Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
predigestion
سهل الهظم سازی تسهیل
Other Matches
simplification
تسهیل مختصر سازی
simplifications
تسهیل مختصر سازی
facilitation
تسهیل
conveyancing
تسهیل معاملات
expedites
تسهیل کردن
social facilitation
تسهیل اجتماعی
simplifcation
تسهیل اختصار
expedited
تسهیل کردن
expedite
تسهیل کردن
facility
وسیله تسهیل روانی
to pander to somebody
[something]
تسهیل کردن با کسی
[چیزی]
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
conveyancing
در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
enhance
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhances
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhancing
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhanced
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
wimps
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimp
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
facilitates
تسهیل کردن کمک کردن
facilitate
تسهیل کردن کمک کردن
facilitated
تسهیل کردن کمک کردن
facilitating
تسهیل کردن کمک کردن
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration
خنثی سازی محروم سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
european monetary agreement
موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
stylization
مد سازی
individualises
تک سازی
truncation
بی سر سازی
flooring
کف سازی
individualising
تک سازی
individualize
تک سازی
individualised
تک سازی
flection
خم سازی
individualized
تک سازی
individualizes
تک سازی
deflexion
خم سازی
individualizing
تک سازی
padding
له سازی
individuation
تک سازی
retortion
خم سازی
local anasthesia
سر سازی
retortion
کج سازی
pavements
کف سازی
pavement
کف سازی
repk lection
پر سازی
compaction
تو پر سازی
individualization
تک سازی
bridgework
پل سازی
bridge building
پل سازی
idolization
بت سازی
elution
پاکیزه سازی
equality gate
برابر سازی
assimilation
درون سازی
gaingiving
مشتبه سازی
enthralment
بنده سازی
fumigation
ضد عفونی سازی
emulation
نمونه سازی
assimilation
همگون سازی
emulsification
امولسیون سازی
foundation materials
مصالح پی سازی
duplexing
مضاعف سازی
fitting
جفت سازی
divestiture
برهنه سازی
formulation
قاعده سازی
rip-offs
مغبون سازی
divestment
بی بهره سازی
domestication
اهلی سازی
throwback
متوقف سازی
throwbacks
متوقف سازی
refreshments
تازه سازی
refreshment
تازه سازی
dwelling construction
خانه سازی
dwelling construction
اپارتمان سازی
versification
نظم سازی
strangling
خفه سازی
bookbinding
کتاب سازی
milling
ارد سازی
insulating
عایق سازی
neutralization
خنثی سازی
industrialization
صنعتی سازی
humanization
مردمی سازی
verthrow
سرنگون سازی
enrichment
غنی سازی
fading
محو سازی
exclusion
محروم سازی
pacification
ارام سازی
insulate
عایق سازی
flatting
تنکه سازی
neutralization
بی اثر سازی
versification
قافیه سازی
viniculture
شراب سازی
formularization
فرمول سازی
eversion
واژگون سازی
nationalization
ملی سازی
evisceration
تهی سازی
seduction
گمراه سازی
feminization
مونث سازی
form work
کاذب سازی
forging signatures
امضا سازی
foliation
برگ سازی
insulates
عایق سازی
immortalization
جاوید سازی
forgeries
سند سازی
incavation
پوک سازی
inceration
موم سازی
solutions
چاره سازی
solution
چاره سازی
stripping
برهنه سازی
inculcation
جایگیر سازی
individualization
منفرد سازی
individualization
فرد سازی
forgeries
صورت سازی
forgery
سند سازی
reductions
ساده سازی
reduction
ساده سازی
roofing
سقف سازی
implementation
پیاده سازی
impregnation
ابستن سازی
forgery
صورت سازی
curtailment
کوتاه سازی
mutilation
معیوب سازی
cracassing
اسکلت سازی
infuriation
خشمگین سازی
inspissation
غلیظ سازی
vaporization
بخار سازی
intensification
پر قوت سازی
chequer-set
مزغل سازی
staggered corbelling
مزغل سازی
inurement
معتاد سازی
invalidation
باطل سازی
irksomeness
کسل سازی
bolster
بالشتک سازی
inflexion
خم سازی خمیدگی
individuation
جدا سازی
separating
جدا سازی
abbreviations
کوته سازی
abbreviation
کوته سازی
replacements
جانشین سازی
extinction
خاموش سازی
inebriation
مست سازی
packing
فشرده سازی
image formation
تصویر سازی
smoothing
صاف سازی
verbalization
فعل سازی
grillwork
شبکه سازی
grillwork
سبد سازی
gunsmithery
تفنگ سازی
haematogenesis
خون سازی
oscillations
نوسان سازی
oscillation
نوسان سازی
harmonization
هم اهنگ سازی
resolving
برطرف سازی
patterning
نمونه سازی
wording
عبارت سازی
replacement
جانشین سازی
gold beating
زرورق سازی
arching
طاق سازی
gelatination
دلمه سازی
rejuvenation
جوان سازی
depletion
تهی سازی
displacement
جانشین سازی
gemination
جفت سازی
glasswork
شیشه سازی
glycogenesis
گلیکوژن سازی
gnomonics
فن شاخص سازی
heterodyne reception
زنه سازی
simulation
همانند سازی
simulation
فاهر سازی
simulation
شبیه سازی
horology
ساعت سازی
hymnography
سرود سازی
notification
اگاه سازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com