Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (12 milliseconds)
English
Persian
pre tax profit
سود قبل از پرداخت مالیات
Search result with all words
tax evasion
فرار از پرداخت مالیات
tax evasion
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
tax avoidance
اجتناب از پرداخت مالیات کاهش بدهی مالیاتی
redemption
پرداخت مالیات اراضی
ability to pay principle of taxation
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
assemble capital stock
بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
equal sacrifice theory
مالیات بایدمتناسب با قدرت پرداخت افرادباشد
marginal propensity to pay taxes
میل نهائی به پرداخت مالیات
pay as you go principle
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
taxpaying capacity
فرفیت پرداخت مالیات
Other Matches
incidence of taxation
تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes
صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise
مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
excise tax
مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
progress payment
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
assessment
ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments
ممیزی مالیات وضع مالیات
usance
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
nonneutralities of income taxation
خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage
کسری پرداخت کسر پرداخت
levies
مالیات بندی مالیات
taxation
مالیات بندی مالیات
levied
اخذ مالیات مالیات
levies
اخذ مالیات مالیات
levy
مالیات بندی مالیات
levy
اخذ مالیات مالیات
levying
مالیات بندی مالیات
levying
اخذ مالیات مالیات
levied
مالیات بندی مالیات
due bill
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransoms
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
regressive income tax
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
carnet
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
producers burden of tax
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
claim for indemnification
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
subscribes
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
dividend warrant
چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
taxes
مالیات
cess
مالیات
Scot
مالیات
impost
مالیات
sess
مالیات
gabelle
مالیات
tax
مالیات
taxed
مالیات
gabel
مالیات
tithing
مالیات ده یک
taxation
مالیات
scot free
معاف از مالیات
scot-free
معاف از مالیات
proportional tax
مالیات نسبی
single tax
مالیات واحد
succession duties
مالیات برارث
proportional tax
مالیات تناسبی
tax deduction
کاهش مالیات
tax cuts
کاهش مالیات
property tax
مالیات دارایی
after tax
پس از وضع مالیات
proportional taxation
مالیات تناسبی
tax effect
اثر مالیات
excise duties
مالیات غیرمستقیم
tax free
بخشوده از مالیات
taxpayers
مالیات بده
tax farmer
مستاجر مالیات
excise
مالیات بستن بر
tax exempt
معاف از مالیات
quint
مالیات پنج یک
estate tax
مالیات بر املاک
direct taxation
مالیات مستقیم
tax equation
معادله مالیات
direct tax
مالیات مستقیم
tax year
مالیات سالانه
Scot
مالیات بستن بر
sales tax
مالیات بر فروش
tax base
ماخذ مالیات
profits tax
مالیات بر سود
assessment
تعیین مالیات
property tax
مالیات مستقلات
death duty
مالیات بر ارث
death duties
مالیات بر ارث
profit tax
مالیات بر سود
assessment
وضع مالیات
assessment
براورد مالیات
progressive taxation
مالیات تصاعدی
assessments
براورد مالیات
assessments
وضع مالیات
assessments
تعیین مالیات
progressive tax
مالیات تصاعدی
surtax
اضافه مالیات
imposes
مالیات بستن بر
taxes in kind
مالیات جنسی
rental tax
مالیات مستغلات
wage tax
مالیات بر مزد
scatt
مالیات عوارض
wealth tax
مالیات بر ثروت
yield tax
مالیات بر عایدی
regressive taxation
مالیات نزولی
regressive taxation
مالیات کاهنده
regressive tax
مالیات نزولی
real estate tax
مالیات بر مستغلات
surtax
مالیات اضافی
levying
مالیات بندی
poll tax
مالیات سرانه
total tax load
کل بار مالیات
sale tax
مالیات بر فروش
impose
مالیات بستن بر
taxation of monopoly
مالیات بر انحصار
tax incidence
عارضه مالیات
sales tax
مالیات فروش
the rear vassals
مالیات دهندگان
assessing
مالیات بستن به
assessing
مالیات بستن بر
assesses
مالیات بستن به
assesses
مالیات بستن بر
assessed
مالیات بستن به
assessed
مالیات بستن بر
assess
مالیات بستن به
assess
مالیات بستن بر
shift of a tax
انتقال مالیات
levying
وصول مالیات
levied
مالیات بندی
single tax
مالیات انفرادی
tax in kind
مالیات جنسی
taxpayer
مالیات بده
tax function
تابع مالیات
taxpayers
مالیات پرداز
levied
وصول مالیات
tax free
معاف از مالیات
levied
وضع مالیات
ratepayer
مالیات دهنده
ratepayers
مالیات دهنده
taxpayers
مالیات دهنده
levies
وضع مالیات
tax increase
افزایش مالیات
tax refund
بازپرداخت مالیات
levying
وضع مالیات
levy
مالیات بندی
tax rate
نرخ مالیات
levy
وصول مالیات
tax shifting
انتقال مالیات
levy
وضع مالیات
levies
مالیات بندی
taxpayer
مالیات پرداز
tax load
بار مالیات
taxpayer
مالیات دهنده
levies
وصول مالیات
indirect taxation
مالیات غیرمستقیم
tax-exempt
<adj.>
بدون مالیات
tax-free
<adj.>
بدون مالیات
zero-rated
<adj.>
بدون مالیات
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
بدون مالیات
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
بدون مالیات
land tax
مالیات زمین
kiln tax
مالیات فخاری
inheritance tax
مالیات بر ارث
free of tax
بدون مالیات
taxed
مالیات گرفتن از
non-taxable
<adj.>
بدون مالیات
non-assessable
<adj.>
بدون مالیات
free from taxes
<adj.>
معاف از مالیات
land tax
مالیات بر زمین
land tax
مالیات ارضی
free from taxes
<adj.>
بدون مالیات
taxless
<adj.>
معاف از مالیات
non-assessable
<adj.>
معاف از مالیات
non-taxable
<adj.>
معاف از مالیات
tax-exempt
<adj.>
معاف از مالیات
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
بدون مالیات
tax-free
<adj.>
معاف از مالیات
zero-rated
<adj.>
معاف از مالیات
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
معاف از مالیات
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
معاف از مالیات
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
معاف از مالیات
taxless
<adj.>
بدون مالیات
incidence of taxation
اثر مالیات
tax
مالیات گرفتن از
highway user tax
مالیات حق عبور
imposition
باج مالیات
estate tax
مالیات مستغلات
corporation tax
مالیات بر شرکتها
excise tax
مالیات بر مصرف
excise taxes
مالیات بر فروش
exemption from taxation
معافیت از مالیات
gift tax
مالیات برهبه
export tax
مالیات بر صادرات
gabelle
مالیات نمک
surcharges
مالیات اضافی
gabel
مالیات نمک
incidence of taxation
انتقال مالیات
taxation
وضع مالیات
taxable
مشمول مالیات
taxable
مالیات بردار
double taxation
مالیات مضاعف
taxes
مالیات گرفتن از
tax-free
بخشوده از مالیات
tax evasion
فرار از مالیات
duty free
معاف ار مالیات
impost
مالیات بر واردات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com