English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English Persian
spile سوراخ گیری
Search result with all words
calibrated orifice سوراخ یا تنگنایی با قطرداخلی مشخص جهت اندازه گیری یا کنترل جریانی که ازان عبور میکند
orifice meter روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
Other Matches
centred سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
to pink out leather چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
sights سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sight سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
float stone سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
perforation عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
fenestration چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
cancellate سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
thirl سوراخ سوراخ کردن دریدن
foraminate ثقبه دار سوراخ سوراخ
pinkest سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pink سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
He's a wet blanket. او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
grid دریچه سوراخ سوراخ
cancellate سوراخ سوراخ اسفنجی
millepore مرجان سوراخ سوراخ
cancellated سوراخ سوراخ اسفنجی
swage block قالب سوراخ سوراخ
riddles سوراخ سوراخ کردن
grids دریچه سوراخ سوراخ
riddle سوراخ سوراخ کردن
cancellous سوراخ سوراخ اسفنجی
breach سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
his severity relaxed از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy دو زن گیری دو شوهر گیری
with the utmost rigour با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
point voting system سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
compression molding process فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
punctures سوراخ
taphole سوراخ
cribriform سوراخ سوراخ
thirl سوراخ
orifice سوراخ
puncturing سوراخ
puncture سوراخ
slot سوراخ
slots سوراخ
punctured سوراخ
slotting سوراخ
pecker سوراخ کن
orifices سوراخ
outages سوراخ
outage سوراخ
leaked سوراخ
leaks سوراخ
perforator سوراخ کن
alveolar سوراخ سوراخ
pertusion سوراخ
boring سوراخ
piercer سوراخ کن
pigenhole سوراخ
abroach سوراخ
punctulate سوراخ سوراخ
pinking سوراخ
pitting سوراخ سوراخ
leak سوراخ
overtures سوراخ
overture سوراخ
columbarium سوراخ
opening سوراخ
punches سوراخ کن
openings سوراخ
punched سوراخ کن
mure سوراخ
punch سوراخ کن
broacher سوراخ کن
borehole سوراخ
boreholes سوراخ
awl سوراخ کن
peep hole سوراخ
spy hole سوراخ
pumiceous سوراخ سوراخ
broached سوراخ کن
waterholes سوراخ
waterhole سوراخ
tapping سوراخ
holed سوراخ
broaches سوراخ کن
imperforate بی سوراخ
tapped سوراخ
broach سوراخ کن
loops سوراخ
mesh سوراخ
laces پر از سوراخ
finger hole سوراخ
meshes سوراخ
meshing سوراخ
fenestra سوراخ
foramen سوراخ
hole سوراخ
loop سوراخ
looped سوراخ
tap سوراخ
edge perforated لب سوراخ
broaching سوراخ کن
holes سوراخ
foraminated سوراخ سوراخ
perforation سوراخ
holing سوراخ
drill hole سوراخ
lace پر از سوراخ
eyelet سوراخ
foraminiferous سوراخ سوراخ
eyelets سوراخ
penetrable سوراخ شدنی
bottom hole سوراخ اصلی
bunghole سوراخ مقعد
keyholes سوراخ کلید
keyhole سوراخ کلید
pory پر سوراخ پر منفذ
pore fungus اغاریقون پر سوراخ
foraminate سوراخ کردن
blind hole سوراخ مسدود
blind hole سوراخ کور
slots درج یک شی در سوراخ
auger زمین سوراخ کن
perforative سوراخ کننده
basic hole سوراخ مقدماتی
of proof سوراخ نشدنی
spat سوراخ کرد
foraminated سوراخ دار
aperture دهانه یا سوراخ
apertures دهانه یا سوراخ
on tap سوراخ دار
formed hole سوراخ نیمرخ
foraminate سوراخ دار
lancinating سوراخ کننده
keyway سوراخ کلید
anus سوراخ کون
anuses سوراخ کون
slot درج یک شی در سوراخ
cross hole سوراخ عرضی
nostril سوراخ بینی
slot سوراخ طویل
grout hole سوراخ تزریق
perforates سوراخ کردن
slots سوراخ طویل
deep hole boring سوراخ عمیق
drilled grout hole سوراخ تزریق
perforate سوراخ کردن
perforating سوراخ کردن
diameter of bore قطر سوراخ
depth of hole عمق سوراخ
slotting درج یک شی در سوراخ
leaky سوراخ دار
drill hole سوراخ مته
depth of borehole عمق سوراخ
deep hole drilling سوراخ عمیق
index hole سوراخ شاخص
core hole سوراخ هسته
impierceable سوراخ نشدنی
punches سوراخ کردن
chimney flow سوراخ تنور
center punch مرکز سوراخ
center mark مرکز سوراخ
hammer drill سوراخ کن ضربه ای
feed hole سوراخ پیش بر
punched سوراخ کردن
gonopore سوراخ تناسلی
punch سوراخ کردن
hole circle گردی سوراخ
f. of the ear سوراخ گوش
tunnel سوراخ کوه
imperforable سوراخ نشدنی
hub bore سوراخ توپی
slotting سوراخ طویل
eyebolt پیچ سر سوراخ
tunnels سوراخ کوه
tunnelled سوراخ کوه
millepore هزار سوراخ
tunneling سوراخ کوه
tunneled سوراخ کوه
canaliculus سوراخ باریک
plug سوراخ گیره
to burn a hole سوراخ کردن
to drill through سوراخ کردن
burrowing سوراخ زیرزمینی
wear a hole in سوراخ کردن
to pick a hole in سوراخ کردن
to pick a hole in سوراخ کندن در
pore سوراخ ریز
to poke a hole in any thing سوراخ کردن
loopholes سوراخ دیدبانی
to set abroach سوراخ کردن
burrows سوراخ زیرزمینی
loophole سوراخ دیدبانی
transfix سوراخ کردن
to break open سوراخ کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com