English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 50 (4 milliseconds)
English Persian
turntable سکوب چرخنده
turntables سکوب چرخنده
Other Matches
palletize روی سکوب بلند قراردادن بوسیله سکوب متحرک
roller door در چرخنده
podium سکوب
podiums سکوب
whirler چرخنده
plateform سکوب
gyrator چرخنده
rotative چرخنده
stool سکوب
revolving چرخنده
wheeler چرخنده
rotary گردنده چرخنده
gigs هر چیز چرخنده
gig هر چیز چرخنده
scaffolding سکوب بندی
rigid rotor چرخنده صلب
gyratory traffic امد و شد چرخنده
rotary ماشین چرخنده
rotary current جذر و مد چرخنده
universal joint مفصل چرخنده
swivelgun توپ چرخنده
pulpit سکوب خطابه
pulpits سکوب خطابه
ramps سکوب سراشیب سرازیر
girandole نوعی اتشبازی چرخنده
stand سکوب تماشاچیان مسابقات
ramp سکوب سراشیب سرازیر
plateform scale قپان سکوب دار
turner چرخ کار چرخنده
warping head استوانه چرخنده بکسل لنگر
scaffold سکوب زدن بدار اویختن
scaffolds سکوب زدن بدار اویختن
tribune سکوب سخنرانی کرسی یامیز خطابه
dais سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته
scaffold سکوب یا چهار چوب تخته بندی کردن
scaffolds سکوب یا چهار چوب تخته بندی کردن
gangplank سکوب قابل حمل ونقل کشتی و غیره
gangplanks سکوب قابل حمل ونقل کشتی و غیره
gyromagnetic وابسته به خواص مغناطیسی جسم الکتریکی چرخنده
rollman کارگر روی ماشین غلتک داریا چرخنده
reeled دستگاه چرخنده خالی که نوار را که از طرف پر می چرخد ذخیره میکند
reeling دستگاه چرخنده خالی که نوار را که از طرف پر می چرخد ذخیره میکند
reels دستگاه چرخنده خالی که نوار را که از طرف پر می چرخد ذخیره میکند
reel دستگاه چرخنده خالی که نوار را که از طرف پر می چرخد ذخیره میکند
soapbox جعبه یا سکوب چوبی مخصوص نطق در کنارخیابانها ومیدانهای عمومی
soapboxes جعبه یا سکوب چوبی مخصوص نطق در کنارخیابانها ومیدانهای عمومی
waggly تلو تلو خور چرخنده
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com