English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
undeeded سند تنظیم نشده
Other Matches
unpremediated پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unobligated اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
uncommitted غیر متعهد نشده تعهد نشده
unpicked نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unbaoked سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
undisciplined تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unbroke رام نشده سوقان گیری نشده
unresolved تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unborn هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
sight adjustment تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
unsifted الک نشده رسیدگی نشده
undirected رهبری نشده راهنمایی نشده
irredenta انجام نشده جبران نشده
inconsummate تکمیل نشده انجام نشده
unset جایگزین نشده جاانداخته نشده
unredeemed جبران نشده سبک نشده
uncharged محسوب نشده رسمامتهم نشده
unasked خواسته نشده پرسیده نشده
untried امتحان نشده محاکمه نشده
unsought جستجو نشده کشف نشده
tunes تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tunes تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
unintended saving پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
page انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
incomplete انجام نشده پر نشده
calibration تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
sight alinement تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
sidelay تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
go no go اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
adjusting ring حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
trimsize اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
calibrated air speed سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
unbowed خم نشده
uncharged پر نشده
undisiplined تربیت نشده
unbowed سر کوب نشده
unsocialized اجتماعی نشده
unsettled تصفیه نشده
uncircumcised ختنه نشده
undeeded در سندقید نشده
uncleared ترخیص نشده
uncoditioned قطعی نشده
vacant اشغال نشده
uncoditioned شرط نشده
undirected هدایت نشده
undefined تعریف نشده
unoccupied اشغال نشده
unexploded منفجر نشده
unsaturated اشباع نشده
unstudied مطالعه نشده
unthickened تغلیظ نشده
unwashed شسته نشده
unworn کهنه نشده
unworn استعمال نشده
wound less زخمی نشده
unconnected وصل نشده
unearned کسب نشده
unguarded حساب نشده
unpublished چاپ نشده
unpublished نشر نشده
unquestioned استنتاق نشده
unquestioned بررسی نشده
unquestioned بحث نشده
unreconstructed بازسازی نشده
Before it is too late. While there is stI'll time. تا دیر نشده
unabridged تلخیص نشده
unsight دیده نشده
uncounted شمرده نشده
unleached سفید نشده
unlicked لیسیده نشده
unsought کاوش نشده
unspotted ننگین نشده
unnormalized هنجار نشده
unpolished پرداخت نشده
unpremediated تصور نشده
unguarded حراست نشده
virgins استفاده نشده
virgin استفاده نشده
unread خوانده نشده
unsaturate اشباع نشده
unsaved پس انداز نشده
unset ثابت نشده
unshod نعل نشده
unbacked رام نشده
unseen مکشوف نشده
unchanged عوض نشده
uncontrolled مهار نشده
uncontrolled کنترل نشده
unalloyed الیاژ نشده
unbidden دعوت نشده
unpaid پرداخت نشده
uninvited دعوت نشده
unattached اعزام نشده
unattached توفیق نشده
unasked سوال نشده
autochthonous جابجا نشده
savaging رام نشده
savages رام نشده
savaged رام نشده
unabridged کوتاه نشده
uncommitted تقبل نشده
unseen مشاهده نشده
sightless دیده نشده
unsung سروده نشده
unsung ستایش نشده
unsung خوانده نشده
unabated کاسته نشده
unclaimed مطالبه نشده
uncut از هم جدا نشده
uncut قطع نشده
uncut بریده نشده
haggard رام نشده
unfulfilled اجرا نشده
unfulfilled انجام نشده
undisturbed مختل نشده
savage رام نشده
unadulterated مخلوط نشده
increate افریده نشده
inedited منتشر نشده
inedited چاپ نشده
inextinct نیست نشده
innascible زایده نشده
intemerate بی ناموس نشده
non switched line خط گزینه نشده
unfinished تمام نشده
opens واریز نشده
opened واریز نشده
open واریز نشده
roughdry اطو نشده
tenantless اشغال نشده
the date was not specified نشده بود
unaccommodated فراهم نشده
in sheets صحافی نشده
in quires صحافی نشده
custom uncleared ترخیص نشده
outstandingly پرداخت نشده
outstandingly تصفیه نشده
outstandingly وصول نشده
outstandingly واریز نشده
outstanding پرداخت نشده
outstanding تصفیه نشده
outstanding وصول نشده
outstanding واریز نشده
unmitigated کاسته نشده
uncharted اکتشاف نشده
unbroken رام نشده
imperforate منگنه نشده
unaccomplished انجام نشده
unbleached <adj.> سفیدگری نشده
unexamined <adj.> ارزیابی نشده
unevaluated <adj.> ارزیابی نشده
unchecked <adj.> ارزیابی نشده
unaudited <adj.> ارزیابی نشده
untested <adj.> امتحان نشده
uninspected <adj.> امتحان نشده
unaudited <adj.> کنترل نشده
inviolate نقض نشده
unexamined <adj.> امتحان نشده
unchecked <adj.> کنترل نشده
unevaluated <adj.> امتحان نشده
unchecked <adj.> امتحان نشده
untested <adj.> آزمایش نشده
uninspected <adj.> ارزیابی نشده
undetected کشف نشده
undyed <adj.> رنگرزی نشده
uninspected <adj.> ممیزی نشده
unaudited <adj.> آزمایش نشده
unexamined <adj.> ممیزی نشده
unevaluated <adj.> ممیزی نشده
unchecked <adj.> آزمایش نشده
unevaluated <adj.> آزمایش نشده
unchecked <adj.> ممیزی نشده
unaudited <adj.> ممیزی نشده
unexamined <adj.> آزمایش نشده
uninspected <adj.> آزمایش نشده
untested <adj.> ارزیابی نشده
unaudited <adj.> امتحان نشده
unevaluated <adj.> کنترل نشده
uninspected <adj.> تایید نشده
uninspected <adj.> تست نشده
untested <adj.> تایید نشده
unexamined <adj.> تست نشده
unaudited <adj.> بررسی نشده
unchecked <adj.> بررسی نشده
unevaluated <adj.> بررسی نشده
unevaluated <adj.> تست نشده
unchecked <adj.> تست نشده
unaudited <adj.> تست نشده
unexamined <adj.> بررسی نشده
uninspected <adj.> بررسی نشده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com