Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
groat
سکه نقره چهار پنسی
Other Matches
silver
نقره پوش کردن نقره فام شدن
silvers
نقره پوش کردن نقره فام شدن
sixpences
شش پنسی
sixpenny
شش پنسی
sixpence
شش پنسی
twopenny
سکه دو پنسی
lorgnette
عینک پنسی
fivepenny
پنج پنسی
lorgnettes
عینک پنسی
sixpenny bit
مسکوک شش پنسی
cross-in-square
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetragonal
دارای چهار زاویه چهار کنجی
quadrumana
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrahedron
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumvir
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetrapterous
دارای چهار بال چهار جناحی
quatrefoil
چهار ترک چهار گوشه
qyaternary
چهار واحدی چهار عضوی
quadrangles
چهار گوش چهار دیواری
quadrangle
چهار گوش چهار دیواری
argent
نقره
argentum
نقره
silver plate
اب نقره
silvering
اب نقره
silvers
نقره
argentine
نقره
silver
نقره
silver
<adj.>
رنگ نقره ای
argentometer
نقره سنج
hessite
تلورید نقره
impure nitric acid
تیزاب نقره
ingots silver
نقره شمش
argentometry
نقره سنجی
argentiferous
نقره دار
argentation
نقره کاری
argent
پول نقره
silver medal
نشان نقره
silver medal
مدال نقره
conductive silver
نقره هادی
desilverize
نقره گرفتن از
electrolytic silver refining
الکترولیز نقره
argentation
اب نقره دادن
flat silver
فروف نقره
argentous
نقره دار
silver medals
نشان نقره
silver medals
مدال نقره
queen of night
سیم نقره
silver plate
نقره اندود
silverware
فروف نقره
silverware
نقره الات
silver bar
شمش نقره
silversmiths
نقره کار
silversmiths
نقره ساز
silversmith
نقره کار
silversmith
نقره ساز
silver extraction
استخراج نقره
silvery
نقره فام
shiner
پول زر یا نقره
silver nitrate
نیترات نقره
silver spoon
قاشق نقره
silver plate
فرف نقره
silver vessels
فروف نقره
silverer
نقره کار
silveriness
نقره فامی
silvern
نقره فام
silver foil
ورق نقره
silver standard
استاندارد نقره
vase
گلدان نقره وغیره
vases
گلدان نقره وغیره
bullion
شمش طلا و نقره
silver fox
روباه نقره فام
silver standard
واحد پول نقره
lunar caustic
نیترات نقره بفرمول 3NO Ag
krone
مسکوک نقره دانمارک و نروژ
free silver
مقدار نقره ازاد یک مسکوک
silvern
دارای صدای نقره سیمین
drachma
پول نقره یونان باستان
bonanza
رگه بزرگ طلا یا نقره
galvanizes
با برق اب طلا یا نقره دادن به
galvanize
با برق اب طلا یا نقره دادن به
galvanising
با برق اب طلا یا نقره دادن به
rupee
واحد پول نقره هندوستان
rupees
واحد پول نقره هندوستان
drachmae
پول نقره یونان باستان
bonanzas
رگه بزرگ طلا یا نقره
platinum blonde
دارای موی نقره فام
silverfish
انواع ماهیان نقره فام
drachmas
پول نقره یونان باستان
galvanised
با برق اب طلا یا نقره دادن به
galvanises
با برق اب طلا یا نقره دادن به
plating
اب نقره یااب طلا روکش کاری
thaler
یکنوع سکه بزرگ نقره المانی
white crappie
ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
sodium
فلز نرم ومومی شکل نقره فام
silver thread
نخ های زربفت یا نقره ای
[این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
gold lace
[braids]
گلابتون
[نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
silver star
نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
metallic thread
نخ زربفت
[اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
quadruples
چهار لا
quarter
چهار یک
tetrad
چهار
quartile
چهار یک
quatre
چهار
four
چهار
quadrilaterals
چهار بر
quadrilateral
چهار بر
quadruped
چهار پا
quadruple
چهار لا
quadrupeds
چهار پا
tetragon
چهار بر
quadrate
چهار یک
quadrupling
چهار لا
quadrupled
چهار لا
tetrahedron
چهار وجهی
tetramerous
چهار جزیی
tetrameter
چهار وزنی
qyaternary
چهار تایی
tetraphyllous
چهار برگه
tetrapod
پروانه چهار پا
tetrasporic
چهار هاگی
tetrasporous
چهار هاگی
tetravalent
چهار بنیانی
tetrahedral
چهار وجهی
long legged
چهار پایه
quadrant
چهار یک دایره
quadrant
چهار گوش
quadrangular
چهار گوشه
quadraple
چهار برابر
tetragon
چهار ضلعی
backfour
چهار مدافع
tetragon
چهار گوشه
tetrahedral
چهار ضلعی
point four
اصل چهار
quadrate
چهار گوش
tetrastich
چهار بیتی
the four seasons
چهار فصل
tetrad
چهار عنصری
quadrivalent
چهار ارزشی
quadrivalent
چهار بنیانی
the cardinal humours
چهار ابگونه
four cycle
چهار چرخه
four dimensional
چهار بعدی
four o'clock
ساعت چهار
four pole
چهار قطبی
tetrasyllabic
چهار هجائی
foursquare
چهار ضلعی
four way
چهار لولهای
tetravalent
چهار فرفیتی
tetratomic
چهار اتمی
quadric
چهار تایی
quadrifid
چهار شکافی
cross legged
چهار زانو
square dome
چهار طاقی
tetradactylous
چهار پنجهای
quatrefoil
گل چهار گلبرگی
tetrastichous
چهار جزیی
double breasted
کت چهار دکمه
quadrisyllabic
چهار هجائی
twice is
دو دو تا چهار تا میشود
tertramerous
چهار جزئی
four way
چهار راه
quadruplet
چهار گانه
Wednesdays
چهار شنبه
quadrupled
چهار تایی
footstool
چهار پایه
footstools
چهار پایه
quadruple
چهار گانه
quadruple
چهار تایی
quadrupled
چهار گانه
quads
چهار گوش
quadrilateral
چهار ضلعی
quads
چهار قلو
gallops
چهار نعل
galloped
چهار نعل
gallop
چهار نعل
Wednesday
چهار شنبه
quadruplets
چهار گانه
close
چهار گوشه
square
چهار گوش
squared
چهار گوش
squares
چهار گوش
squaring
چهار گوش
quadrilateral
چهار جانبه
quadripartite
چهار جزئی
all fours
چهار دست و پا
four
عدد چهار
quadrupling
چهار گانه
all eyes
چهار چشمی
creep
چهار دست و پا
quadruples
چهار تایی
quad
چهار قلو
quadrilaterals
چهار جانبه
intersection
چهار راه
quadruples
چهار گانه
quadrilaterals
چهار ضلعی
intersections
چهار راه
quad
چهار گوش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com