English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (7 milliseconds)
English Persian
silent running سکوت زیردریایی
Search result with all words
silent running حرکت زیردریایی با سکوت
Other Matches
submarine havens منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
conventional submarine زیردریایی معمولی زیردریایی غیرهستهای
subroc موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
antisubmarine screen پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
calmest سکوت
calm سکوت
calmed سکوت
calmer سکوت
glumness سکوت
calming سکوت
stillness سکوت
calms سکوت
doldrums سکوت
quietism سکوت
sub silentio در سکوت
standstil سکوت
quietist اهل سکوت
to bribe to silence حق سکوت دادن
goose علامت سکوت
listening silence سکوت رادیویی
hold one's peace <idiom> سکوت کردن
observe silence رعایت سکوت
resting frequency بسامد سکوت
consensus evidenced by silence اجماع سکوت
radar silence سکوت راداری
silencing سکوت ارامش
silences سکوت ارامش
stillest سکوت خاموشی
taciturnity سکوت ارامش
reticency سکوت کم گویی
stiller سکوت خاموشی
radio silence سکوت رادیویی
still سکوت خاموشی
stills سکوت خاموشی
silence سکوت ارامش
silenced سکوت ارامش
reticence سکوت کم گویی
consent presumed from silence رضای مستنبط از سکوت
observe silence سکوت را رعایت کنید
silence signifies consent سکوت علامت رضاست
mum سکوت شخص خاموش
mums سکوت شخص خاموش
sufferance سکوت موجب رضا
antisubmarine ضد زیردریایی
submarine boat زیردریایی
Silence is golden . <proverb> سکوت علامت رضا است.
obmutescence خاموش نشینی سکوت عمدی
silence prevailed سکوت حکم فرما بود
consent cannot be inferred from silence سکوت علامت رضا نیست
silent approval سکوت علامت تائیدتوسط معصوم
quietism فرقه متصوفه اهل سکوت
antisubmarine search کاوش ضد زیردریایی
nuke زیردریایی اتمی
submariner خدمه زیردریایی
torpedo موشک ضد زیردریایی
submarine chaser ناوچه ضد زیردریایی
torpedoed موشک ضد زیردریایی
torpedoes موشک ضد زیردریایی
tinfish موشک ضد زیردریایی
subsurface زیردریایی زیرابی
sqid خمپاره ضد زیردریایی
torpedoing موشک ضد زیردریایی
nuked زیردریایی اتمی
sill پشته زیردریایی
lifeguard submarine زیردریایی نجات
aluminaut زیردریایی الومینیومی
alvin یک نوع زیردریایی
anti submarine هواپیمای ضد زیردریایی
astro اژدر زیردریایی
asroc راکت ضد زیردریایی
antisubmarine torpedo اژدر ضد زیردریایی
antisubmarine مخرب زیردریایی
antisubmarine barrier مانع ضد زیردریایی
antisubmarine action مکانیسم ضد زیردریایی
albacore نوعی زیردریایی
albacore زیردریایی الباکور
killer submarine زیردریایی شکاری
nukes زیردریایی اتمی
nuking زیردریایی اتمی
antisubmarine action عمل ضد زیردریایی
sills پشته زیردریایی
deep submergence زیردریایی نجات
oyez اعلام سکوت و شروع دادرسی در دادگاه
Silence prevailed every where. سکوت همه جا را فرا گرفته بود
hunting شکار دشمن یا زیردریایی
creeping attack تک هماهنگ شده ضد زیردریایی
antisubmarine search عملیات تجسس ضد زیردریایی
submarines با زیردریایی حمله کردن
air surface zone منطقه عملیات ضد زیردریایی
rescue chamber اطاقک نجات زیردریایی
submarine با زیردریایی حمله کردن
command active sonobuoy system وسیله اکتشاف زیردریایی
trappist عضو فرقهای از راهبان مرتاض اهل سکوت
datum time ساعت تعیین محل زیردریایی
sonobuoy بویه صوتی و ضد زیردریایی سونوبوی
terne نوعی موشک ضد زیردریایی نروژی
magnetic anomaly detection gear دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
deep submergence زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
nuclear submarine زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
seadata اطلاعات مربوط به ردگیری زیردریایی دشمن
datum اثر جذر و مد دریا محل زیردریایی در عمق اب
hoverting ثابت ماندن در یک نقطه یا ارتفاع حفظ عمق زیردریایی
orion نوعی هواپیمای چهارموتوره ملخ دار ضد زیردریایی باموتور توربوجت
sea bat نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
hunter killer نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
spitting در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
silence gives consent سکوت موجب رضایت است عدم اعتراض کاشف از اذن است
cone of silence مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
submarine sanctuaries مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
hedgehogs مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehog مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
evasive steering اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
balancing حفظ عمق کشتی متعادل کردن عمق زیردریایی
haven submarine منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com