Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (9 milliseconds)
English
Persian
pedicab
سه چرخه پایی
Other Matches
cycle time
مدت چرخه زمان چرخه
plantar
کف پایی
planters
کف پایی
planter
کف پایی
criss-cross
پایی
criss-crossed
پایی
criss-crosses
پایی
criss-crossing
پایی
foot pedal
پدال پایی
foot operated starting switch
استارتر پایی
foot brake
ترمز پایی
foot starter
استارتر پایی
espadrille
کفش دم پایی
elephantiasis
پیل پایی
push bikes
دوچرخه پایی
footrest
زیر پایی
footy
پادار پایی
foot control
کنترل پایی
velocipede
دوچرخه پایی
territoriality
بوم پایی
shoepack
کفش دم پایی
shoepac
کفش دم پایی
pumiceous
سنگ پایی
polypody
هزار پایی
papoosh
کفش سر پایی
panton
کفش دم پایی
pantof
کفش دم پایی
pantof
کفش سر پایی
push bike
دوچرخه پایی
pedaled
پدال پایی
pedalled
پدال پایی
footholds
زیر پایی
foothold
زیر پایی
pedalling
پدال پایی
pedal
پدال پایی
bicycles
دوچرخه پایی
bicycle
دوچرخه پایی
pedals
پدال پایی
pedaling
پدال پایی
coefficient of rigidity
ضریب سخت پایی
an odd slipper
یک لنگه کفش سر پایی
lubberliness
بی دست و پایی ناازمودگی
pumicestone slag
سرباره سنگ پایی
tarsal
مچ پایی استخوان قوزک پا
kick starter
راه انداز پایی
defendance need
نیاز خویشتن پایی
ambulatory psychotherapy
روان درمانی سر پایی
modulus of rigidity
ضریب سخت پایی
foot starter
راه انداز پایی
treadle press
ماشین چاپ پایی
to muff a catch
از بی دست و پایی توپ رانگرفتن
takeoff leg
پایی که فشار برروی ان است
foot operated starting switch
کلید راه انداز پایی
to muff a ball
از بی دست و پایی توپ رانگرفتن
subbass
کلیدرکاب پایی ارگ وپیانو
maladroitness
ناشی گری بیدست و پایی
melodion
یکجور ارگ دستی یا پایی
lubberly
از روی کودنی یابیدست و پایی
foot pedal switch
سوئیچی که با پدال پایی بکار میافتد.
melodeon
ارگ پایی یا دستی نوعی نی کوچک
monocycle
یک چرخه
monocyle
یک چرخه
cycle
چرخه
cycled
چرخه
cycles
چرخه
hydrologic cycle
چرخه اب
water cycle
چرخه اب
cyclone
چرخه
velocipede
سه چرخه
cyclones
چرخه
tricycle
سه چرخه
rotation
چرخه
tricyclic
سه چرخه
trike
سه چرخه
tricycles
سه چرخه
pivot foot
پایی که درهنگام حرکت بایدروی زمین بماند
search cycle
چرخه جستجو
major cycle
چرخه بزرگ
major cycle
بزرگ چرخه
magnetic whirl
چرخه مغناطیسی
machine cycle
چرخه ماشین
tropical cyclone
چرخه استوایی
tricar
اتومبیل سه چرخه
megacycle
مگا چرخه
minor cycle
چرخه خرد
minor cycle
خرد چرخه
storage cycle
چرخه انباره
six by six
ماشین شش چرخه
menstrual cycle
چرخه قاعدگی
handlebar
دسته دو چرخه
memory cycle
چرخه حافظه
megacycle
میلیون چرخه
life cycle
چرخه دوام
fetch cycle
چرخه واکشی
cycle
چرخه زدن
life-cycles
چرخه زندگی
cycling
چرخه زنی
activity cycle
چرخه فعالیت
duty cycle
چرخه کار
display cycle
چرخه نمایش
design cycle
چرخه طراحی
biorhythm
چرخه زیستی
cycles per second
چرخه در ثانیه
cycle time
مدت چرخه
carnot cycle
چرخه کارنو
circulation of a vector
چرخه بردار
cycle stealing
مدت چرخه
cycle stealing
چرخه دزدی
execute cycle
چرخه اجرا
execution cycle
چرخه اجرا
life-cycle
چرخه زندگی
cycled
چرخه زدن
kilocycle
هزار چرخه
cycles
چرخ چرخه
instruction cycle
چرخه دستورالعمل
hz
چرخه درثانیه
hertz
چرخه در ثانیه
cardiac cycle
چرخه قلبی
cycles
چرخه زدن
four cycle
چهار چرخه
cycled
چرخ چرخه
cyclone
چرخه باد
cycle
چرخ چرخه
cyclones
چرخه باد
program development cycle
چرخه ایجاد برنامه
toothed wheel
چرخه دندانه دار
reset cycle
چرخه باز نشانی
born haber cycle
چرخه بورن- هابر
six by six
وسیله نقلیه شش چرخه
citric acid cycle
چرخه سیتریک اسید
computer processing cycle
چرخه پردازش کامپیوتر
kilomegacycle
یک بیلیون چرخه در ثانیه
gigacycle
هزار میلیارد چرخه
internal cycle time
زمان چرخه داخلی
data processing cycle
چرخه پردازش داده
kilomegacycle
هزار میلیون چرخه
read restore cycle
چرخه خواندن و ترمیم
read write cycle
چرخه خواندن و نوشتن
gramdfather cycle
چرخه پدر بزرگ
tarantass
درشکه بی فنروچهار چرخه روسی
wagonette
گردونه چهار چرخه یک یا چنداسبه
lead
پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
leads
پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
monorail
ریل واحدمخصوص حرکت ترن یک چرخه
monorails
ریل واحدمخصوص حرکت ترن یک چرخه
trailers
یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
trailer
یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
tumbrel or bril
ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
wheel
[همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
waggonette
گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
cycle stealing
ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
null cycle
زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
soft-pedals
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com