Dictiornary-Farsi | سود موقتی سهام | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
interim dividend	سود موقتی سهام


Search result with all words

interim dividend	سود سهام موقتی
Other Matches

deferred share	سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
slumped	کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slump	کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumping	کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumps	کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
capital stock	عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
stop loss order	دستور خرید یافروش سهام بدلال سهام
stock dividend	سهام صادره بابت سود سهام
stoporder	دستورخرید یا فروش سهام بدلال سهام
close corporation	شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
stock watering	سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
share holder	دارنده سهام صاحب سهام
stock jobber	محتکر سهام دلال سهام
dividend warrant	چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
intrim	موقتی
temporary <adj.>	موقتی
flying bridge	پل موقتی
adinterim	موقتی
pro forma	موقتی
jackleg	موقتی
provisionary	موقتی
make-shift <adj.>	موقتی
makeshift <adj.>	موقتی
provisory <adj.>	موقتی
tentative <adj.>	موقتی
interim	موقتی
provisional <adj.>	موقتی
extemporaneous	موقتی
treadway	پل موقتی
sojourn	اقامت موقتی
bivouacked	اردوگاه موقتی
house of d.	زندان موقتی
barricades	سنگربندی موقتی
sojourns	اقامت موقتی
dugouts	پناهگاه موقتی
gleams	تظاهر موقتی
gleam	تظاهر موقتی
gleaming	تظاهر موقتی
gleamed	تظاهر موقتی
dugout	پناهگاه موقتی
barricade	سنگربندی موقتی
barricaded	سنگربندی موقتی
floating bridge	پل متحرک موقتی
non-resident	مقیم موقتی
funk hole	پناهگاه موقتی
non-residents	مقیم موقتی
bivouacs	اردوگاه موقتی
bivouacs	اردوی موقتی
bivouacking	اردوگاه موقتی
bivouacking	اردوی موقتی
bivouacked	اردوی موقتی
bivouac	اردوگاه موقتی
palliative	مسکن موقتی
palliatives	مسکن موقتی
bivouac	اردوی موقتی
temporal	موقتی زودگذرفانی
faddle	سرگرمی موقتی
adjournments	تعطیل موقتی
adjournment	تعطیل موقتی
barricading	سنگربندی موقتی
coalitions	اتحاد موقتی
coalition	اتحاد موقتی
temporary error	خطای موقتی
temporary gauge	اشل موقتی
temporary income	درامد موقتی
temporary storage	انباره موقتی
temporary structures	ساختمانهای موقتی
bastes	کوک موقتی
basted	کوک موقتی
baste	کوک موقتی
corners	انحصار موقتی
cornering	انحصار موقتی
corner	انحصار موقتی
temporariness	موقتی بودن
non resident	مقیم موقتی
phantom tumour	برامدگی موقتی
phantom tumour	باد موقتی
provisionality	موقتی بودن
provisionality	جنبه موقتی
make shift construction	طرح موقتی
scratch file	فایل موقتی
scrip	رسید موقتی
sojoiurn	اقامت موقتی
make do	چاره موقتی
sojourner	ساکن موقتی
casual uplift	بالا رفتن موقتی
casual uplift	بالا بردن موقتی
interlocutory	موقتی غیر قطعی
interrex	رئیس حکومت موقتی
treadway bridge	پل عبور موقتی پیاده
Band-Aid	چارهی سطحی و موقتی
brainstorm	اشفتگی فکری موقتی
brainstorms	اشفتگی فکری موقتی
booths	پاسگاه یادکه موقتی
booth	پاسگاه یادکه موقتی
Band-Aids	چارهی سطحی و موقتی
recess	تعطیل موقتی تنفس
dump	انبار موقتی اشغالدان
jury sturt	پایه اضافی یا موقتی
stop gap	وسیله یا چاره موقتی
recesses	تعطیل موقتی تنفس
interregna	دوره حکومت موقتی
interregnum	دوره حکومت موقتی
interregnums	دوره حکومت موقتی
frame	هیکل حالت موقتی
interim certificates	سند قرضه موقتی
temporary data set	مجموعه داده موقتی
gasoline dump	مخزن موقتی بنزین
hoarding	جمع اوری دیوار موقتی
put someone up	به کسی بطور موقتی جا دادن
hoardings	جمع اوری دیوار موقتی
radar silence	خاموش کردن موقتی رادارها
makeshift	چاره موقتی ادم رذل
epaulement	استحکام موقتی جناحی مترس
casual water	تجمع موقتی اب روی زمین
secular trend	سهام
liquidate	سهام
liquidating	سهام
stock	سهام
stocked	سهام
holding	سهام
liquidates	سهام
liquidated	سهام
portfolio	سهام
portfolios	سهام
corner	انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
retrench	دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
blackout	فراموشی [یا بیهوشی یا نابینایی] موقتی [پزشکی]
corners	انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
cornering	انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
assembly of notables	مجلس بزرگان یا اعیان پارلمانی موقتی
government stock	سهام دولت
growth stocks	سهام پر سود
share warrant	گواهینامه سهام
fixed portion	سهام معینه
stock broker	دلال سهام
preferential shares	سهام ممتازه
to buy into	سهام خریدن در
gilt edged shares	سهام ممتازه
stock_broker	دلال سهام
general stock	سهام عمومی
stock exchanges	بورس سهام
stock exchange	بورس سهام
inscribed stock	سهام نامدار
inscribed stock	سهام با اسم
preference shares	سهام ممتاز
preferred shares	سهام مقدم
preferred stock	سهام ممتازه
ordinary share	سهام معمولی
ordinary share	سهام عادی
privileged shares	سهام ممتاز
preferred shares	سهام ممتاز
propertied	سهام دار
dividend	سود سهام
dividends	سود سهام
stocked	سهام سرمایه
stock	سهام سرمایه
registered shares	سهام بانام
savings bond	سهام قرضه
preference shares	سهام ممتازه
blue chip	سهام مرغوب
holding	دارائی سهام
joint shares	سهام مشترک
blue-chip	سهام مرغوب
bank stock	سهام بانک
bearer shares	سهام بی نام
bourse	بازار سهام
bullish stocks	سهام رو به ترقی
common stock	سهام عادی
dividened	سود سهام
deferred share	سهام موجل
PR	سهام ممتاز
debenture stock	سهام قرضه
stock exchange	بورس سهام
bourse [in a non-English-speaking country]	بورس سهام
common stocks	سهام عادی
ordinary shares	سهام عادی
conversion of shares	تبدیل سهام
to have a blackout	فراموشی [یا بیهوشی یا نابینایی] موقتی داشتن [پزشکی]
barrack	منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
barracked	منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
surging	تغییر ناگهانی و موقتی ولتاژبا جریان در یک مدار
barracking	منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
strip	نوار مین گذاری باند فرود موقتی
whack up	تقسیم به سهام کردن
unissued shares	سهام منتشر نشده
stockbroker	دلال سهام شرکتها
stockbrokers	دلال سهام شرکتها
share certificate	گواهی مالکیت سهام
subscriber of shares	پذیره نویس سهام
stock trading	خرید و فروش سهام
revenue	درامد سود سهام
stock markets	بورس سهام وارز
share holding	سرمایه گذاری در سهام
provisional scrip	تصدیق موقت سهام
margins	میزان سود سهام
common stock	سهام معمولی شرکت
break in share prices	کاهش قیمت سهام
margin	میزان سود سهام
actions	سهم سهام شرکت