Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (1 milliseconds)
English
Persian
bug boy
سوارکار مبتدی
Other Matches
holed
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
beginners
مبتدی
tyro
مبتدی
tiro
مبتدی
unskilled
<adj.>
مبتدی
beginner
مبتدی
neophyte
مبتدی نوچه
novice
مبتدی جدیدالایمان
youngling
جوانک مبتدی
novices
مبتدی جدیدالایمان
abecedarian
مبتدی ابتدایی
neophytes
مبتدی نوچه
tiro or tyro
تازه کار مبتدی
dog paddle
شنای اشخاص مبتدی
greenhorns
مبتدی ادم خام یا ناشی
greenhorn
مبتدی ادم خام یا ناشی
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
knight
سوارکار
jockey
سوارکار
horse man
سوارکار
jockette
سوارکار زن
horsewoman
سوارکار
knighting
سوارکار
horsewomen
سوارکار
knights
سوارکار
knighted
سوارکار
jockeys
سوارکار
jump rider
سوارکار در پرش
postboy
سوارکار مسابقه
valeted
خدمتگزار سوارکار
valeting
خدمتگزار سوارکار
valets
خدمتگزار سوارکار
valet
خدمتگزار سوارکار
boy
سوارکار مسابقه اسبدوانی
boys
سوارکار مسابقه اسبدوانی
eclipse award
جایزه سوارکار ممتاز سال
mount
اسب مسابقه با سوارکار مانت
mounts
اسب مسابقه با سوارکار مانت
clerk of the scale
متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
classical seat
وضع بدنی سوارکار روی زین
driving
بردن مسابقه در نتیجه فشارزیاد سوارکار
charley horse
کشیدگی یا گرفتگی عضلانی ران سوارکار
weigh out
توزین سوارکار و زین و یراق پیش از مسابقه
silks
ژاکت و کلاه مخصوص سوارکار یا ارابه ران
set down
معلق ساختن سوارکار یا راننده ارابه بخاطر خطا
winner's circle
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
joint
دستگاه کوچک باطریدار که سوارکار بطور غیر مجازروی گردن اسب می گذارد تاتندتر برود
weigh in
وزن کردن سوارکار و زین ویراق پس ازمسابقه وزن کشی
weigh-in
وزن کردن سوارکار و زین ویراق پس ازمسابقه وزن کشی
weigh-ins
وزن کردن سوارکار و زین ویراق پس ازمسابقه وزن کشی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com