English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
martagon سوسن قرمز
Other Matches
storm warning پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
carminic acid اسید کارمینیک [عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
infrared line scan ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
gladiolus سوسن
gladiola سوسن
gladiole سوسن
madonna lily گل سوسن
infrared imagery عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
lilies سوسن سفید
lily سوسن سفید
hemerocallis سوسن اصفر
funkia سوسن ژاپونی
king's spear سوسن سفید
asphodel سوسن سفید
lilied مزین به سوسن
lilied شبیه سوسن
easter lily نوعی سوسن
daylily سوسن یک روزه
calamus سوسن اصغر
madonna lily گل سوسن سفید
nelumbo نیلوفر یا سوسن ابی
iridaceous از تیره سوسن یازنبق
fleur-de-lys [تزئینات گل زنبق یا سوسن]
flory اراسته با نشان گل یا سوسن
Fleur-de-lis [تزئینات گل زنبق یا سوسن]
tiger lily سوسن بلند اسیایی
irid گیاهی از جنس سوسن یازنبق
nymphaeacea تیره نیلوفریا سوسن ابی
natural dyes رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Turkaman rugs فرش های ترکمن [اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
ixia یکجور سوسن یا سنبل درافریقای جنوبی
chives پیاز کوهی schoenoprasum Allium از خانوادهی سوسن
fleur de lis گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fleur de lys گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
infrared ray اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
ponceau قرمز
raddle گل قرمز
rubrics خط قرمز
laky a قرمز
bloodshot قرمز
coralline قرمز
cramoisy قرمز
aka قرمز
erythrean قرمز
vermilion قرمز
erythroid قرمز
gules قرمز
rubric خط قرمز
red line خط قرمز
vermeil قرمز
vermillion قرمز
vinaceous قرمز
sanguineous قرمز
red <adj.> قرمز
redheads مو قرمز
redhead مو قرمز
reddest قرمز
redder قرمز
reds قرمز
gorcock با قرقره قرمز
crimson قرمز روناسی
congo red قرمز کنگو
hot pepper فلفل قرمز
infera red مادون قرمز
infrared مادون قرمز
infrared زیر قرمز
staring red قرمز زننده
scarlet قرمز جگری
cresol red قرمز کرزول
encrimson قرمز کردن
scarlet قرمز لاکی
dressed inred قرمز پوش
chilli pepper فلفل قرمز
first class brick اجر قرمز
kidney beans لوبیا قرمز
red pepper فلفل قرمز
hot lines تلفن قرمز
hot line تلفن قرمز
red peppers فلفل قرمز
safflower carmine قرمز کافیشه
murrey قرمز ارغوانی
nacarat قرمز روشن
ripe lips لبهای قرمز
neutral red قرمز خنثی
rel pole قطب قرمز
oxide of copper توتیای قرمز
phenol red قرمز فنول
redlining خط قرمز کشیدن
red nucleus هسته قرمز
red brick اجر قرمز
red card کارت قرمز
red lead سرب قرمز
red lips لبهای قرمز
minium اکسید قرمز
minium شنجرف قرمز
roucou قرمز بویا
Red chilli فلفل قرمز
rufous قرمز کم رنگ
ruffous قرمز کم رنگ
ruby of arsenic زرنیخ قرمز
kidney bean لوبیا قرمز
ladyfinger فلفل قرمز
rubious قرمز یاقوتی
rubescent قرمز شونده
rubefy قرمز کردن
rosily برنگ قرمز
rubefaction قرمز سازی
rubefacient قرمز کننده
methyl red قرمز متیل
red letter با حروف قرمز
redden قرمز کردن
flush قرمز کردن
reddening قرمز کردن
flushes قرمز کردن
flushing قرمز کردن
red light چراغ قرمز
reddening قرمز شدن
red lights چراغ قرمز
caramel مایل به قرمز
reddened قرمز شدن
elms نارون قرمز
reddened قرمز کردن
crimson قرمز سیر
redden قرمز شدن
infra-red زیر قرمز
infra red زیر قرمز
reddens قرمز کردن
reddens قرمز شدن
cochineal قرمز دانه
caramels مایل به قرمز
angriest قرمز شده
bright red قرمز روشن
angry قرمز شده
Cayenne فلفل قرمز
chlorophennol red قرمز کلروفنول
gold fish ماهی قرمز
body brick اجر قرمز
goldfish ماهی قرمز
elm نارون قرمز
cochineal قرمز شراب کش
ruddy قرمز رنگ
angrier قرمز شده
ochreish قرمز چون گل اخری
sanguine قرمز برنگ خون
pharaoh ant مورچه قرمز کوچک
near infrared زیر قرمز نزدیک
bays سرخ مایل به قرمز
purple red قرمز مایل به ارغوانی
pyrope لعل قرمز سیر
bloody خون الود قرمز
bloodiest خون الود قرمز
bloodier خون الود قرمز
rubiginous برنگ قرمز اجری
rubricate قرمز نشان دادن
rubricize قرمز نشان دادن
magenta یکجور رنگ قرمز
rudd ماهی گول قرمز
thermal imagery عکاسی مادون قرمز
ultrared انطرف اشعه قرمز
to tinge with red کمی قرمز کردن
roset رنگ نفاشی قرمز
red tape نوار باریک قرمز
red clause credit اعتبار با ماده قرمز
scarlet قرمز مایل به زرد
red oxide of zinc اکسید قرمز روی
red shift جابجایی به سوی قرمز
red zinc ore اکسید قرمز روی
ruby zinc اکسید قرمز روی
spatalite اکسید قرمز روی
zincite اکسید قرمز روی
redshank مرغ پا قرمز کرانه زی
redstart بلبل دم قرمز اروپایی
vermeil لعل قرمز رنگ
strawberry roan اسب قرمز رنگ
clarets نوعی شراب قرمز
dunlin ابیای پشت قرمز
auburn قهوهای مایل به قرمز
plover page ابیای پشت قرمز
rubella قرمز کننده پوست
carmine نوعی رنگ قرمز
hubble effect جابجایی به سوی قرمز
hot pepper بوته فلفل قرمز
Indianred <adj.> <noun> نوعی رنگ قرمز
far infrared زیر قرمز دور
farouche یونجه گل قرمز کمرو
baying سرخ مایل به قرمز
fireback قرقاول پشت قرمز
hemolysis تحلیل گویچههای قرمز
bayed سرخ مایل به قرمز
bay سرخ مایل به قرمز
sepia رنگ قرمز قهوه ای
rubicund رنگ مایل به قرمز
crimson لاکی قرمز کردن
infrared absorption جذب زیر قرمز
light red رنگ قرمز روشن
infrared spectrum طیف زیر قرمز
chianti نوعی شراب قرمز
kermes قرمزدانه :کرم قرمز
carbuncled مزین به یاقوت قرمز
incarnadine رنگ قرمز گوشتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com