Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
lightening hole
سوراخهای کاهش وزن ناو
Other Matches
broaching
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
tax friction
کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
kerning
کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
compression
روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
decreases
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreased
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decrease
کاهش یافتن کم شدن کاهش
code holes
سوراخهای رمز
edge perforated
با سوراخهای لبهای
feed holes
سوراخهای پیشبر
ice fishing
ماهیگیری از سوراخهای یخ
sprocket holes
سوراخهای چرخ دندهای
infltrate
از سوراخهای صافی گذراندن
pitch
زاویه سوراخهای گوی بولینگ
pitches
زاویه سوراخهای گوی بولینگ
earth stopper
مامور بستن سوراخهای روباه
rivet pitch
فاصله بین مراکز سوراخهای پرچ
decrease
کاهش دادن کاهش
decreases
کاهش دادن کاهش
decreased
کاهش دادن کاهش
bye hole
سوراخهای باقیمانده پس ازمعلوم شدن نتیجه مسابقه گلف
retardation
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
economic of scale
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
overpunching
تغییر داده روی نوار کاغذ با ایجاد سوراخهای اضافی
feed
سوراخهای دندانه دار پانچ شده در امتداد لبه کاغذ
card
کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
speculum
اینه طبی یاسپکولوم وسیله معاینه از طریق سوراخهای بدن
cards
کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
feeds
سوراخهای دندانه دار پانچ شده در امتداد لبه کاغذ
accelerationists
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
perforations
خط سوراخهای کوچک در یک ورقه کاغذ یا کاغذهای پیاپی برای کمک به پاره کردن آنها
acid reduction
کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
Chad
محصولات زیادی ایجاد شده از سوراخهای پانچ شده در نوار یا کارت
card
ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
cards
ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
punched
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punch
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punches
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
seeping
از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن چکه کردن
seeps
از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن چکه کردن
seep
از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن چکه کردن
seeped
از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن چکه کردن
SMT
روش تولید تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح آن و نه روی سوراخهای آن نصب شده اند
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
sprocket feed
محل نگهداری کاغذ که چاپگر کاغذ را باچرخ دندانه دار در سوراخهای مقدار لبه هر کاغذ می چرخاند
DOR
سیگنال ذخیره شده به صورت دودویی روی سوراخهای کوچک روی سطح دیسک فشرده یا نوری که توسط لیزر قابل خواندن باشد
bridge
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridges
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
reader
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
readers
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
tractor feed
روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
acceptances
کاهش
devaluation
کاهش
acceptance
کاهش
falling off
کاهش
falling-off
کاهش
reduction
کاهش
reductions
کاهش
declining
کاهش
diminution
کاهش
rebate
کاهش
depreciatory
کاهش
rebates
کاهش
attenuation
کاهش
degression
کاهش
shrinkage
کاهش
abatement
کاهش
declines
کاهش
declined
کاهش
spoil
کاهش
spoiled
کاهش
spoiling
کاهش
spoils
کاهش
imminution
کاهش
damp
کاهش
dampers
کاهش
dampest
کاهش
downturn
کاهش
downturns
کاهش
decline
کاهش
decrement
کاهش
subtraction
کاهش
decreases
کاهش
decrease
کاهش
mitigation
کاهش
deduction
کاهش
concession
کاهش
decreased
کاهش
reduce/enlarge
کاهش
slowdowns
کاهش
slowdown
کاهش
scale down
کاهش
relief
کاهش
subraction
کاهش
wastage
کاهش
subrtraction
کاهش
slow down
کاهش
feeds
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feed
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
palliation
کاهش درد
clemmensen reduction
کاهش کلمنسنی
disinflation
کاهش ورم
relief
[from pain]
کاهش درد
easing
کاهش درد
dishoarding
کاهش اندوخته
taper off
کاهش یافتن
detraction
کاهش کسرشان
decrement
میزان کاهش
detraction
کاهش توجه
alleviation
کاهش درد
reductional
تبدیل کاهش
dishoarding
کاهش ذخیره
easement
کاهش درد
disinflation
کاهش تورم
decrease in value
کاهش ارزش
decrementation
کاهش پلهای
reduction ratio
نسبت کاهش
palliator
کاهش دهنده
waney
کاهش یافته
wany
کاهش یافته
palliation
کاهش دادن
wage cuts
کاهش دستمزد
tax deduction
کاهش مالیات
tax cuts
کاهش مالیات
reductionism
کاهش گری
scale down
کاهش تدریجی
reduction of armamentes
کاهش تسلیحات
reduction factor
ضریب کاهش
price reduction
کاهش قیمت
prereduction
کاهش اولیه
scale down
کاهش مقیاس
speed reduction
کاهش سرعت
intensity decrease
کاهش شدت
indiminishable
کاهش ناپذیر
lapse time
زمان کاهش
abatement
[of pain]
کاهش درد
fall in temperature
کاهش دما
drop in temperature
کاهش دما
drive reduction
کاهش سائق
lapse rate
اهنگ کاهش
monetary contraction
کاهش پول
mitigative
مایه کاهش
minuend
کاهش یاب
mark down
کاهش قیمتها
mark down
کاهش قیمت
logarithmic decrement
کاهش لگاریتمی
disinvestment
کاهش سرمایه
anaphrodisia
کاهش شهوت
decrease
کاهش یافتن
shrinking
کاهش یافتن
shrinks
کاهش یافتن
lessen
کاهش دادن
deceleration
کاهش سرعت
waned
کاهش یافتن
reductions
کاهش احیاء
decreases
کاهش یافتن
reduction
کاهش احیاء
wane
کاهش یافتن
wanes
کاهش یافتن
waning
کاهش یافتن
lessens
کاهش دادن
lessening
کاهش دادن
lessened
کاهش دادن
decreased
کاهش یافتن
deduction
کاهش تفریق
depopulation
کاهش نفوس
rebate
تخفیف کاهش
rebates
تخفیف کاهش
devaluation
کاهش نرخ
shrink
کاهش یافتن
slaked
کاهش فرونشستن
slake
کاهش فرونشستن
reduces
کاهش یافتن
slakes
کاهش فرونشستن
abatable
کاهش پذیر
depreciation
کاهش بها
extinction
کاهش نور
reducing
کاهش یافتن
abatement
کاهش الودگی
reduce
کاهش یافتن
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
contractura
[کاهش میله ستون در کف]
irreducible representation
نمایش کاهش ناپذیر
to peter out
تدریجا کاهش یافتن
hypoxemia
کاهش اکسیژن بافت
hypoxia
کاهش اکسیژن بافت
hypoglycemia
کاهش قند خون
decrease
کاهش یافتن یا کم شدن
depreciation
کاهش بها استهلاک
work decrement
کاهش بازده کار
reductions
تحویل استحاله کاهش
oxidation reduction potential
پتانسیل اکسایش- کاهش
redox potential
پتانسیل اکسایش- کاهش
oxidation reduction reaction
واکنش اکسایش- کاهش
reduced mass
جرم کاهش یافته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com