore party	گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
serial	سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
serials	سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
fuller's earth	خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
boat group	ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
boat team	تیم سوارشونده در یک قایق در عملیات اب خاکی
assault area diagram	نمودار مشخصات منطقه هجوم عملیات اب خاکی
tine	دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
attack transport	ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
strength group	گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
boat diagram	دیاگرام محل قایقها درعملیات هجومی اب خاکی
extraterrestrials	بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
jahemmy	جراثقال چرخدار مخصوص اخراجات ناوچههای اب خاکی
beach master	افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
extraterrestrial	بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
mounting area	منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
range markers	علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
molehill	توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
molehills	توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
aeolian soil	خاکی که از مواد متشکله باد تشکیل یافته است
sea echelon	بخشی از ناوهای هجومی که در عملیات اب خاکی در دریاباقی می ماند
transfer area	در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
windrow	تل خاکی که هنگام کارماشینهای راه سازی در کنارجاده تشکیل میشود
transfer berth	دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
touchdowns	درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
neutral soil	خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
touchdown	درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
tac log group	گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
mole hill	توده خاکی که کوش کور زیرزمینی هنگام کندن زمین درست میکند
y site	نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
moto cross	مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
marshalling	تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی
scheduled wave	امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
boat lanes	خط سریال هجوم قایقها درعملیات اب خاکی ستون قایقهای هجوم کننده
assaults	مرحله هجوم درعملیات اب خاکی هجوم کردن
assault	مرحله هجوم درعملیات اب خاکی هجوم کردن
assaulted	مرحله هجوم درعملیات اب خاکی هجوم کردن
short clay	خاکی که خاک رسش کم باشد خاک رس کم مایه
hotbeds	بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed	بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
landing schedule	برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
army landing forces	نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
launching area	منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی

dun