Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
soft missile base
سکوی بدون حفاظ پرتاب موشک
Other Matches
refire time
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
launching pad
سکوی پرتاب موشک
rocket launcher
سکوی پرتاب موشک
launching site
سکوی پرتاب موشک
rocket launchers
سکوی پرتاب موشک
launching pads
سکوی پرتاب موشک
launching pad
سکوی پرتاب موشک یا جنگ افزار
launching pads
سکوی پرتاب موشک یا جنگ افزار
hard base
سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
ready missile
موشک حاضر به پرتاب روی سکوی اتش
soft missile base
سکوی بی حفاظ
delivery groups
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
height of site
ارتفاع سکوی موشک یاموضع
launcher
سکوی پرتاب
free drop
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
torpedo tube
سکوی پرتاب اژدر
hard base
سکوی پرتاب مستحکم
pads
سکوی پرتاب رسانگر
blast
برخاستن از سکوی پرتاب
blasts
برخاستن از سکوی پرتاب
pad
سکوی پرتاب رسانگر
k gun
سکوی پرتاب بمب زیرابی
aerial platform
سکوی مخصوص پرتاب بار با چتر
hard missile base
سکوی پرتاب مستحکم ضد ترکش اتمی
rocketry
فن پرتاب موشک
roadstead
لنگرگاه بدون حفاظ
launching pad
باند پرتاب موشک
launch a missile
موشک پرتاب کردن
rocket propulsion
فشار پرتاب موشک
launcher
وسیله پرتاب موشک
launching pads
باند پرتاب موشک
launching area
محل پرتاب موشک
blockhouse
ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
aeroballistics
فن پرتاب گلوله یا موشک درفضا
flight readiness firing
ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
skyrocket
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrockets
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrocketed
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrocketing
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
zero length launching
نوعی روش پرتاب موشک بااولین نیروی حرکت جت
lift off
جهش اولیه موشک یا گلوله هنگام شروع پرتاب جدا شدن از سکو
director
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
directors
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
quail
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
penalties
پرتاب خطای بدون امتیاز
penalty
پرتاب خطای بدون امتیاز
squashing
پرتاب بدون تحرک زیاد
squashes
پرتاب بدون تحرک زیاد
squashed
پرتاب بدون تحرک زیاد
squash
پرتاب بدون تحرک زیاد
free throw
پرتاب بدون مانع برای یار
flight test
ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
full toss
پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
full pitch
پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
fly casting
مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
swings
هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
swing
هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
boost phase
مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
sprint
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprints
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
missilery
موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
missilry
موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
celestial guidance
سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
one and one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one plus one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
pentathlons
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlon
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
midcourse guidance
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
subroc
موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
cut off velocity
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
ballistics
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throw
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throws
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
ramp
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramps
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
command ejection
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
provisional ball
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
back berm
سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
apogee
زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
shelters
حفاظ
disposed
بی حفاظ
unsheltered
<adj.>
بی حفاظ
coverture
حفاظ
sheltered
حفاظ
awning
حفاظ
mantelet
حفاظ
bleak
بی حفاظ
sheltering
حفاظ
awnings
حفاظ
shelter
حفاظ
shelterless
بی حفاظ
safeguarded
حفاظ
safeguarding
حفاظ
safeguards
حفاظ
protected
در حفاظ
bleakly
بی حفاظ
umbrellas
حفاظ
sconce
حفاظ
bleakest
بی حفاظ
umbrella
حفاظ
covers
حفاظ
coverings
حفاظ
cover
حفاظ
bleaker
بی حفاظ
safeguard
حفاظ
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
exposes
بی حفاظ گذاردن
defilade
حفاظ مانع
protective plating
حفاظ فلزی
exposing
بی حفاظ گذاردن
shielding
حفاظ کشیدن
heat shield
حفاظ حرارتی
metal conduit
لوله حفاظ
magnetic shield
حفاظ مغناطیسی
protective cover
روپوش حفاظ
magnetic screen
حفاظ مغناطیسی
conduit
لوله حفاظ
conduits
لوله حفاظ
dunnage
حفاظ کالاها
spillway apron
فرش حفاظ
biological shield
حفاظ زیستی
fender
نرده حفاظ
snow fence
حفاظ برف
sight defilade
حفاظ مگسک
guardrail
سیم حفاظ
expose
بی حفاظ گذاردن
shelterer
دارای حفاظ
overhead cover
حفاظ بالای سر
take cover
حفاظ گرفتن
keeper of magnet
حفاظ اهنربا
magnet keeper
حفاظ اهنربا
hangars
پناهنگاه حفاظ
hangar
پناهنگاه حفاظ
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
screened
دیوار تخته حفاظ
flexible conduit
لوله حفاظ نرم
fiber conduit
لوله حفاظ فیبری
hull down
بدنه پشت حفاظ
facadism
حفاظ جلو ساختمان
screening, screenings
دیوار تخته حفاظ
armor plate
حفاظ یا پوشش زرهی
screens
دیوار تخته حفاظ
magnetic screening effect
اثر حفاظ مغناطیسی
scabbard
حفاظ غلاف کردن
shells
عامل محافظ حفاظ
scabbards
حفاظ غلاف کردن
screen
دیوار تخته حفاظ
hang up
<idiom>
حفاظ ،محکم کردن
flexible metal conduit
لوله حفاظ خرطومی
goggles
عینک حفاظ دار
depth charge armor
حفاظ بمب زیرابی
conduit elbow
زانویی لوله حفاظ
rigid metal conduit
لوله حفاظ سخت
shelling
عامل محافظ حفاظ
shell
عامل محافظ حفاظ
conduit bushing
بوش لوله حفاظ
conduit bushing adapter
تبدیل لوله حفاظ
shield
حفاظ پوشش محافظ
shields
حفاظ پیدا کردن
shield
حفاظ پیدا کردن
shields
حفاظ پوشش محافظ
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
starting platform
سکوی شروع
median
سکوی میانی
seated
سکوی استقرار
median
سکوی وسط
central reserve
سکوی میانی
bema
سکوی خطابه
starting block
سکوی شروع
cavalier
سکوی نگهبانی
artillery mount
سکوی نصب
berm
سکوی شیب بر
entablement
سکوی مجسمه
flight platform
سکوی پرواز
artillery mount
سکوی توپخانه
back berm
سکوی پایه
seat
سکوی استقرار
testing stand
سکوی ازمایش
benches
سکوی کوهستانی
bench
سکوی کوهستانی
seats
سکوی استقرار
stanchion
سکوی استقرار
channelising island
سکوی جداساز
platform
سکوی شیرجه
projectile flat
سکوی گلوله
loading site
سکوی بارگیری
quays
سکوی بارگیری
central reserve
سکوی وسط
pedestals
سکوی تیر
platforms
سکوی شیرجه
pedestal
سکوی اتش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com