Dictiornary-Farsi | سوخت و سازی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (13 milliseconds)

English	Persian
metabolic	سوخت و سازی


Search result with all words

metabolic reaction	واکنش سوخت و سازی
Other Matches

central refueling provisions	سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
air metering force	نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter	مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant	سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
atomizer	سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomisers	سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizers	سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charges	جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge	جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
torch pot	[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
ullage	فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
rectification	یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
tips	باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
calculating	دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials	وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant	کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger	الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment	عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address	سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations	خنثی سازی محروم سازی
imagery	مجسمه سازی شبیه سازی
formularization	کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster	بی بهره سازی محروم سازی
frustration	خنثی سازی محروم سازی
subjugation	مقهور سازی مطیع سازی
irritancy	پوچ سازی باطل سازی
erasable	1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves	ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved	ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save	ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression	سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
gasoline	سوخت
propellants	سوخت
burner frame	سوخت
catabolism	سوخت
fueled	سوخت
fuelling	سوخت
propellant	سوخت
dissimilation	سوخت
fuelled	سوخت
fuel	سوخت
fuels	سوخت
stoker	سوخت
firing	سوخت
power fuel	سوخت
combustion	سوخت
fuel pump	پمپ سوخت
fuel storage	انبار سوخت
bulk petroleum	سوخت مخزنی
fuel tank	مخزن سوخت
fuels	سوخت موتور
rocket fuel	سوخت موشک
octane	سوخت ماشینی
refueling	سوخت گیری
fuels	سوخت دادن
stoking	سوخت ریختن در
stoked	سوخت ریختن در
stokes	سوخت ریختن در
fuelling	سوخت موتور
fuel tap	شیر سوخت
fuelling	سوخت دادن
fuel manifold	چندراهی سوخت
fuel injection	سوخت رسانی
fuel air pump	بوستر سوخت
fuel consumption	مصرف سوخت
fuel grade	درجه سوخت
tank	ماشین سوخت
fuel economy	اقتصاد سوخت
chokes	دریچه سوخت
choked	دریچه سوخت
choke	دریچه سوخت
fuel gas	سوخت گازی
fuel engineering	مهندسی سوخت
fuel meter	سوخت سنج
domestic fuel	سوخت خانگی
fueled	سوخت موتور
fuelled	سوخت موتور
fuelled	سوخت دادن
The house burned down .	خانه سوخت
fueled	سوخت دادن
fuel	سوخت موتور
aviation fuel	سوخت هواپیما
avgas	سوخت طیاره
fuel filter	صافی سوخت
fuel	سوخت دادن
stoke	سوخت ریختن در
fule injection	تزریق سوخت
atomizers	سوخت پاش
refueled	سوخت گیری
fueling	سوخت گیری
raw fuel	سوخت خام
jet	سوخت پاش
jetted	سوخت پاش
jetting	سوخت پاش
colloidal propeller	سوخت کلوئیدی
tankers	مخزن سوخت
atomisers	سوخت افشان
feeder	سوخت رسان
chemical fuel	سوخت شیمیایی
refuelled	سوخت گیری
feeders	سوخت رسان
thickened fuel	سوخت جامد
fireman	سوخت گیر
stoker	سوخت انداز
solid fuel	سوخت جامد
fossil fuel	سوخت سنگوارهای
fossil fuels	سوخت سنگوارهای
ion burn	یون سوخت
burner	سوخت پاش
burners	سوخت پاش
motor fule	سوخت موتوری
it excited my pity	دلم سوخت
solid propellant	سوخت جامد
atomisers	سوخت پاش
refuel	سوخت گیری
oil firing	سوخت روغنی
refuelling	سوخت گیری
feed tank	مخزن سوخت
metabolisms	سوخت و ساز
metabolisms	سوخت وساز
atomizer	سوخت پاش
jets	سوخت پاش
metabolism	سوخت و ساز
metabolism	سوخت وساز
fule pump	تلمبه سوخت
atomizers	سوخت افشان
metabolical	سوخت وسازی
firemen	سوخت انداز
fireman	سوخت انداز
fule pump	پمپ سوخت
firer	سوخت انداز
liquid fuel	سوخت مایع
refuels	سوخت گیری
tanker	مخزن سوخت
carburator	سوخت رسان
liquid propellant	سوخت مایع
atomizer	سوخت افشان
fire teazer	سوخت انداز
rocket fuel	سوخت راکت
firemen	سوخت گیر
gas fuel	سوخت گازی
fuel oil mixture	مخلوط روغن و سوخت
specific fuel consumption	مصرف سوخت ویژه
fuel injection system	سیستم تزریق سوخت
spray carburetor	کاربراتور سوخت پاش
fuel tank vent	هواکش تانک سوخت
burner nozzle	نازل سوخت پاش
stoker	متصدی سوخت کوره
stokehold	محل سوخت ریزی
regenerative gas firing	سوخت گازی رژنراتیو
injector pump	پمپ تزریق سوخت
liquid propellant	سوخت مایع موشک
gasoline gels	سوخت تغلیظ شده
liquid rocket	راکت سوخت مایع
fuels	سوخت گیری کردن
fuel reserve tank	مخزن ذخیره سوخت
fuel supply line	لوله سوخت رسانی
unusable fuel	سوخت غیرقابل استفاده
injector nozzle	نازل سوخت پاش
fuelled	سوخت گیری کردن
to mend the fire	سوخت به اتش رساندن
i felt sorry for him	دلم برایش سوخت
i fell pity for him	دلم برایش سوخت
hypergolic fuel	سوخت فوق حساس
fuel	سوخت گیری کردن
powdered coal firing	سوخت خاک ذغال
fueled	سوخت گیری کردن
thickened fuel	سوخت تغلیظ شده
firing	عمل سوخت دادن
fuel supply pump	پمپ سوخت رسانی
air/fuel ratio	نسبت هوا به سوخت
throttled	دستگاه کنترل سوخت
bunkering	دخیره سوخت در کشتی
peptized fuel	سوخت تغلیظ شده
What can't be cured must be endured. <idiom>	باید سوخت و ساخت.
throttle	دستگاه کنترل سوخت
oilking	متصدی سوخت و اب کشتی
diergolic	سوخت مایع ثابت
refuelled	تجدید سوخت کردن
overfeed	زیاد سوخت رساندن به
baf	ضریب تعدیل سوخت
bunker adjustment factor	ضریب تعدیل سوخت
throttles	دستگاه کنترل سوخت
breeder rocket	راکت سوخت ساز
throttling	دستگاه کنترل سوخت
basal metabolism	سوخت و ساز پایه
Her face was sun-burnt.	صورتش درآفتاب سوخت
One must suffer in silence.	باید سوخت وساخت
fuelling	سوخت گیری کردن
refuels	سوخت گیری کردن
refuels	تجدید سوخت کردن
natural gas firing	سوخت گاز طبیعی
refuel	سوخت گیری کردن
fuel endurance	میزان تکافوی سوخت
feeder vessel	کشتی سوخت رسان
refuelling	تجدید سوخت کردن
fuel endurance	قدرت پایداری سوخت
refueled	تجدید سوخت کردن
refueled	سوخت گیری کردن
refuel	تجدید سوخت کردن