Dictiornary-Farsi | سواره نظام راهدایت کردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (42 milliseconds)

English	Persian
dragoon	سواره نظام راهدایت کردن
dragoons	سواره نظام راهدایت کردن


Other Matches

dragoon	سواره نظام
yeomanry	سواره نظام
dragoons	سواره نظام
horseman	سواره نظام
horse	سواره نظام
cavalry	سواره نظام
phylarch	فرمانده سواره نظام
ironside	نام سواره نظام
dragonnades	بوسیله سواره نظام
yeomanry	سواره نظام سرباز داوطلب
buck	دولادولا رفتن سواره نظام
cornetcy	پرچم داری سواره نظام
equites	سواره نظام صاحب امتیاز
bucks	دولادولا رفتن سواره نظام
chevalier	سرباز سواره نظام و مسلح سوار
hussar	سرباز سواره نظام سبک اسلحه
petronel	یکجور تپانچه بزرگ که سواره نظام شدههای 61و 71بکارمیبردند
sabretache	خرجین یاکیسه چرمی پهن که بکمر بند سرباز سواره نظام اویخته است
conn	راهدایت کردن
horse guards	گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
marxist economics	نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
serves	نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
served	نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serve	نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
conscript	مشمول نظام کردن
to bear arms	خدمت نظام کردن
conscripting	مشمول نظام کردن
conscripted	مشمول نظام کردن
conscripts	مشمول نظام کردن
dress left	از چپ نظام یا از راست نظام
roadways	سواره رو
mounted	سواره
roadway	سواره رو
overrode	سواره گذشتن از
overrides	سواره گذشتن از
override	سواره گذشتن از
rides	گردش سواره
to ride one down	سواره بکسی
ride	گردش سواره
dismounted	به طورغیر سواره
foot infantry	غیر سواره
dismounted	غیر سواره
mounted messenger	پیک سواره
horseback archery	تیراندازی سواره
overridden	سواره گذشتن از
jousting	نیزه بازی سواره
cavalcades	سواری گردش سواره
cavalcade	سواری گردش سواره
jousted	نیزه بازی سواره
jousts	نیزه بازی سواره
joust	نیزه بازی سواره
he rolled them by	سواره از پهلوی انها رد شد
pindari	غارتگر سواره درهندوستان درسدههای 71و 81
ranger	تفنگ دار سواره هنگ سوار
rangers	تفنگ دار سواره هنگ سوار
stag hunting	شکار اهو با حالت سواره وکمک تازیها
mounted	به طور سواره سوار شده روی وسیله دیگر
tilt	شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilts	شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilted	شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
chuck	سه نظام
military	نظام
chucks	سه نظام
systems	نظام
chucked	سه نظام
system	نظام
trend	نظام
trends	نظام
left d.	نظام به چپ
biosystem	نظام زیستی
conscription	نظام وفیفه
serfdom	نظام رعیتی
binary system	نظام دو نمادی
boring chuck	سه نظام مته
double standard	نظام دو معیاری
biological system	نظام زیستی
serfdom	نظام دهقانی
capitalist system	نظام کاپیتالیسم
closed system	نظام بسته
class system	نظام طبقاتی
caste system	نظام کاستی
centralized system	نظام متمرکز
serviced	نظام وفیفه
phonology	نظام صوتی
service	نظام وفیفه
feudalism	نظام زمینداری
cognitive system	نظام شناختی
communism	نظام اشتراکی
chuck wrench	اچار سه نظام
sensorium	نظام حسی
banking system	نظام بانکداری
system dynamics	پویائی نظام
accounting system	نظام حسابداری
systematization	نظام دهی
welfare system	نظام رفاهی
systems analysis	نظام شناسی
military	مربوط به نظام
underdetermined system	نظام نامعین
taylorism	نظام تیلور
value system	نظام ارزشها
action system	نظام عمل
agrarian system	نظام ارضی
social system	نظام اجتماعی
regulations	نظام نامه
military service	نظام وفیفه
serfdom system	نظام رعیتی
serfdom system	نظام سرفی
barter system	نظام تهاتری
barter system	نظام پایاپای
exemption	معافی نظام
tax system	نظام مالیاتی
systems	نظام سیستم
the military profession	کار نظام
system	نظام سیستم
skirmisher	پیاده نظام
infantry	پیاده نظام
collectivism	نظام اشتراکی
economic system	نظام اقتصادی
incentive system	نظام تشویقی
price system	نظام قیمت
price system	نظام قیمتی
chucks	دستگاه نظام
chucked	صفحه نظام
chucked	دستگاه نظام
chuck	صفحه نظام
chuck	دستگاه نظام
open system	نظام باز
credit system	نظام اعتباری
mnemonic system	نظام یادیار
man power	مشمولین نظام
dynamic system	نظام پویا
dual price system	نظام دو قیمتی
delusional system	نظام هذیانی
order	نظام معماری
market system	نظام بازار
drill chuck	سه نظام مته
mechanism of the organ	نظام تشکیلات
educational system	نظام اموزشی
chucks	صفحه نظام
conversational system	نظام محاورهای
cutter chuck	سه نظام فرز
miniature system	خرده نظام
household system	نظام تولیدخانوادگی
communication system	نظام ارتباطی
foot infantry	پیاده نظام
factory system	نظام کارخانهای
mixed system	نظام مختلط
modern system	نظام نوین
jaw chuck	سه نظام فک دار
filing system	نظام بایگانی
colonial system	نظام استعماری
modern system	نظام جدید
musculature	نظام عضلانی
socialism	نظام اشتراکی
code	نظام نامه
landlordism	نظام اربابی
household system	نظام خانوادگی
hand operated chuck	سه نظام دستی
communist system	نظام کمونیستی
doughboy	سرباز پیاده نظام
grabby	نفر پیاده نظام
systematized delusions	هذیانهای نظام یافته
cosmology	نظام عالم وجود
merit system	نظام شایستگی نگر
systems approach	رویکرد نظام نگر
dough boy	سرباز پیاده نظام
cosmologies	نظام عالم وجود
dogface	سرباز پیاده نظام
drill socket	[مخروطی سه نظام مته]
wage system	نظام پرداخت دستمزد
constitutions	نظام نامه مزاج
infantry	رسته پیاده نظام
cosmos	نظام عالم وجود
gold standard	نظام پایه طلا
society	نظام اجتماعی گروه
societies	نظام اجتماعی گروه
exchange rate system	نظام نرخ ارز
extended family system	نظام فامیلی گسترده
federal reserve system	نظام فدرال رزرو
free enterprise system	نظام اقتصاد ازاد
light infantry	پیاده نظام سبک
infantrymen	سرباز پیاده نظام
voting system	نظام رای گیری
voluntaryist	مخالف نظام وفیفه
gold currency system	نظام پولی طلا
gold standard	نظام پولی طلا
to enter the military	داخل نظام شدن
effective tax system	نظام موثر مالیاتی
electrically operated chuck	سه نظام با عملکرد الکتریکی
military service	خدمت نظام وفیفه
foreign value system	نظام ارزشی بیگانه
constitution	نظام نامه مزاج
janizary	سرباز پیاده نظام
capitalist system	نظام سرمایه داری
proportional tax system	نظام مالیات تناسبی
monarchical	هواداری نظام شاهی
planning system	نظام برنامه ریزی
free enterprise system	نظام تجارت ازاد
bimetallism	نظام پولی دو فلزی
regressive tax system	نظام مالیاتی نزولی