English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
firing pin سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
Other Matches
acupunctuate با سوزن سوراخ کردن سوزن فروکردن
inspection arms سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
heister [American E] دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
preyer دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
brigand دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
bandit دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
raider دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
robber دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
needle point سر سوزن سوزن دوزی
erasable قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
bolting گلنگدن
breech block گلنگدن
bolted گلنگدن
bolt گلنگدن
spanner گلنگدن
spanners گلنگدن
bolts گلنگدن
locks قفل گلنگدن
lock قفل گلنگدن
breechblock گلنگدن تفنگ
bolt release رهاکننده گلنگدن
bolted رول کوهنوردی گلنگدن
bolt رول کوهنوردی گلنگدن
bolting رول کوهنوردی گلنگدن
face پیشانی جنگی گلنگدن
bolts رول کوهنوردی گلنگدن
faces پیشانی جنگی گلنگدن
breech head پیشانی جنگی گلنگدن یا کولاس
extracts گلنگدن زدن اخراج کردن پوکه
extract گلنگدن زدن اخراج کردن پوکه
extracted گلنگدن زدن اخراج کردن پوکه
extracting گلنگدن زدن اخراج کردن پوکه
in a fury اتشی
frantic اتشی
frenetical اتشی
red-hot اتشی
furious اتشی
pyric اتشی
to fall into a rage or passion اتشی شدن
infuriates اتشی کردن
scarlet sage سلول اتشی
to f. up اتشی شدن
infuriate اتشی کردن
infuriating اتشی کردن
infuriated اتشی کردن
carbuncle یاقوت اتشی
carbuncles یاقوت اتشی
fire up اتشی شدن
brainish اتشی مزاج
passionate اتشی مزاج
frenetic اتشی اشفته
flamingos مرغ اتشی
flamingoes مرغ اتشی
flamingo مرغ اتشی
euphorbia گل اتشی جوزالقی
hot-blooded اتشی مزاج
hot blooded اتشی مزاج
fiery اتشی مزاج
irascible اتشی مزاج
head space فاصله بین پیشانی جنگی گلنگدن و انتهای لوله
ignescent جرقه دار اتشی
ponceau رنگ سرخ اتشی
pepper box ادم اتشی مزاج
watch fire اتشی که پاسدار یا نگهبان روشن میکند
accompanying fire اتشی که پیاده نظام در زیران پیشروی میکند
flame tree درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
styluses سوزن
switch point سوزن
stilus سوزن
stylus سوزن
styli سوزن
bards سوزن
needleful یک سوزن نخ
bard سوزن
needling سوزن
needle سوزن
needled سوزن
needles سوزن
sailmaker's needle سوزن چادردوزی
darning needle سوزن رفوگری
core nail سوزن هسته
housewife سوزن دان
injects سوزن زدن
injecting سوزن زدن
injected سوزن زدن
drilling pipe سوزن حفاری
switch سوزن دوراهی
housewives سوزن دان
packing needle سوزن جوالدوزی
needling سوزن پیکاپ
acicular سوزن وار
pointsman سوزن بان
needle point نوک سوزن
firing pin سوزن اتش
needled سوزن پیکاپ
switches سوزن دوراهی
switched سوزن دوراهی
inject سوزن زدن
pricking خراش سوزن
firing pin سوزن ماشه
needles سوزن پیکاپ
staple سوزن منگنه
touch needle سوزن محک
aciculate سوزن وار
vga - سوزن یا پورت
aciform بشکل سوزن
work basket سبد سوزن و نخ
work baskets سبد سوزن و نخ
belonephebia سوزن هراسی
test point سوزن ازمایشی
pin ورودی با سه سوزن
sew سوزن کاری
darning neddle سوزن رفوگری
the eye of the needle سوراخ سوزن
catwhisker سوزن بلور
needle سوزن پیکاپ
pricks خراش سوزن
pricked خراش سوزن
prick خراش سوزن
whisker سوزن بلور
pinning ورودی با سه سوزن
pinned ورودی با سه سوزن
weapon اسلحه
bare handed بی اسلحه
weapons اسلحه
armless بی اسلحه
unarmed بی اسلحه
eyeing گوشوارهای سوراخ سوزن
needle سوزن دوزی کردن
needle با سوزن تزریق کردن
needlework کار سوزن دوزی
gates سوزن اتصال به یک FET
gate سوزن اتصال به یک FET
needled سوزن دوزی کردن
eye دهانه سوراخ سوزن
eye گوشوارهای سوراخ سوزن
eyeing دهانه سوراخ سوزن
eyes دهانه سوراخ سوزن
eyes گوشوارهای سوراخ سوزن
eying دهانه سوراخ سوزن
eying گوشوارهای سوراخ سوزن
vaccine point سوزن ابله کوبی
A sharp knife (pin , needle) چاقو (سوزن ) تیر
dog spike سوزن نوک گیر
gas inlet valve needle سوزن شیرورودی بنزین
needles با سوزن تزریق کردن
needles سوزن دوزی کردن
needle book سوزن دان کتابی
needling با سوزن تزریق کردن
needle test of vicat ازمایش با سوزن ویکا
firing pin سوزن قفل اتش
needled با سوزن تزریق کردن
needling سوزن دوزی کردن
needle lace کار سوزن دوزی
drop on سوزن دوراهی خط اهن
safety lock ضامن اسلحه
maximum range بردنهایی اسلحه
weaponary مربوط به اسلحه
heavy armed سنگین اسلحه
armourer اسلحه ساز
armory اسلحه خانه
Ten firearms . ده قبضه اسلحه
d. armour اسلحه دفاع
shooting iron اسلحه گرم
repeating firearm اسلحه خودکار
fire arms اسلحه ی گرم
cold steel اسلحه سرد
side arm اسلحه کمری
side arms اسلحه کمری
single shot اسلحه تک تیر
light armed سبک اسلحه
armouries اسلحه خانه
ordnance اسلحه ومهمات
weaponry اسلحه سازی
holster جلد اسلحه
misfires گیرکردن اسلحه
misfired گیرکردن اسلحه
holsters جلد اسلحه
misfire گیرکردن اسلحه
thumb شستی اسلحه
stoppages گیر در اسلحه
thumbed شستی اسلحه
thumbing شستی اسلحه
armoury اسلحه قوزخانه
armoury اسلحه خانه
thumbs شستی اسلحه
armouries اسلحه قوزخانه
firearms اسلحه گرم
arm اسلحه گرم
antiaircraft اسلحه ضد هوایی
piece اسلحه گرم
arm of precision اسلحه دقیق
firearm اسلحه گرم
weapons اسلحه حربه
trigger ماشه اسلحه
triggered ماشه اسلحه
triggers ماشه اسلحه
Elaborate اسلحه بزرگ
armorer اسلحه ساز
stoppage گیر در اسلحه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com