Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
tricostate
سه دندهای دارای سه دنده
Other Matches
ribby
دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
ungear
از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
costate
دندهای
costal
دندهای
costa
دندهای
gear pump
پمپ دندهای
waffle slab
طاق دندهای
post costal
پشت دندهای
sternocostal
دندهای وجناغی
barrel organs
ارگ دندهای
barrel organ
ارگ دندهای
subcostal
زیر دندهای
infracostal
زیر دندهای
quinquecostate
پنج دندهای
corrugation washboard
موج دندهای
pinioning
دنده پینیون دنده لایتناهی
pinions
دنده پینیون دنده لایتناهی
spur gear
دنده مهمیزی دنده خاردار
pinion
دنده پینیون دنده لایتناهی
epicyclic transmission
یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
sprocket holes
سوراخهای چرخ دندهای
gear pump
پمپ روغن دندهای
air operated tipping gear
چرخ دندهای که با فشار هوابه کار میافتد
geneva stop
کلیدچرخ دندهای صلیبی شکل که در دستگاه فیلم برداری موجود میباشد
rougher
دنده دنده کننده
oil gear
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
sprocket
دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
strictest
یک دنده
gear
دنده
strict
یک دنده
hard-nosed
یک دنده
geap
دنده
geared
دنده
stricter
یک دنده
spare ribs
سر دنده
dependum
ته دنده
gears
دنده
drive
دنده
drives
دنده
slat
دنده ها
costa
دنده
slats
دنده ها
rib
دنده
gearing
جعبه دنده
grooved
دنده دار
ribbed
دنده دار
cramwheel
دنده کرامویل
spareribs
گوشت دنده
cramwheel
دنده مخروطی
sprocket
دنده زنجیر
worm gear
دنده مورب
low gear
دنده کندکن
gearboxes
جعبه دنده
gearbox
جعبه دنده
timber
دنده عرضی
bendix
دنده بندیکس
wheelwork
چرخ دنده
planetary gear
دنده خورشیدی
gears
جعبه دنده
pinwheel
چرخ دنده
worm gear
دنده مارپیچی
cogwheel
چرخ دنده
french chop
گوشت دنده
dependum angle
زاویه ته دنده
top radius
گردی سر دنده
toothed wheel
چرخ دنده
external thread
دنده خارجی
drive mechanism
جعبه دنده
spur gear
دنده ملخی
reverse gear
دنده معکوس
reverse gears
دنده معکوس
sheaths
تیزی دنده
sheath
تیزی دنده
bevel gear
دنده مورب
steering gear
دنده فرمان
bendix
دنده استارت
transmission case
جعبه دنده
high speed
دنده سریع
gearshifts
دنده عوض کن
gearshifts
میله دنده
gearshift
دنده عوض کن
laticostate
دنده پهن
gearshift
میله دنده
jackshaft
دنده دو در اتومبیل
bevel gear
دنده کرامویل
pinions
جرخ دنده
shifting lever
دسته دنده
pinioning
جرخ دنده
jackshaft
دنده عقب
pinion
جرخ دنده
steering gear
دنده سکان
gear
چرخ دنده
cog wheel
چرخ دنده
gear wheel
چرخ دنده
cog
[cogwheel]
چرخ دنده
gearwheel
چرخ دنده
cogged wheels
چرخ دنده ها
cross-rib
دنده ی قوس
rib
دنده میله
gear cutter
دنده تراش
cog wheels
چرخ دنده ها
geared
چرخ دنده
cogwheels
چرخ دنده ها
rib
گوشت دنده
gearwheels
چرخ دنده ها
stick shift
دسته دنده
cogged wheel
چرخ دنده
threads
دنده پیچ
thread
دنده پیچ
gear
جعبه دنده
cogs
دنده چرخ
stave
دنده بشکه
transmissions
جعبه دنده
transmission
جعبه دنده
cog
دنده چرخ
gear case
جعبه دنده
gear level
دسته دنده
ratchet
دنده جغجغه ای
gear wheels
چرخ دنده ها
gear box
جعبه دنده
chop
گوشت دنده
gears
چرخ دنده
frame
دنده عرضی
geared
جعبه دنده
longitudinal
دنده طولی
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
sun gear
چرخ دنده خورشیدی
pinions
دنده هرزه گرد
eight speed gear drive
گیربکس هشت دنده
gear in
درگیری دو چرخ دنده
steering gear
جعبه دنده فرمان
gear quadrant
ماهک جعبه دنده
rachet
ضامن چرخ دنده
gear transmission ratio
نسبت دنده گیربکس
gear cutting
دنده تراشی
[مهندسی]
magnetic gear shift
دسته دنده مغناطیسی
gear friction
اصطکاک چرخ دنده
gear ratio
نسبت چره دنده ها
step up gear
چرخ دنده افزاینده
starter gear ring
چرخ دنده استارتر
reduction gear
چرخ دنده کاهنده
quick change gearbox
جعبه دنده نورتون
it serves him right
دنده اش هم نرم شود
ratchets
ضامن چرخ دنده
wracks
چرخ دنده دار
ratchet
ضامن چرخ دنده
crown gear
چرخ دنده محدب
bevel gearing
گیربکس دنده مخروطی
wracked
چرخ دنده دار
bevel gear drive
جعبه دنده مخروطی
racks
چرخ دنده دار
sawtooth wave
موج دنده ارهای
differential gear
دنده عقب اتومبیل
racked
چرخ دنده دار
bevel gear
چرخ دنده مخروطی
rack
چرخ دنده دار
riblet
انتهای دنده گوسفند
driving gear
چرخ دنده محرک
short ribs
گوشت با استخوان دنده
inside thread
دنده داخلی قلاویز
worm wheel
دنده کرمی شکل
controlled stick steering
دسته دنده خودکار
he broke his rib or something
دنده منده اش شکست
rib
دنده دار کردن
helical gear
چرخ دنده حلزونی
geared
پوشش دنده دار
planetary gear
چرخ دنده سیارهای
tumble gear
چرخ دنده واسطه
gearbox position
وضعیت جعبه دنده
planetary gear
جعبه دنده خورشیدی
spiral gear
چرخ دنده حلزونی
nut
چرخ دنده ساعت
grub screw
میله دنده دار
compasition gear
چرخ دنده مرکب
worm gear
چرخ دنده حلزونی
contact backlash
دنده کور تماس
pair of gears
زوج چرخ دنده
gears
پوشش دنده دار
spare ribs
گوشت دنده با استخوان
gear assembly
مجموعه چرخ دنده ها
get up on the wrong side of the bed
<idiom>
از دنده چپ بلند شدن
gear box
جعبه دنده گیرباکس
rib
هرچیز شبیه دنده
gear change box
جعبه تعویض دنده
high gear
دنده قوی خودرو
gear stick
دسته دنده اتومبیل
gear
پوشش دنده دار
transmission oil
روغن جعبه دنده
transmission grease
گریس جعبه دنده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com