Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
major planets	سیارات بزرگ
Other Matches
the planetary bodies	سیارات
primary planets	سیارات عمده
inferior planets	سیارات زیرین
principal planets	سیارات اصلی
inner planets	سیارات داخلی
planetography	شرح سیارات
outer planets	سیارات خارجی
primary planets	سیارات کبار
interplanetary	بین سیارات
superior planets	سیارات برین
planetesimal	سیارات صغار
music of the spheres	اهنگ جنبش سیارات
planet stricken	گرفتن نحوست سیارات
interplanetary	واقع در بین سیارات
satellitic	وابسته به قمار سیارات
planet struck	گرفتن نحوست سیارات
uranology	مبحث اجرام سماوی و سیارات ستاره شناسی
asteroids	سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
asteroid	سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania	مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
macropterous	دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
big game	صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
grandparents	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam	مادر بزرگ ننه بزرگ
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
magacephalic	بزرگ سر
great-	بزرگ
great	بزرگ
bulky	بزرگ
extra	بزرگ
extra-	بزرگ
extras	بزرگ
bulkiest	بزرگ
grave	بزرگ
graves	بزرگ
greatest	بزرگ
majestic	بزرگ
grossed	بزرگ
adult	بزرگ
adults	بزرگ
swith	بزرگ
dignified	بزرگ
grosser	بزرگ
grosses	بزرگ
extensive	بزرگ
grossest	بزرگ
grossing	بزرگ
vast	بزرگ
gates	در بزرگ
bulkier	بزرگ
mightiest	بزرگ
mighty	بزرگ
macrocephalic	بزرگ سر
headmen	بزرگ
smallest	بزرگ نه
smaller	بزرگ نه
headman	بزرگ
vasty	بزرگ
mightier	بزرگ
macro	بزرگ
long ton	تن بزرگ
eminent	بزرگ
stour	بزرگ
massively	بزرگ
spankings	بزرگ
of a large size	بزرگ
spanking	بزرگ
gate	در بزرگ
gravest	بزرگ
hugeous	بزرگ
large sized a	بزرگ
immane	بزرگ
large sized	بزرگ
king size	بزرگ
small	بزرگ نه
highest	بزرگ
majuscule	بزرگ
bandog	سگ بزرگ
propylon	در بزرگ
canis major	سگ بزرگ
canis majoris	سگ بزرگ
walloping	بزرگ
wallopings	بزرگ
swingeing	بزرگ
egregious	بزرگ
voluminous	بزرگ
megapod	بزرگ پا
highs	بزرگ
major	بزرگ
majored	بزرگ
majoring	بزرگ
enormous	بزرگ
high	بزرگ
full bottomed	بزرگ
decuman	بزرگ
largest	بزرگ
bigger	بزرگ
big	بزرگ
massive	بزرگ
considerably large	بس بزرگ
jumbos	بزرگ
jumbo	بزرگ
doyenne	زن بزرگ
doyennes	زن بزرگ
gross	بزرگ
larger	بزرگ
large	بزرگ
majuscular	بزرگ
paternal grandmother	نه نه بزرگ
nonus	بزرگ
biggest	بزرگ
mandola	ماندولین بزرگ
master mind	فکر بزرگ
amplified	بزرگ شدن
galactic	بی نهایت بزرگ
macrocyte	هاگدان بزرگ
macrocephaly	بزرگ سری
bulldogs	نوعی سگ بزرگ
mandore	ماندولین بزرگ
abbot	راهب بزرگ
minster	کلیسای بزرگ
monkey wrench	اچارفرانسه بزرگ
largen vi	بزرگ شدن
largen	بزرگ کردن
bulk	در حجم بزرگ
largen	بزرگ شدن
larged sized	اندازه بزرگ
large ship	ناو بزرگ
main	بزرگ تمام
largen vi	بزرگ کردن
megalocephalia	بزرگ سری
long boat	کرجی بزرگ
megalopolis	بزرگ شهر
lives of great men	مردمان بزرگ
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,	بزرگ دارد
leading nations	ملتهای بزرگ
whacking	خیلی بزرگ
whackings	خیلی بزرگ
magnified	بزرگ کردن
grandmothers	مادر بزرگ
macrography	بزرگ نگاری
dilate	بزرگ کردن
dilates	بزرگ کردن
maximised	بزرگ کردن
maximises	بزرگ کردن
maximising	بزرگ کردن
enlarged	بزرگ کردن
maximize	بزرگ کردن
maximized	بزرگ کردن
grandmother	مادر بزرگ
magnifying	بزرگ کردن
magnifcation	بزرگ سازی
magnifier	بزرگ کننده
magnifies	بزرگ کردن
enlarging	بزرگ کردن
magnify	بزرگ کردن
maximizes	بزرگ کردن
maximizing	بزرگ کردن
billowed	موج بزرگ اب
billowing	موج بزرگ اب
billows	موج بزرگ اب
bulldog	نوعی سگ بزرگ
major cycle	چرخه بزرگ
enlarges	بزرگ کردن
abbots	راهب بزرگ
amplifying	بزرگ شدن
major epilepsy	صرع بزرگ
amplify	بزرگ شدن
billow	موج بزرگ اب
distends	بزرگ کردن
distending	بزرگ کردن
swell	بزرگ شدن
swelled	بزرگ شدن
swells	بزرگ شدن
enlarge	بزرگ کردن
magnifier	بزرگ ساز
main frame	کامپیوتر بزرگ
major cycle	بزرگ چرخه
distend	بزرگ کردن
amplifies	بزرگ شدن
great persons	مردمان بزرگ
mausoleum	ارامگاه بزرگ
mausoleums	ارامگاه بزرگ
grand mother	مادر بزرگ
grand mal	صرع بزرگ
grand duke	دوک بزرگ
aggrandise	بزرگ کردن
aggrandise	بزرگ شدن
aggrandize	بزرگ کردن
grand duchess	دوشس بزرگ
grand conanical	بندادی بزرگ
antrum	غار بزرگ
arch enemy	دشمن بزرگ
grandame	مادر بزرگ
grandame	ننه بزرگ

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com