English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (5 milliseconds)
English Persian
hydrogen sulphide سولفید هیدروژن
Other Matches
dehydrogenate هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
dehydrogenize هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
hydric هیدروژن دار وابسته به هیدروژن
dehydroisomerization همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
catalytic hydrogenation هیدروژن دار کردن کاتالیزوری هیدروژن دارشدن کاتالیزوری
hydrogenation هیدروژن دار کردن هیدروژن دار شدن
sulphide سولفید
hydrodisulfide هیدرو دی سولفید
sodium sulfide سولفید سدیم
pyrite سولفید اهن
pyritic وابسته به سولفید اهن
greenockite سولفید کادمیوم طبیعی
wurtzite ساختار شش گوشهای روی سولفید
hexonal zinc sulfide structure ساختار شش گوشهای روی سولفید وورتیست
polysulfide سولفید مرکب از چند اتم گوگرددر ذره خود
hydrogen هیدروژن
parahydrogen هیدروژن پارا
orthohydrogen هیدروژن ارتو
secondary hydrogen هیدروژن 2 درجه
hydrogenolysis هیدروژن کافت
liquid hydrogen هیدروژن مایع
hydrogenate هیدروژن دادن
hydrogenation هیدروژن دهی
hydrogenator هیدروژن ساز
hydrodimerization دوپارش با هیدروژن
hydrotreating هیدروژن کاری
hydrocracking کراکینگ با هیدروژن
heavy hydrogen هیدروژن سنگین
heydrogenize هیدروژن دادن
hydrodimerization دی مرشدن با هیدروژن
tertiary hydrogen هیدروژن 3 درجه
active hydrogen هیدروژن فعال
acid hydrogen هیدروژن اسیدی
acid function یون هیدروژن
dehydrogenation هیدروژن زدایی
tertiary hydrogen هیدروژن نوع سوم
pyrolytic dehydrogenation هیدروژن زدایی تفکافتی
secondary hydrogen هیدروژن درجه دوم
sodium hydrogen carbonate سدیم هیدروژن کربنات
sulfide نمک یااسترسولفید هیدروژن
standard hydrogen electrode الکتورد هیدروژن استاندارد
sulphide نمک یااسترسولفید هیدروژن
light hydrogen هیدروژن سبک یا معمولی
hydro carbon ترکیب هیدروژن و کربن
hydrogen depleted structure ساختار هیدروژن زدوده
hydrogen flame detector اشکارساز شعلهای هیدروژن
hydrogen like atom اتم هیدروژن مانند
hydrogen like orbital اوربیتال هیدروژن مانند
hydrogenate دارای هیدروژن کردن
labile hydrogen هیدروژن تند اثر
hydrogenation عمل تبدیل به هیدروژن
hydrodesulfurizing گوگرد زدایی با هیدروژن
hydride ترکیب هیدروژن دار هیدروکسید
sodium monohydrogen carbonate سدیم مونو هیدروژن کربنات
dehydrocyclization حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
atomic hydrogen arc welding جوش قوسی بوسیله اتم هیدروژن
hydrochloric دارای هیدروژن و کلورین جوهر نمک
hydrogenate سبب ترکیب چیزی با هیدروژن شدن
chlorinated hydrocarbon ماده حلال هیدروکلروکربن محلول هیدروژن و کلروکربن
monad ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
pH علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
protons هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
proton هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
hydrogen bonding پیوند هیدروژنی [ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن] [در رنگرزی]
hydrogenize با هیدروژن ترکیب کردن هیدروژنی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com