Dictiornary-Farsi | سوراخ نشدنی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (2 milliseconds)

English	Persian
impenetrable	سوراخ نشدنی
imperforable	سوراخ نشدنی
impierceable	سوراخ نشدنی
of proof	سوراخ نشدنی


Other Matches

incondensable	خلاصه نشدنی تغلیظ نشدنی
insupressive	پامال نشدنی موقوف نشدنی
unappeasable	اقناع نشدنی راضی نشدنی
incorrodible	خورده نشدنی سائیده نشدنی
inconsumable	سوخته نشدنی تمام نشدنی
center	سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred	سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered	سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers	سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre	سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie	[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag	کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
to pink out leather	چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
sight	سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
fenestration	چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
float stone	سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
sights	سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
perforation	عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
cancellate	سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
foraminate	ثقبه دار سوراخ سوراخ
gruyere cheese	پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
pink	سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker	سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl	سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinkest	سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
cancellous	سوراخ سوراخ اسفنجی
grid	دریچه سوراخ سوراخ
riddle	سوراخ سوراخ کردن
grids	دریچه سوراخ سوراخ
riddles	سوراخ سوراخ کردن
cancellate	سوراخ سوراخ اسفنجی
swage block	قالب سوراخ سوراخ
cancellated	سوراخ سوراخ اسفنجی
millepore	مرجان سوراخ سوراخ
breached	سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches	سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach	سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
inductile	خم نشدنی
insoluble	حل نشدنی
infeasible	نشدنی
impalpability	حس نشدنی
inextricable	حل نشدنی
impractical	نشدنی
impracticable <adj.>	نشدنی
irresolvable	حل نشدنی
unfeasible <adj.>	نشدنی
irresoluble	اب نشدنی
inexecutable <adj.>	نشدنی
indiminishable	کم نشدنی
insolvable	حل نشدنی
indissoluble	اب نشدنی
indissoluble	حل نشدنی
irresuscitable	زنده نشدنی
never say die	رام نشدنی
irretractile	جمع نشدنی
insolubly	بطور حل نشدنی
irradicable	ریشه کن نشدنی
indocile	رام نشدنی
next to impossible	تقریبا نشدنی
nonrecurring	تجدید نشدنی
never to be forgotten	فراموش نشدنی
infintesimal	جزخرد نشدنی
indistributable	تقسیم نشدنی
indiscernible	دیده نشدنی
inseparable	جدا نشدنی
inexecutable	اجرا نشدنی
indomitable	رام نشدنی
irrefragable	تسلیم نشدنی
insatiability	اقناع نشدنی
irrelievable	رها نشدنی
invictive	مغلوب نشدنی
irremovable	معزول نشدنی
infusible	گداخته نشدنی
insolubility	حل نشدنی ناگذاری
infrangible	خرد نشدنی
irresoluble	رها نشدنی ول
intractile	کشیده نشدنی
inconvincible	متقاعد نشدنی
inextinguishable	خاموش نشدنی
inexhaustibility	تهی نشدنی
insuppresible	موقوف نشدنی
ineffaceable	پاک نشدنی
imperishable	فاسد نشدنی
indefatigable	خسته نشدنی
indefinable	توصیف نشدنی
indefinably	توصیف نشدنی
incorruptible	فاسد نشدنی
insurmountable	بر طرف نشدنی
impracticable	اجراء نشدنی
impenetrable	داخل نشدنی
an inflexible rod of iron	میل خم نشدنی
unforgettable	فراموش نشدنی
incalculable	شمرده نشدنی
ineradicable	قلع نشدنی
ineradicable	ریشه کن نشدنی
unrelenting	تسلیم نشدنی
unprintable	چاپ نشدنی
invincible	مغلوب نشدنی
insatiable	سیر نشدنی
insatiably	سیر نشدنی
insatiate	سیر نشدنی
tameless	رام نشدنی
unmanageable	رام نشدنی
intractable	رام نشدنی
inexorable	نرم نشدنی
inexorable	تسلیم نشدنی
inapplicable	اجرا نشدنی
illegibility	خوانده نشدنی
inconvincible	ملزم نشدنی
insoluble	ماده حل نشدنی
ineligible	شامل نشدنی
indeclinable	صرف نشدنی
indecomposable	فاسد نشدنی
indefeasibility	الغاء نشدنی
indefeasible	الغاء نشدنی
indefectible	خراب نشدنی
invisible	دیده نشدنی
incompressible	فشرده نشدنی
incommutable	سبک نشدنی
incognizable	شناخته نشدنی
immiscible	مخلوط نشدنی
immiscible	امیخته نشدنی
impalpable	لمس نشدنی
implacability	نرم نشدنی
implacability	ارام نشدنی
impregnability	تسخیر نشدنی
inapproachable	نزدیک نشدنی
inburnt	پاک نشدنی
incodensable	منقبض نشدنی
indigestive	هضم نشدنی
an impossible act	کار نشدنی
unfailing	تمام نشدنی
haunting	فراموش نشدنی
unfeasible <adj.>	انجام نشدنی
imperceptible	دیده نشدنی
irrepressible	خوابانده نشدنی
inviolate	غصب نشدنی
irrepressible	مطیع نشدنی
impracticable <adj.>	انجام نشدنی
inexecutable <adj.>	انجام نشدنی
non-starter	کار نشدنی
non-starters	کار نشدنی
quenchless	خاموش نشدنی
indelible	پاک نشدنی
unerring	اشتباه نشدنی
unflappable	مایوس نشدنی
indissolubly	بطور منحل نشدنی
ireversible	دگرگون نشدنی بر نگشتنی
intractably	بطور رام نشدنی
prohibited risk	خطر بیمه نشدنی
indomitably	بطور رام نشدنی
ineffaceable	محو نشدنی ماندگار
an inseparable prefix	سر واژه جدا نشدنی
indissoluble	منحل نشدنی ماندگار
insuppresible	نخواباندنی پامال نشدنی
inextinguishably	بطور خاموش نشدنی
inseparably	بطور جدا نشدنی
indelible	محو نشدنی ماندگار
unrelenting	بیرحم نرم نشدنی
infintesimal	کوچک خرد نشدنی
irreconcilable	جور نشدنی ناسازگار
irrecoverably	بطور وصول نشدنی
impossible	امکان نا پذیر نشدنی
irreducible	ناکاستنی ساده نشدنی
immiscibility	حالت مخلوط نشدنی
incalculably	بطور شمرده نشدنی
nonerasable storage	انباره پاک نشدنی
irredeemable	باز خرید نشدنی
nonerasable storage	حافظه پاک نشدنی
noninterchanging states	حالتهای تعویض نشدنی
nonperishable items	اقلام فاسد نشدنی
impregnability	استواری ابستن نشدنی
illimitable	نامحدود محدود نشدنی
ineffaceably	بطور پاک نشدنی
unequivocal	صریح اشتباه نشدنی
inalienable	محروم نشدنی لایتجزا
unequivocally	صریح اشتباه نشدنی
irremovable	برداشته نشدنی ثابت
indelibility	پاک نشدنی بودن
indelibly	بطور پاک نشدنی
unmanagesble	رام نشدنی شرور
incorruptible	فساد نا پذیر منحرف نشدنی
unfrequented	دور افتاده تکرار نشدنی
insuperable	شکست ناپذیر مغلوب نشدنی
irreclaimable	بازیافت نکردنی درست نشدنی
infeasible	غیر عملی اجراء نشدنی
immitigable	سبک نشدنی تسکین ندادنی
incompressible	فشار نا پذیر خلاصه نشدنی
inexcitable	دیر غضب تهیج نشدنی
drainless	پایان ناپذیر تمام نشدنی
impossibility	عدم امکان کار نشدنی
interminable	تمام نشدنی بسیار دراز
nonexpendable	غیر استهلاکی مصرف نشدنی
indestructible	از میان نرفتنی نابود نشدنی
inexhaustible	پایان نا پذیر تهی نشدنی
piece part	قطعه سرهم و جدا نشدنی
unbeatable	شکست ناپذیر مغلوب نشدنی
irreparable	مرمت ناپذیر خوب نشدنی
incorrigible	بهبودی ناپذیر درست نشدنی
weatherproof	خراب نشدنی در اثر هوا