English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
inward looking development policies سیاستهای توسعه "درون نگر " سیاست هائی است که بر خود اتکائی اقتصادی
Other Matches
compensatory fiscal policy سیاستهای مالی ترمیمی
marketing audit ارزیابی سیاستهای فروش
macroeconomic policies سیاستهای اقتصاد کلان
enhanced در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhance در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhances در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhancing در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
development رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
developments رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
characteristics of underdeveloping مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
nonmonetarists ان دسته از اقتصاددانانی هستندکه برای سیاستهای مالی کارائی بیشتری قائل هستند
international development association مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
outreach توسعه یافتن توسعه
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
stop go policy توسعه
developments توسعه
development توسعه
extension توسعه
enlargements توسعه
promotion توسعه
promotions توسعه
enlarging توسعه
delelopment توسعه
enlarges توسعه
enlarged توسعه
enlarge توسعه
outspread توسعه
extensions توسعه
enlargement توسعه
spread توسعه
upgrowth توسعه
spreads توسعه
increment توسعه
amplification توسعه
expansion توسعه
increments توسعه
extensibility توسعه پذیری
expansive متمایل به توسعه
economic development توسعه اقتصادی
expandability قابلیت توسعه
expanded , capacity توسعه فرفیت
export promotion توسعه صادرات
expandsionism توسعه طلبی
development tools ابزار توسعه
increase توسعه دادن
increased توسعه دادن
increases توسعه دادن
underdeveloped توسعه نیافته
anti development policy سیاست ضد توسعه
combat development توسعه رزمی
exepandable قابل توسعه
cultural development توسعه فرهنگی
developement توسعه دادن
development bank بانک توسعه
expansionist توسعه طلبی
development plan برنامه توسعه
development policy سیاست توسعه
development time زمان توسعه
expansionism توسعه طلبی
extensible توسعه پذیر
urban renewal توسعه شهری
path of expansion مسیر توسعه
pattern of development الگوی توسعه
phasess of development مراحل توسعه
pole of development قطب توسعه
progation توسعه تکثیر
regional development توسعه منطقهای
regional development توسعه ناحیهای
research and development تحقیق و توسعه
rural development توسعه روستائی
self development توسعه نفس
uneven development توسعه نامتوازن
underdevelopment توسعه نیافتگی
under development دردست توسعه
technical development توسعه فنی
historical development توسعه تاریخی
increscent زیادی توسعه
internal development توسعه داخلی
social development توسعه اجتماعی
monetary expansion توسعه پولی
to unfold توسعه دادن
open out توسعه دادن
to open out توسعه دادن
promoting توسعه دادن
expanses بسط و توسعه
boom توسعه عظیم
booms توسعه یافتن
enriching توسعه دادن
extendable توسعه پذیر
booming توسعه عظیم
amplification توسعه تقویت
develops توسعه دادن
enriches توسعه دادن
spread توسعه دادن
enrich توسعه دادن
spreads توسعه دادن
enlarge توسعه دادن
enlarging توسعه دادن
enlarges توسعه دادن
enlarged توسعه دادن
expanse بسط و توسعه
extend توسعه دادن
extending توسعه دادن
develop توسعه دادن
promotes توسعه دادن
promoted توسعه دادن
promote توسعه دادن
boomed توسعه عظیم
boom توسعه یافتن
extends توسعه دادن
expansion گسترش توسعه
boomed توسعه یافتن
booms توسعه عظیم
booming توسعه یافتن
development system سیستم توسعه یافته
development countries کشورهای قابل توسعه
development planning برنامه ریزی توسعه
outstretch توسعه دادن بسط
inextension عدم امتداد یا توسعه
underdeveloped nations ملل توسعه نیافته
underdeveloped countries کشورهای توسعه نیافته
software development توسعه نرم افزاری
extendible قابل توسعه کش دار
microcomputer development system سیستم توسعه ریزکامپیوتر
extensible language زبان توسعه پذیر
increments افزایش در حقوق توسعه
extended precision دقت توسعه یافته
increment افزایش در حقوق توسعه
to grow [into] توسعه دادن وضعیت [به]
characteristics of underdevelopment ویژگیهای توسعه نیافتگی
development cost هزینه توسعه در تولیدمحصول
regress بازگشت [به حالت کم توسعه]
regression بازگشت [به حالت کم توسعه]
step backwards بازگشت [به حالت کم توسعه]
well development توسعه و شستشوی چاه
regression برگشت [به حالت کم توسعه]
step backwards برگشت [به حالت کم توسعه]
regress برگشت [به حالت کم توسعه]
extended memory حافظه توسعه یافته
to spread [across] [over] توسعه یافتن [سرتاسر]
research and development تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
develop توسعه دادن اشکارکردن
pullulate اغاز توسعه نهادن
developing countries کشورهای در حال توسعه
to develop [into] توسعه دادن وضعیت [به]
developed contries ممالک توسعه یافته
desired rate of development نرخ مطلوب توسعه
develops توسعه دادن اشکارکردن
underdeveloped area منطقه توسعه نیافته
corrosive attack اغاز و توسعه خورندگی
program development tools ابزار توسعه برنامه
top down development توسعه از بالا به پایین
class improvement plan طرح توسعه ناو
threat study بررسی توسعه تهدید دشمن
to fill out تکمیل کردن توسعه دادن
enlarged توسعه دادن وسیع کردن
less developed countries کشورهای کمتر توسعه یافته
developments توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
overdevelop توسعه و عمران زیاد یافتن
the developed world جهان توسعه یافته [پیشرفته]
organization for economic co opration سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
extendeo core حافظه چنبرهای توسعه یافته
contrast enhancement توسعه تشخیص سایه روشن
expeditionary forces نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
extended character set مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
expand منبسط کردن توسعه دادن
big push theory of development نظریه فشار شدید توسعه
enlarge توسعه دادن وسیع کردن
enlarging توسعه دادن وسیع کردن
enlarges توسعه دادن وسیع کردن
expanding منبسط کردن توسعه دادن
extensible منبسط شدنی توسعه پذیر
back blowing عمل شستشو و توسعه چاه
expansion توسعه گسترش دادن کشیدن
expands منبسط کردن توسعه دادن
expeditionary force نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
development توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
enlarging توسعه دادن زیاد بحث کردن
research توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
develops توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
extending توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extends توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
researching توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
unicef (= united nations international یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
project loans قرضههای مربوط به انجام طرحهای توسعه
researches توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
researched توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
extensive cultivation توسعه همه جانبه کشت وکار
develop توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
developers فاهر کننده عکس توسعه دهنده
developer فاهر کننده عکس توسعه دهنده
developed market economy countries کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
enlarges توسعه دادن زیاد بحث کردن
least developed countries پائین ترین کشورهای در حال توسعه
extended industry standard architecture معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
put up <idiom> توسعه پول یا چیزی که احتیاج است
generation توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
field upgradable سخت افزار قابل توسعه درمحل
inward looking development policies درکشورهای در حال توسعه تاکید دارد
extend توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com