Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
eleven punch
سوراخ ردیف یازدهم
Other Matches
Jaldar
[نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
eleventh
یازدهم
hollerith code
سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند
Poppy Day
روز یازدهم نوامبر
K, k (K's, k's)
حرف یازدهم الفبای انگلیسی
terraced houses
خانههای در یک ردیف ردیف خانه ها
November
نام ماه یازدهم سال فرنگی
trouvere
شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
row marker
دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین
centered
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie
[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag
کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
to pink out leather
چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
sights
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
perforation
عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
float stone
سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
fenestration
چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sight
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
cancellate
سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
thirl
سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinker
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
foraminate
ثقبه دار سوراخ سوراخ
pinkest
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pink
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese
پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
grid
دریچه سوراخ سوراخ
grids
دریچه سوراخ سوراخ
riddle
سوراخ سوراخ کردن
cancellous
سوراخ سوراخ اسفنجی
riddles
سوراخ سوراخ کردن
millepore
مرجان سوراخ سوراخ
cancellate
سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellated
سوراخ سوراخ اسفنجی
swage block
قالب سوراخ سوراخ
Quchan
قوچان
[شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.]
breaches
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
vase structure
بافت سه پوده گلدانی
[در بعضی از فرش های قرن دهم و یازدهم طرح های گلدانی را بصورت سه پوده می بافتند که دو پود آن پشمی و پود سوم پنبه یا ابریشم بوده است.]
classed
ردیف
ranges
ردیف
ranks
ردیف صف
ranks
ردیف
ranked
ردیف صف
ranked
ردیف
row
ردیف
rank
ردیف صف
deque
ردیف
ranged
ردیف
classes
ردیف
classing
ردیف
tier
ردیف
racked
ردیف
cue
ردیف
cues
ردیف
range
ردیف
sequence
ردیف
tiers
ردیف
sequences
ردیف
rank
ردیف
runs
ردیف
rowed
ردیف
rack
ردیف
column
ردیف
columns
ردیف
racks
ردیف
rows
ردیف
wracked
ردیف
run
ردیف
class
ردیف
lines
ردیف
octachord
ردیف
wracks
ردیف
line
ردیف
seriated
ردیف شده
realigns
ردیف کردن
succession
ردیف جانشینی
serially
بطور ردیف
successions
ردیف جانشینی
hedgerows
ردیف خاربن
seriation
ردیف کردن
shaw
ردیف درختان
pattern
ردیف بندی
realigning
ردیف کردن
lance corporal
هم ردیف سرجوخه
ranges
سلسله ردیف
spooler
برنامه ردیف گر
ranged
سلسله ردیف
item number
شماره ردیف
tierced
ردیف شده
tierced
ردیف دار
single file
یک ردیف ستون
range
سلسله ردیف
hedgerow
ردیف خاربن
realign
ردیف کردن
realigned
ردیف کردن
patterns
ردیف بندی
file number
شماره ردیف
colonnades
ردیف ستون
tiers
ردیف صندلی
aligned
ردیف کردن
align
ردیف کردن
rows
ردیف مین
tier
ردیف افقی
rows
ردیف کردن
rows
ردیف سطر
single line
ردیف مجزا
aligning
ردیف کردن
colonnade
ردیف ستون
tiers
ردیف افقی
aline
ردیف شدن
series
سلسله ردیف
tiers
ردیف شدن
in a row
ردیف شده
tiers
ردیف کردن
string
ردیف سلسله
aligns
ردیف کردن
tier
ردیف شدن
rowed
ردیف مین
single line
ردیف تکی
clavier
ردیف مضراب
row
ردیف سطر
rowed
ردیف سطر
tier
ردیف کردن
row
ردیف مین
clavier
ردیف جا انگشتی
rowed
ردیف کردن
filed
ردیف صف به صف کردن
row
ردیف کردن
tier
ردیف صندلی
file
ردیف صف به صف کردن
row
ردیف چند خانه
monopteral
دارای یک ردیف ستون
tertial
سومین ردیف شاهپر
hedgerow
ردیف بوتههای پرچین
line-ups
ردیف ایستادن تیم
line-up
ردیف ایستادن تیم
hedgerows
ردیف بوتههای پرچین
rowed
ردیف چند خانه
second defendant
متهم ردیف دوم
dress circle
صندلیهای ردیف جلوتماشاخانه
rows
ردیف چند خانه
line up
ردیف ایستادن تیم
hypen ladder
ردیف خطوط تیره
rivet gage
فاصله بین دو ردیف پرچ
print spooling progarm
برنامه ردیف کننده چاپ
colonnades
ستون بندی ردیف درخت
key-couse
[بیش از یک ردیف سنگ سر طاق]
colonnades
ردیف ستون ایوان ستوندار
aligned
دریک ردیف قرار گرفتن
onside
در ردیف یا پشت سر توپدار بودن
aligning
دریک ردیف قرار گرفتن
straight f.
پنج برگ ردیف ویکرنگ
aligns
دریک ردیف قرار گرفتن
bat around
توپ زدن به نوبت در یک ردیف
align
دریک ردیف قرار گرفتن
colonnade
ردیف ستون ایوان ستوندار
stacked
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
terraces
ردیف خانههای بهم پیوسته
stack
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
unclassified
در ردیف بخصوصی قرار نگرفته
stacks
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
terrace
ردیف خانههای بهم پیوسته
colonnade
ستون بندی ردیف درخت
corvette
رزمناوی که یک ردیف توپ دارد
lagomorphic
وابسته به پستانداران جونده دو ردیف دندانی
peristyle
ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
quart major
ردیف تک خال وشاه وبی بی وسرباز
corbel-table
[ردیف هایی از قوس های پیشکرده]
quinquereme
یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
coffer-dam
[مانع موقت آب بین دو ردیف شمعها]
lagomorphous
وابسته به پستانداران جونده دو ردیف دندانی
hypostyle
دارای سقف مبتنی بر ردیف ستون
beadings
تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده
column
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
beading
تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده
square leg
محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
columns
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
variable stator
توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور
peristome
ردیف دندانههای کوچک درپیرامون دهانه خزه ها
hamatum
استخوان چنگکی ردیف دوم مچ دست پستانداران
footlights
ردیف چراغهای جلو صحنه نمایش ومانند ان
amphistylar
دارای دو ردیف ستون درطرفین یا در جلو و عقب ساختمان
the taxis are on their rank
اتومبیلهای کرایهای درایستگاه خود ردیف ایستاده اند
wing forward
هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
row
[ردیف بافت در عرض فرش که گاه به آن رجشمار نیز می گویند.]
crankum
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
frequencies
تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
frequency
تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
v engine
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند
crinkum
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
vee engine
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در یک ردیف و بصورت مایل به یکدیگرقرار گرفته اند
Crinkle
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crankle
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
bookends
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
bookend
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com