English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
electric fluid سیال برقی
Other Matches
fluidal مانندجسم سیال یامایع وابسته به جسم سیال
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
vacuums جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuumed جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuuming جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuum جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
oil gear جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
transport stream ستون سیال خودروهای حمل و نقل خط سیال خودروهای حمل و نقل
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
fulidal سیال
fluids سیال
fluid سیال
unthickened سیال
fluid جسم سیال
floating سیال مواج
perfect fluid سیال کامل
effluent سیال خروجی
real fluid سیال واقعی
superfluid ابر سیال
ideal fluid سیال ایده ال
effluents سیال خروجی
intransit strenth پرسنل سیال
intransit stock اماد سیال
mobiles روان سیال
mobile روان سیال
mobiles سیال تغییرپذیر
mobile سیال تغییرپذیر
fluids جسم سیال
working fluid سیال عامل
working fluid سیال متحرک
fluid capital سرمایه سیال
fluid centre مرکز سیال
fluid intelligence هوش سیال
fluid resistance مقاومت سیال
floating reserve احتیاط سیال
influent سیال ورودی
maintenance float شارژ انبار سیال
fluid bed vulcanization وولکانش در بستر سیال
viscous stress تنش برش سیال
visualization مرئی ساختن سیال
brain storming سیال سازی ذهن
fluidic وابسته بجسم سیال
bleeds فرار کردن یک سیال
working lead fluid سیال متحرک یا عامل
fluor قاعدگی زنان سیال
fluid bed polymerization بسپارش در بستر سیال
bleed فرار کردن یک سیال
whirls چرخش یا دوران جریان سیال
baffled منحرف کننده جریان سیال
baffles منحرف کننده جریان سیال
whirling چرخش یا دوران جریان سیال
whirl چرخش یا دوران جریان سیال
vapor lock قطع کامل جریان سیال
fluid adjustment screw پیچگوشتی قابل تنظیم سیال
baffle منحرف کننده جریان سیال
baffling منحرف کننده جریان سیال
supercritical fluid chromatography کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
whirled چرخش یا دوران جریان سیال
fluidic مایع مانند جسم سیال یامایع
vorticity میزان برداری دوران موضعی سیال
floatation اضافی بودن سطح سیال اماد
s.f.c chromatography supercriticalfluid کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
circulations حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
underway در جریان در راه عملیات لجستیکی سیال دریایی
coanda effect گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
prill بصورت کپسول دراوردن سیال وجاری ساختن
vortex flow جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
circulation حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
reynolds stress تنش برشی در لایه مرزی خطی در سیال نارون
vortex sheet لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
supercritical fluid chromatography/mass spectrometry کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
hydraulic fluid سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
reynolds number مهمترین ضریب بدون دیمانسیون در نمایش اشل جریان سیال
head pessure فشار اعمال شده توسط یک سیال به سبب ارتفاع ستون ان
notch بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
velocity gradiant میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
notches بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
viscosity valve شیر کنترل در سیستم مایعات که توسط ویسکوزیته سیال فعال میشود
pitot tube لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
reed valve شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
coffins جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffin جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
s.f.c/m.s mass/fluidchromatography spectrometrysupercritical کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
galvanic برقی
electricians mate برقی
powered برقی
electric برقی
power برقی
before you know it برقی
powers برقی
powering برقی
electrical برقی
polar motion وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
cross flow دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
electrical induction القای برقی
electrotherapeutics درمان برقی
electrothermal printer چاپگرحرارتی برقی
electrotype چاپ برقی
electrotype قالب برقی
electrical circuit مدار برقی
electric welding جوش برقی
eletro luminescence لومینسانس برقی
electric welding جوشکاری برقی
electrical conductor رسانای برقی
electropathy معالجه برقی
electrical resistance مقاومت برقی
electrical series زوجهای برقی
electrical shant مهار برقی
electrical sheet ورقهای برقی
electrise برقی کردن
electrochemical برقی- شیمیایی
electromagnet اهنربای برقی
electrical energy انرژی برقی
electrical discharge تخلیه برقی
electrometallurgy متالورژی برقی
electromotor موتور برقی
electric train ترن برقی
moving stairway پله برقی
trolly واگن برقی
moving staircase پله برقی
non electric غیر برقی
trolleybus اتوبوس برقی
trolley car اتوبوس برقی
power blower دمنده برقی
power turret برجک برقی
vulcanizer جوشکار برقی
triple ignition احتراق سه برقی
three unit electrical system دستگاه سه برقی
thermistor رزیستور برقی
thermoelectric دما برقی
two unit system دستگاه دو برقی
vulcanization جوش برقی
moving staircase پله برقی
escalator پله برقی
foud royant a سکته برقی
frigidaire یخچال برقی
gymnotus مارماهی برقی
trolley buses اتوبوس برقی
trolley bus اتوبوس برقی
thermoelectric گرما برقی
single ignition احتراق تک برقی
electric train قطار برقی
escalator پله برقی
escalators پله برقی
element سازه برقی
elements سازه برقی
all electric تماما"برقی
tram واگن برقی
trams واگن برقی
before you can say knife برقی ناگهان
powers دستگاه برقی
dual magneto مگنت دو برقی
dual ignition احتراق دو برقی
receiving apparatus وسیله برقی
electroreceptive device وسیله برقی
current consuming device وسیله برقی
vacuum cleaner جاروی برقی
appliance وسیله برقی
appliances وسیله برقی
trolley واگن برقی
trolleys واگن برقی
electrified برقی کردن
power broom جاروی برقی
hot-plates اجاق برقی
hot-plate اجاق برقی
electric shock ضربه برقی
electric shocks ضربه برقی
hot plate اجاق برقی
hot seat صندلی برقی
refrigerator یخچال برقی
vacuum cleaners جاروی برقی
cable car تراموای برقی
electrifies برقی کردن
electrify برقی کردن
patent leather چرم برقی
electrifying برقی کردن
chain saws اره برقی
electrification برقی کردن
chain saw اره برقی
cable cars تراموای برقی
refrigerators یخچال برقی
electric iron اطو برقی
electric candle شمع برقی
electric flux شاره برقی
electric spectrum طیف برقی
electric charge بار برقی
electric cleaner جارو برقی
power دستگاه برقی
electric current جریان برقی
power توان برقی
powered دستگاه برقی
electric soldering iron هویه برقی
electric machine دستگاه برقی
powered توان برقی
electric power توان برقی
electric cushion بالش برقی
electric light روشنایی برقی
electric furnace کوره برقی
powers توان برقی
electric thermometer دماسنج برقی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com