English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
ease of movement سهولت حرکت راحتی مانور
Other Matches
maneuver حرکت جنگی مانور کردن
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
easing سهولت
eases سهولت
eased سهولت
facileness سهولت
facility سهولت
ease سهولت
ease of movement سهولت
ease of entry سهولت ورود
lay out facility سهولت طرح
euphony سهولت ادا
production facility سهولت تولید
euphonically برای سهولت ادا
ease سهولت استراحت رسایی
associative facilitation سهولت ناشی از تداعی
ease of entry سهولت ورودبه یک صنعت
eases سهولت استراحت رسایی
eased سهولت استراحت رسایی
easing سهولت استراحت رسایی
cinch کاری که با سهولت انجام شود
availability سهولت و امکان تحصیل اعتبار
facing distance مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
relief راحتی
comfortableness راحتی
convenience راحتی
conveniences راحتی
eased راحتی
eases راحتی
easing راحتی
ease راحتی
sandals کفش راحتی
plimsoll کفش راحتی
shoepac کفش راحتی
plimsolls کفش راحتی
slack suit لباس راحتی
slippers کفش راحتی
morris chair صندلی راحتی
pantofle کفش راحتی
slipper کفش راحتی
davenport نیمکت راحتی
sandal کفش راحتی
shoepack کفش راحتی
armchairs صندلی راحتی
easement راحتی اسایش
armchair صندلی راحتی
fleshpots راحتی جسمانی
comforters راحتی بخش
comforter راحتی بخش
arm chair صندلی راحتی
accommodation منزل وسایل راحتی
discomfort relief ratio بهر راحتی- ناراحتی
peacefulness راحتی صلح جوئی
unaccommodated بدون وسایل راحتی
off duty مرخصی راحتی نگهبانی
accommodations منزل وسایل راحتی
juliet کفش راحتی زنانه
warm one's blood/heart <idiom> احساس راحتی کردن
sock کفش راحتی بی پاشنه
circulating آنچه به راحتی می چرخد
ease of movement مانور
maneuver مانور
shunting مانور
whip up <idiom> به راحتی وسریع به انجام رساندن
huarache کفش راحتی پاشنه کوتاه
security blanket <idiom> استفاده از چیزی برای راحتی
sit back <idiom> راحتی داشتن ،مرخصی گرفتن
exercised مانور نظامی
umpiring داور مانور
handle مانور کردن
maneuvering board لوحه مانور
umpires داور مانور
maneuver and fire اتش و مانور
joint exercise مانور مشترک
handles مانور کردن
exercise term عنوان مانور
exercise commander فرمانده مانور
mass of maneuver حجم مانور
exercise مانور نظامی
ship handling مانور با کشتی
maneuverability قابلیت مانور
scheme of maneuver طرح مانور
umpired داور مانور
umpire داور مانور
free maneuver مانور ازاد
plan of maneuver طرح مانور
exercises مانور نظامی
fire and maneuver اتش و مانور
combat exercise مانور جنگی
wishbone نوعی طرح مانور
wishbones نوعی طرح مانور
bump and run نوعی مانور دفاعی
gate operating deck سکوی مانور دریچه ها
map maneuver مانور روی نقشه
exercise code word رمز عملیات مانور
manoeuvred طرح کردن مانور
sea room شعاع مانور دریایی
gate operating platform سکوی مانور دریچه ها
tight t طرح اصلی مانور تی
out maneuver تفوق جستن در مانور
controlled exercise مانور کنترل شده
wishbone t نوعی طرح مانور
manoeuvres طرح کردن مانور
maneuvred طرح کردن مانور
maneuvres طرح کردن مانور
quartermaster's notebook دفتر مانور ناو
williamson turn نوعی مانور دریایی
bump and go نوعی مانور دفاعی
maneuvring طرح کردن مانور
manoeuvre طرح کردن مانور
manoeuvring طرح کردن مانور
hammock chair صندلی راحتی تاشوکه پشت ان پارچه ایست
manoeuvred مشق کردن مانور دادن
flying wedge نوعی مانور تهاجمی قدیمی
maneuvring مشق کردن مانور دادن
ground game روش استفاده از مانور دویدن
manoeuvres مشق کردن مانور دادن
manoeuvring مشق کردن مانور دادن
manoeuvre مشق کردن مانور دادن
out maneuver برتری مانور پیدا کردن
pilot rudder تیغه سکان مانور ناو
maneuvering board تابلوی نمایش مانور ناوها
maneuvred مشق کردن مانور دادن
maneuvres مشق کردن مانور دادن
ergonomics علم و تکنولوژی ایمنی راحتی و سادگی استفاده ازماشین
drift مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
feints نوعی درو در خرک مانور انفعالی
drifted مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drifting مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drifts مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
garryowen مانور مهاجمی بافرستادن توپ هوایی
feinting نوعی درو در خرک مانور انفعالی
deropement مانور حمله با گریز ازشمشیر حریف
feint نوعی درو در خرک مانور انفعالی
wingover مانور بانیم چرخش یا نیم دایره
feinted نوعی درو در خرک مانور انفعالی
clamp anf rake مانور برای کنترل گوی درمواجه
submarines مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
audible تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
progressive مانور با گذاشتن پای ازاد جلوپای اسکیت
submarine مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
reduces تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reducing تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reduce تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
pc file iii یک سیستم ارزان و همه منظوره برای مدیریت پایگاه داده که برای سهولت بکارگیری طراحی شده است
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
sled وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sleds وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
plugs مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
plugging مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
plug مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
partition تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
partitions تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
MNP 0 پروتکل تصحیح خطای ارتباطی که میتواند داده راحتی روی اتصالات تلفن ضعیف منتقل کند
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
icon نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند
ikons نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند
icons نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
notebook computer که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
rom نرم افزار ذخیره شده در ROM روی کارتریج که به راحتی قابل نصب روی کامپیوتراست .
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
lounges اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
rocking chairs صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com