Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
haw finch
سهره منقار بزرگ وگردن کوتاه
Other Matches
finch
سهره وانواع ان خانواده سهره
finches
سهره وانواع ان خانواده سهره
curtain-raisers
پرده کوتاه پیش ازاغازنمایش بزرگ
curtain-raiser
پرده کوتاه پیش ازاغازنمایش بزرگ
afterpiece
نمایش کوتاه خنده دارپس ازنمایش بزرگ
short clothes
جامه کوتاه که به بچهای که تا اندازهای بزرگ شده بپوشانندچون نیم تنه
short coats
جامه کوتاه که به بچهای که تا اندازهای بزرگ شده بپوشانند چون نیم تنه
zinjanthropus
شبه انسان دارای ابروی کوتاه و دندان اسیاب بزرگ دوره پلیستوسن سفلی
landing net
تور ماهیگیری با دسته کوتاه یا بلند, دامی که باماهیهای بزرگ راباان به خشکی میکشند
camail
زره شانه وگردن
She is head and shoulders above others .
یک سر وگردن از بقیه بلندتر است
big head
انواع بیماریهای دامی که نشان آن آماس سر وگردن است
big heads
انواع بیماریهای دامی که نشان آن آماس سر وگردن است
siskin
سهره
goldfinch
سهره
bullfinches
سهره
bullfinch
سهره
keilo
منقار
nid
منقار
gouge
منقار
bills
منقار
gouging
منقار
gouges
منقار
gouged
منقار
neb
منقار
curvirostrate
کج منقار
beak
منقار
beaks
منقار
bill
منقار
aberdevine
سهره اروپایی
yellowhammer
سهره اروپایی
linnet
سهره خانگی
indigo bird
سهره نیلی
brambling
سهره کوهی
burion
سهره خانگی
indigo bunting
سهره نیلی
towhee
سهره امریکایی
greenfinch
سهره اروپایی
pecker
منقار خورنده
rostrums
منقار پوزه
rostra
منقار پوزه
aquiline
دارای منقار کج
latirostral
پهن منقار
rostrum
منقار پوزه
junco
سهره امریکای شمالی
cardinal bird
سهره کاکل قرمزامریکایی
tooth billed
دارای منقار مضرس
rostellum
منقار مکنده شپش
cusp
نوک تیز منقار
sicklebill
مرغان منقار خمیده
hard bill
پرندگان سخت منقار
hook bill
منقار نوک برگشته
razorbill
پنگوئن منقار تیغی
red siskin
سهره سرخ رنگ امریکایی
cardinals
سهره کاکل قرمز امریکایی
fringilline
وابسته بخانواده سهره سهرهای
cardinal
سهره کاکل قرمز امریکایی
hawks bill
لاک پشت منقار دار
grosbeak
سهره و سینه سرخ و مانند انها
secretary bird
مرغ پا بلند قوی منقار ودراز دم
soft bill
پرنده منقار نازک حشره خوار
serin
سهره کوچک اروپایی شبیه بلبل زرد
blasts
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
indigo bird
یکجوره سهره در امریکای شمالی که نر ان نیلی رنگ است
jacamar
پرندگان منقار درازبرزیلی و مکزیکی که ازحشرات تغذیه می کنند
saury
ماهی باریک اندام ودراز منقار اقیانوس اطلس
hawfinch
سهره وسینه سرج ومانندانهاکه نوک محکم ومخروطی دارند
My grandparents are six feet under.
<idiom>
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
macropterous
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
pantywaist
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
so large
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam
مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
short quard
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
hurdle step
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
synoptic
کوتاه
succinct
کوتاه
succinct
<adj.>
کوتاه
shorter
کوتاه
pigmies
کوتاه
pigmies
قد کوتاه
concise
<adj.>
کوتاه
dwarfish
کوتاه
curt
<adj.>
کوتاه
of short duration
کوتاه
fleeting
<adj.>
کوتاه
low
کوتاه
shortest
کوتاه
short
<adj.>
کوتاه
pigmy
قد کوتاه
pigmy
کوتاه
scut
دم کوتاه
curtal
کوتاه
dumpy
کوتاه
stunts
کوتاه
short
کوتاه
miniatures
کوتاه
miniature
کوتاه
stunting
کوتاه
pygmy
کوتاه
stockier
کوتاه
pygmy
قد کوتاه
little
کوتاه
puny
قد کوتاه
concise
کوتاه
bas relif
کوتاه
pygmies
کوتاه
stockiest
کوتاه
liliputian
قد کوتاه
stunt
کوتاه
pygmies
قد کوتاه
down
کوتاه
stocky
کوتاه
gnomical
کوتاه لب نویس
shuffles
گام کوتاه
short precision
دقت کوتاه
shuffling
گام کوتاه
shortest
کوتاه کردن
short haul
خط سیر کوتاه
novelette
داستان کوتاه
draw in
کوتاه شدن
short story
داستان کوتاه
laconic
کوتاه موجز
shortest
کوتاه مدت
short-listing
فهرست کوتاه
novelettes
داستان کوتاه
short stories
داستان کوتاه
shorter
کوتاه مدت
escopette
قرابینه کوتاه
short
کوتاه مدت
short-circuits
اتصال کوتاه
catnaps
چرت کوتاه
short
کوتاه کردن
catnap
چرت کوتاه
catnapping
چرت کوتاه
short burst
رگبار کوتاه
short blast
بوق کوتاه
catnapped
چرت کوتاه
dogmatist
کوتاه فکر
short blast
سوت کوتاه
short circuit
اتصال کوتاه
short period
دوره کوتاه
short-haul
خط سیر کوتاه
short-circuit
اتصال کوتاه
shuffled
گام کوتاه
short drop
دراپ کوتاه
shorter
کوتاه کردن
escopet
قرابینه کوتاه
easy term
کوتاه مدت
shuffle
گام کوتاه
shear
کوتاه کردن
epigrammatical
کوتاه ونیشدار
short brittle
شکننده- کوتاه
intrim
کوتاه مدت
reef
کوتاه کردن
short range
کوتاه مدت
by pass
اتصال کوتاه
curtailment
کوتاه سازی
idyl
قصیده کوتاه
idyl
چکامه کوتاه
short-range
کوتاه مدت
mackinaw
کت کوتاه و سنگین
manakin
ادم کوتاه قد
manikin
ادم کوتاه قد
chip shot
ضربه کوتاه
short-lived
کوتاه مدت
an incomprehensive report
گزارش کوتاه
reefs
کوتاه کردن
low frequency wave
موج کوتاه
anecdote
قصهء کوتاه
anecdotes
قصهء کوتاه
britches
شلوار کوتاه
breeks
شلوار کوتاه
jog trot
یورتمه کوتاه
knurly
کوتاه قد کوتوله
let us be brief
کوتاه کنیم
brachydactyly
کوتاه انگشتی
half pint
کوتاه تر از مقدارمتوسط
basso relief
برجسته کوتاه
line to line fault
اتصال کوتاه خط به خط
apophthegm
گفتار لب و کوتاه
lop sided
کوتاه و بلند
truncheon
چماق کوتاه
truncheons
چماق کوتاه
chitchat
صحبت کوتاه
paddle
پاروی کوتاه
paddled
پاروی کوتاه
cutty sark
دامن کوتاه
cut off
کوتاه کردن
detruncate
کوتاه کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com