English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 225 (12 milliseconds)
English Persian
refuel سوخت گیری
refueled سوخت گیری
refueling سوخت گیری
refuelled سوخت گیری
refuelling سوخت گیری
refuels سوخت گیری
fueling سوخت گیری
Search result with all words
fuel تقویت سوخت گیری کردن
fuel سوخت گیری کردن
fueled تقویت سوخت گیری کردن
fueled سوخت گیری کردن
fuelled تقویت سوخت گیری کردن
fuelled سوخت گیری کردن
fuelling تقویت سوخت گیری کردن
fuelling سوخت گیری کردن
fuels تقویت سوخت گیری کردن
fuels سوخت گیری کردن
refuel سوخت گیری کردن
refueled سوخت گیری کردن
refueling سوخت گیری کردن
refuelled سوخت گیری کردن
refuelling سوخت گیری کردن
refuels سوخت گیری کردن
fule level gage دستگاه اندازه گیری سطح سوخت
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
Other Matches
central refueling provisions سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
air metering force نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
atomizer سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomisers سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charges جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomizers سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
tips باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
He's a wet blanket. او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
his severity relaxed از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy دو زن گیری دو شوهر گیری
fuelled سوخت
fuel سوخت
propellants سوخت
gasoline سوخت
fueled سوخت
stoker سوخت
catabolism سوخت
dissimilation سوخت
fuels سوخت
fuelling سوخت
firing سوخت
combustion سوخت
burner frame سوخت
propellant سوخت
power fuel سوخت
with the utmost rigour با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
burners سوخت پاش
bulk petroleum سوخت مخزنی
atomisers سوخت افشان
motor fule سوخت موتوری
atomisers سوخت پاش
atomizer سوخت افشان
stoke سوخت ریختن در
atomizer سوخت پاش
atomizers سوخت افشان
atomizers سوخت پاش
tanker مخزن سوخت
tankers مخزن سوخت
jetting سوخت پاش
burner سوخت پاش
domestic fuel سوخت خانگی
oil firing سوخت روغنی
liquid propellant سوخت مایع
rocket fuel سوخت راکت
rocket fuel سوخت موشک
liquid fuel سوخت مایع
fireman سوخت گیر
gas fuel سوخت گازی
colloidal propeller سوخت کلوئیدی
chemical fuel سوخت شیمیایی
carburator سوخت رسان
solid propellant سوخت جامد
jets سوخت پاش
solid fuel سوخت جامد
stoked سوخت ریختن در
stokes سوخت ریختن در
firemen سوخت انداز
fireman سوخت انداز
metabolical سوخت وسازی
choked دریچه سوخت
ion burn یون سوخت
metabolic سوخت و سازی
fossil fuels سوخت سنگوارهای
metabolism سوخت وساز
metabolism سوخت و ساز
metabolisms سوخت وساز
metabolisms سوخت و ساز
firemen سوخت گیر
fossil fuel سوخت سنگوارهای
stoking سوخت ریختن در
tank ماشین سوخت
aviation fuel سوخت هواپیما
avgas سوخت طیاره
it excited my pity دلم سوخت
jetted سوخت پاش
stoker سوخت انداز
thickened fuel سوخت جامد
jet سوخت پاش
octane سوخت ماشینی
feeders سوخت رسان
feeder سوخت رسان
choke دریچه سوخت
fuelled سوخت دادن
fuel grade درجه سوخت
fuel injection سوخت رسانی
fuelled سوخت موتور
fuel manifold چندراهی سوخت
fuel meter سوخت سنج
fuel pump پمپ سوخت
fuelling سوخت دادن
fuel storage انبار سوخت
fuelling سوخت موتور
fuel tank مخزن سوخت
fuel gas سوخت گازی
fuel filter صافی سوخت
fuel engineering مهندسی سوخت
chokes دریچه سوخت
firer سوخت انداز
fuel سوخت دادن
fire teazer سوخت انداز
fuel سوخت موتور
fuel air pump بوستر سوخت
fuel consumption مصرف سوخت
fueled سوخت دادن
fuel economy اقتصاد سوخت
fuel tap شیر سوخت
fueled سوخت موتور
fule injection تزریق سوخت
fuels سوخت دادن
raw fuel سوخت خام
fuels سوخت موتور
fule pump پمپ سوخت
fule pump تلمبه سوخت
The house burned down . خانه سوخت
feed tank مخزن سوخت
air/fuel ratio نسبت هوا به سوخت
refuel تجدید سوخت کردن
fuel control unit واحد کنترل سوخت
diergolic سوخت مایع ثابت
refueled تجدید سوخت کردن
stoker متصدی سوخت کوره
throttling دستگاه کنترل سوخت
oilking متصدی سوخت و اب کشتی
basal metabolism سوخت و ساز پایه
baf ضریب تعدیل سوخت
stokehold محل سوخت ریزی
fuel endurance میزان تکافوی سوخت
thickened fuel سوخت تغلیظ شده
What can't be cured must be endured. <idiom> باید سوخت و ساخت.
liquid rocket راکت سوخت مایع
feed pump پمپ سوخت رسانی
injector pump پمپ تزریق سوخت
feeder vessel کشتی سوخت رسان
injector nozzle نازل سوخت پاش
unusable fuel سوخت غیرقابل استفاده
powdered coal firing سوخت خاک ذغال
refueling تجدید سوخت کردن
metabolic reaction واکنش سوخت و سازی
Her face was sun-burnt. صورتش درآفتاب سوخت
overfeed زیاد سوخت رساندن به
firing عمل سوخت دادن
liquid propellant سوخت مایع موشک
One must suffer in silence. باید سوخت وساخت
i felt sorry for him دلم برایش سوخت
peptized fuel سوخت تغلیظ شده
i fell pity for him دلم برایش سوخت
to mend the fire سوخت به اتش رساندن
regenerative gas firing سوخت گازی رژنراتیو
throttles دستگاه کنترل سوخت
natural gas firing سوخت گاز طبیعی
bunkering دخیره سوخت در کشتی
breeder rocket راکت سوخت ساز
fuel reserve tank مخزن ذخیره سوخت
bunker adjustment factor ضریب تعدیل سوخت
hypergolic fuel سوخت فوق حساس
refuelled تجدید سوخت کردن
refuelling تجدید سوخت کردن
fuel supply pump پمپ سوخت رسانی
fuel supply line لوله سوخت رسانی
fuel oil mixture مخلوط روغن و سوخت
spray carburetor کاربراتور سوخت پاش
refuels تجدید سوخت کردن
burner nozzle نازل سوخت پاش
gasoline gels سوخت تغلیظ شده
fuel injection system سیستم تزریق سوخت
throttled دستگاه کنترل سوخت
specific fuel consumption مصرف سوخت ویژه
fuel endurance قدرت پایداری سوخت
throttle دستگاه کنترل سوخت
fuel tank vent هواکش تانک سوخت
restrictor لایهای از سوخت جامد فاقداکسیدان
hypergolic fuel سوخت خیلی حساس به اشتعال
pops سوخت مخلوط متانول و نیترومتان
catabolism سوخت موادغذایی دربافت ها فروساخت
fuel air mixture ratio نسبت مخلوط سوخت و هوا
fuel سوخت ماده قابل اشتعال
bulk production تخلیه سوخت از تانکر به مخزن
burner nozzle شیپوره یاافشانک سوخت پاش
fuelling سوخت ماده قابل اشتعال
bunkering ذخیره سوخت در کشتی سوختگیری
reviving وصول مطالبات سوخت شده
curb weight وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات
basal metabolic rate اهنگ سوخت و ساز پایه
fuels سوخت ماده قابل اشتعال
bulk production تقسیم سوخت درفروف کوچک
diesel fuel oil filter صافی سوخت موتور دیزل
fueled سوخت ماده قابل اشتعال
jet b نوعی سوخت تقطیر شده
afterburning عملیات بعد از احتراق سوخت
fuelled سوخت ماده قابل اشتعال
acid base metabolism سوخت ساز اسید- باز
pop سوخت مخلوط متانول و نیترومتان
popped سوخت مخلوط متانول و نیترومتان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com