Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 40 (5 milliseconds)
English	Persian
interest	سود مصلحت
interests	سود مصلحت
Search result with all words
impolitic	مخالف مصلحت
expediency	مصلحت
policies	مصلحت اندیشی
policy	مصلحت اندیشی
interest	مصلحت
interests	مصلحت
expedient	مصلحت
expedient	مصلحت امیز
expedients	مصلحت
expedients	مصلحت امیز
pragmatism	مصلحت گرایی
pragmatism	مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
advised	مصلحت امیز
advice	مصلحت
politic	مصلحت امیز کاردانی
politic	مصلحت دان مصلحت امیز مقتضی
advisability	مصلحت
expediential	مصلحت امیز
expediently	از روی مصلحت یا اقتضا
honesty is the best policy	عین مصلحت در راستی ودرستی است
i advised him to go there	به صلاح او دانستم که برود مصلحت دیدم که برود
impolicy	خلاف مصلحت
impoliticly	از روی خلاف مصلحت بطور غیرمقتضی
inadvisability	خلاف مصلحت
inexpediently	از روی فلاف مصلحت بطور غیرمقتضی
it is inadvisable to say that	گفتن ان مصلحت نیست
it is inexpedient to reply	پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
politicly	ازروی مصلحت
pragmatist	مصلحت گرای
rede	وقوع مصلحت
vital interest	مصلحت حیاتی
white lie	دروغ مصلحت آمیز
Do you think it advisable to wait here	آیا مصلحت هست که اینجا منتظر بمانیم
A white lie .	دروغ مصلحت آمیز
As deemed advisable . As expedient .	هرطور که مصلحت با شد
To regard as advisable . To deem prudent .	مصلحت دیدن
white lie <idiom>	دروغ مصلحت آمیز
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover.	برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
Partial phrase not found.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com