Dictiornary-Farsi | سکوت علامت رضا نیست | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
consent cannot be inferred from silence	سکوت علامت رضا نیست


Other Matches

goose	علامت سکوت
silence signifies consent	سکوت علامت رضاست
Silence is golden . <proverb>	سکوت علامت رضا است.
silent approval	سکوت علامت تائیدتوسط معصوم
All is not gold that glitters. <proverb>	هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk	دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
lost cluster	تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
step frame	استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
doldrums	سکوت
sub silentio	در سکوت
calms	سکوت
calming	سکوت
standstil	سکوت
calmest	سکوت
calmer	سکوت
calmed	سکوت
calm	سکوت
quietism	سکوت
glumness	سکوت
stillness	سکوت
symbol	اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
taciturnity	سکوت ارامش
reticence	سکوت کم گویی
quietist	اهل سکوت
hold one's peace <idiom>	سکوت کردن
radio silence	سکوت رادیویی
resting frequency	بسامد سکوت
silent running	سکوت زیردریایی
radar silence	سکوت راداری
to bribe to silence	حق سکوت دادن
observe silence	رعایت سکوت
listening silence	سکوت رادیویی
reticency	سکوت کم گویی
consensus evidenced by silence	اجماع سکوت
silenced	سکوت ارامش
stiller	سکوت خاموشی
stills	سکوت خاموشی
silence	سکوت ارامش
silencing	سکوت ارامش
silences	سکوت ارامش
stillest	سکوت خاموشی
still	سکوت خاموشی
transparently	برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent	برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
mums	سکوت شخص خاموش
sufferance	سکوت موجب رضا
mum	سکوت شخص خاموش
observe silence	سکوت را رعایت کنید
consent presumed from silence	رضای مستنبط از سکوت
silent running	حرکت زیردریایی با سکوت
leaving files open	به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
silence prevailed	سکوت حکم فرما بود
obmutescence	خاموش نشینی سکوت عمدی
quietism	فرقه متصوفه اهل سکوت
his parentage isunknown	اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
symbol	علامت ترسیمی علامت فرمولی
oyez	اعلام سکوت و شروع دادرسی در دادگاه
Silence prevailed every where.	سکوت همه جا را فرا گرفته بود
characters	نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character	نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
trappist	عضو فرقهای از راهبان مرتاض اهل سکوت
it is past all hope	جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
bingo	علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
silence gives consent	سکوت موجب رضایت است عدم اعتراض کاشف از اذن است
cone of silence	مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
it is inexpedient to reply	پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
he takes no notice of it	نیست
Plug and Play	یچ نیست
secondary	نیست
it is well enough	بد نیست
auxiliaries	نیست
auxiliary	نیست
storage	می نیست
aint	نیست
isn't	نیست
temporary storage	می نیست
he is not of our number	از ما نیست
It's not new.	نو نیست.
to make no mention of	ذکری از ان نیست
it is unsuitable	مناسب نیست
close the door please	اگرزحمت نیست
It is not advisable . It is inexpedient.	صلاح نیست
no matter	چیزی نیست
It's not new.	جدید نیست.
niet le fait	کار او نیست
He is not man enough to do it . He is not the man for it . He hasnt got the guts to do it .	مردش نیست
I dont remember ( recall ) .	یادم نیست
dont mention it	چیزی نیست
static	که پویا نیست
no trouble	زحمتی نیست
cold is merely privative	گرما نیست
ought not	شایسته نیست
no object	چیزی نیست
you are written	حق با شما نیست
he is out of his senses	بهوش نیست
it's only me	کسی نیست
it needs not	لازم نیست
Such is not the case . That is not so.	اینطور نیست
my health is tolerable	حالم بد نیست
it lies beyond his competence	در صلاحیت او نیست
There is nothing wrong with you . You are all right .	هیچیت نیست
no hurry	عجلهای نیست
It is all right . It is o. k.	طوری نیست
it is unnecessary	لازم نیست
that depends	معلوم نیست
he is not willing to go	نیست برود
there is no hurry	عجلهای نیست
he is rather i. than sick	ناخوش نیست
no wonder <idiom>	تعجبی نیست
no sweat <idiom>	مشکلی نیست
There is no hot water	آب گرم نیست.
inextinct	نیست نشده
if you please	اگرزحمت نیست
he knows a thing or two	بی تجربه نیست
that is not it	این نیست
i do not have it in me	از من ساخته نیست
that is wrong	درست نیست
Nevermind!	مهم نیست !
the ice is treach erous	یخ محکم نیست
It cant be helped.	چاره ای نیست
he is none of my friends	او از دوستان من نیست
sacred cow <idiom>	چارهای نیست
he is out of huomor	سر خلق نیست
needn't	لازم نیست
there is no hurry	شتابی نیست
He goes on and on . He is most persistent .	ول کن معامله نیست
thereis no end to it	انراپایانی نیست
it is not half bad	هیچ بد نیست
it is not in good workingorder	دایر نیست
it is nothing out of the way	غریب نیست
it is immaterial	چیزی نیست
he has nothing in him	کسی نیست
he is not in it	داخل نیست
nihilism	نیست انگاری
he is a bad husband	صرفه جو نیست
it has escaped my remembrance	یاد نیست
he is out of huomor	سر دماغ نیست
differentia	علامت
banners	علامت
signalled	علامت
apostrophe	علامت
banner	علامت
code	علامت
tick	علامت
ticked	علامت
fog signal	علامت مه
symbol	علامت
indicator	علامت
ditto	علامت
indicium	علامت
emblem	علامت
apostrophes	علامت
emblems	علامت
impresa	علامت
characters	علامت
signum	علامت
designations	علامت
signal generator	علامت زا
token	علامت
tokens	علامت
presaging	علامت
presages	علامت
presaged	علامت
presage	علامت
character	علامت
symptom	علامت
symptoms	علامت
brand	علامت
branding	علامت
stripes	علامت
stripe	علامت
brands	علامت
tag	علامت
tags	علامت
insignia	علامت
designation	علامت
symptomless	بی علامت
marine code	علامت
apostrophize	علامت
badge	علامت
marks	علامت
signal	علامت
mark	علامت
badges	علامت
codes and codification	علامت
caret	علامت
unsigned	بی علامت
ticks	علامت
bullet	یک علامت
signaled	علامت
bullets	یک علامت
wrongs	پیام صحیح نیست
I dont have the slightest(faintest)idea.	روحم خبردار نیست
This isn't mine.	این مال من نیست.
clara	هدف موجود نیست
It is not to your advantage.	مقرون بصرفه نیست
he is not of that stamp	ازان جنس نیست
he is not willing to go	مایل برفتن نیست
This isn't fresh.	این تازه نیست.
This isn't clean.	این تمیز نیست.