English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
degressive burning سوختن طولانی خرج
Other Matches
fibre که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibres که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fiber که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
extension طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extensions طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
burn in سوختن
consumption سوختن
combustion سوختن
broiling سوختن
broiled سوختن
burn سوختن
to burn out سوختن
broils سوختن
burns سوختن
broil سوختن
singes سوختن بودادن
smoldering سوختن ودودکردن
smoldered سوختن ودودکردن
singeing سوختن بودادن
smoulders سوختن ودودکردن
melted از گرما سوختن
incinerate بااتش سوختن
incinerated بااتش سوختن
incinerates بااتش سوختن
incinerating بااتش سوختن
singe سوختن بودادن
singed سوختن بودادن
pyric مربوط به سوختن
smolders سوختن ودودکردن
blow out سوختن انفجار
heat of combustion گرمای سوختن
heat value گرمای سوختن
heating value گرمای سوختن
smolder سوختن ودودکردن
to grin and bear it سوختن وساختن
afire در حال سوختن
smouldering سوختن ودودکردن
smouldered سوختن ودودکردن
to fret and fume inwardly سوختن وساختن
smoulder سوختن ودودکردن
burns سوختن مشتعل شدن
to burn away سوختن و تمام شدن
to fret and fume inwardly سوختن ودم نزدن
burn دراتش شهوت سوختن
burn سوختن مشتعل شدن
scorches بطور سطحی سوختن
scorch بطور سطحی سوختن
bakes سوختن خشک کردن
burns دراتش شهوت سوختن
baked سوختن خشک کردن
singed بطور سطحی سوختن
burnout of a crystal rectifier سوختن یکسوکننده دیودی
singe بطور سطحی سوختن
singeing بطور سطحی سوختن
singes بطور سطحی سوختن
lighting hours زمان روشنایی یا سوختن
bake سوختن خشک کردن
progressive burning سوختن تدریجی خرج
flammable قابل سوختن اتشگیر
flare باشعله نامنظم سوختن
flares باشعله نامنظم سوختن
smouldered بی اتش سوختن خاموش کردن
to g. with passion دراتش شهوت یاعشق سوختن
smouldering بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldered بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulders بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldering بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulder بی اتش سوختن خاموش کردن
smolders بی اتش سوختن خاموش کردن
smolder بی اتش سوختن خاموش کردن
sizzling صدای سوختن کباب روی اتش
sizzles صدای سوختن کباب روی اتش
sizzle صدای سوختن کباب روی اتش
to souse a burning house اب پاشیدن روی خانه درحال سوختن
sizzled صدای سوختن کباب روی اتش
burn down <idiom> کاملا سوختن (معمولابرای ساختمان استفاده میشود)
burn up <idiom> کاملا سوختن (معمولا برای چیزهایی غیرازساختمان)
carry one's bat تا پایان بازی ادامه دادن کارتوپزن بدون سوختن
burnout velocity سرعت موشک در خاتمه سوختن خرج و تمام شدن ان
longer طولانی
longed طولانی
prolix طولانی
shortest طولانی نه
shorter طولانی نه
longest طولانی
short طولانی نه
longs طولانی
long- طولانی
longsome طولانی
of long standing طولانی
great- طولانی
prolonging طولانی
prolongs طولانی
prolong طولانی
long طولانی
protracted طولانی
agelong طولانی
greatest طولانی
great طولانی
leg before ضربه خوردن به پا پیش ازمیله که باعث سوختن توپزن میشود
as long as بمدت طولانی
long طولانی طویل
telephone در یک مسافت طولانی
telephoning در یک مسافت طولانی
extends طولانی تر کردن
telephones در یک مسافت طولانی
extend طولانی تر کردن
long- طولانی طویل
blue moon مدت طولانی
elongation طولانی کردن
longed طولانی طویل
telephoned در یک مسافت طولانی
prolong طولانی کردن
hold over <idiom> طولانی نگهداشتن
longs طولانی طویل
gangling طولانی و دراز
periphrastically بطور طولانی
prolongs طولانی کردن
extending طولانی تر کردن
prolonging طولانی کردن
long play صفحه طولانی
longest طولانی طویل
longer طولانی طویل
out- مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
out مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
outed مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
gabfest محاوره طولانی و مفصل
long tail liability تعهد طولانی مدت
scrolls نوشته یافهرست طولانی
livelong طولانی وخسته کننده
long recoil عقب نشینی طولانی
long thrust تک نفوذی طولانی یادوردست
prolegomenous دارای مقدمه طولانی
long-drawn-out بیش از اندازهی طولانی
prolongation طولانی کردن تطویل
protracted war استراتژی نبرد طولانی
strip ماده طولانی نازک
heatwave هوای گرم طولانی
heatwaves هوای گرم طولانی
scroll نوشته یافهرست طولانی
symphony قطعه طولانی موسیقی
slot سوراخ طولانی و باریک
slots سوراخ طولانی و باریک
slotting سوراخ طولانی و باریک
lengthen طولانی کردن کشیدن
lengthened طولانی کردن کشیدن
lengthening طولانی کردن کشیدن
lengthens طولانی کردن کشیدن
symphonies قطعه طولانی موسیقی
marathon جلسه گروهی طولانی
marathons جلسه گروهی طولانی
swigged جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
We have a long journey before us . مسافرت طولانی در پیش داریم
prolongate طولانی کردن امتداد دادن
trench استحکامات خندقی شیار طولانی
trenches استحکامات خندقی شیار طولانی
go long تلاش درپاس طولانی بجلو
stream جریان طولانی داده سری
T link اتصال سریع و طولانی داده
prolonger تاخیر دهنده طولانی کننده
macrobiotics دانش طولانی کردن عمر
To live a long life . عمر طولانی (زیاد ) کردن
long game بازی با لزوم ضربههای طولانی
swipe حرکت جاروبی جرعه طولانی
swig جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
swiped حرکت جاروبی جرعه طولانی
streamed جریان طولانی داده سری
streams جریان طولانی داده سری
swigging جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
long-distance با شعاع عمل زیاد طولانی
swigs جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
swiping حرکت جاروبی جرعه طولانی
long distance با شعاع عمل زیاد طولانی
regression rate سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
dromos [راهروی باریک و طولانی به گذرگاه کندویی]
long iron چوبهای شماره 1 و 2 و 3برای ضربههای طولانی
to give a long recital of something دادن یک شرح مفصل و طولانی از چیزی
The outcome of the long struggle . نتیجه این مبا رزه طولانی
stall حفظ گوی برای مدت طولانی
stalling حفظ گوی برای مدت طولانی
grand touring car نوعی اتومبیل مسابقه مسافتهای طولانی
phoned تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
storage ذخیره داده برای مدت زمان طولانی
archive ذخیره سازی داده برای مدت طولانی
extension طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
extensions طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
outstay بیش از حد لزوم ماندن اقامت طولانی کردن
phone تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phoning تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phones تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
point race مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
skip breathing حبس نفس برای طولانی کردن مدت غواصی
phugoid oscillation نوسانهای با پریود طولانی هواپیما حول محور عرضی
long base method روش تقاطع نقشه برداری بااستفاده از یک باز طولانی
stationery صفحات چاپگر که یک سری ورقههای طولانی را تشکیل می دهند
He swigged the beer in four gulps. او [مرد] آبجو را با چهار تا جرعه طولانی قورت داد.
off roader شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
pseudo random رشته تولید شده تصادفی که در مدت طولانی تکرار بشود
hyphenation تنظیم خط وط با پهنای مشخص به تقسیم کلمات طولانی در انتهای هر خط به درستی
prescriptions دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com