Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
donjon	سیاه چال مزبله دان
Other Matches
dunghill	توده مزبله
mixen	مزبله توده زباله
basalt	نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouettes	نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouette	نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin	رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
crape	نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
black hole	حفره سیاه چاله سیاه
black holes	حفره سیاه چاله سیاه
bold face	طرح سیاه حرف سیاه
sables	رنگ سیاه لباس سیاه
smutted whcat	گندم سیاه یا زنگ سیاه
ethiops	سیاب سیاه جیوه سیاه
sable	رنگ سیاه لباس سیاه
black body radiation	تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
paper white monitor	صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
black	سیاه
sad coloured	سیاه
glaucoma	اب سیاه
marshes	سیاه اب
blacks	سیاه
night black	سیاه
sooty	سیاه
blackest	سیاه
blacked	سیاه
pitch dark	سیاه
blacker	سیاه
pitchy	سیاه
bog	سیاه اب
bogs	سیاه اب
Negroes	سیاه
Negro	سیاه
jet-black	سیاه سیاه
dogwood	سیاه ال
swamping	سیاه اب
swamps	سیاه اب
ebon	سیاه
mossy	سیاه اب
marsh	سیاه اب
grimy	سیاه
swamped	سیاه اب
jetty	سیاه
quagmire	سیاه اب
quagmires	سیاه اب
swamp	سیاه اب
jetties	سیاه
black powder	باروت سیاه
black load	سرب سیاه
chiaroscurist	سیاه قلمکار
black liqour	شربت سیاه
black list	لیست سیاه
black light	نور سیاه
black list	فهرست سیاه
crowberry	سنگروی سیاه
Congo	یکجورچای سیاه
bone black	عاج سیاه
hohlraum	جسم سیاه
blackbody	جسم سیاه
blackamoor	سیاه زنگی
black wash	رنگ سیاه
buck wheat	گندم سیاه
french wheat	گندم سیاه
boldface	حروف سیاه
saracen corn	گندم سیاه
blackcap	کاکل سیاه
charbon	سیاه زخم
black shortness	ترک سیاه
black short	شکستگی سیاه
black sheet	ورق سیاه
colly	سیاه کردن
d.'s cow	سوسک سیاه
black propaganda	تبلیغات سیاه
blackcock	باقرقره سیاه نر
black level	تراز سیاه
biotite	میکای سیاه
begrime	سیاه کردن
aniline black	سیاه انیلینی
achromatic	سیاه و سفید
caraway	زیره سیاه
livers	جگر سیاه
liver	جگر سیاه
pitch-black	خیلی سیاه
pitch black	خیلی سیاه
black holes	سیاه چال
black hole	سیاه چال
blackboards	تخته سیاه
blackboard	تخته سیاه
black board	تخته سیاه
black boxes	جعبه سیاه
bitumen macadam	ماکادام سیاه
blach hulled	سیاه پوست
black letter	حرف سیاه
black lead	سرب سیاه
black gang	غلام سیاه
black bile	صفرای سیاه
black finish	پوشش سیاه
black eyed	سیاه چشم
black diamond	الماس سیاه
black cap	کلاه سیاه
black brittleness	ترک سیاه
black brittleness	شکستگی سیاه
black book	کتاب سیاه
black body	جسم سیاه
black ash	خاکستر سیاه
black anneal	سیاه گداختن
tamarack	سیاه کاج
the black race	نژاد سیاه
the black sea	دریای سیاه
to black out	سیاه کردن
to wear willow	سیاه پوشیدن
viper's grass	سفورجنه سیاه
wash drawing	ابرنگ سیاه
water proofed mortar	اهک سیاه
sycamine	توت سیاه
substantia nigra	جسم سیاه
sealing coat	روکاری سیاه
quercitron	بلوط سیاه
red cent	پول سیاه
robed in bleck	سیاه پوش
robed in bleck	سیاه پوشیده
sabled	سیاه پوش
sadly dressed	سیاه پوش
schorl	کهربای سیاه
scoter	مرغابی سیاه
black and white	سیاه و سفید
black eye	چشم سیاه
shame on you! <idiom>	رویتان سیاه
black wool	پشم سیاه
bottle-dungeon	سیاه چال
donjon	سیاه چال
black coffee	قهوه سیاه
black eyes	چشم سیاه
jet-black	سیاه شبقی
pissed	سیاه مست
sozzled	سیاه مست
stoned	سیاه مست
zonked	سیاه مست
I was put to shame. I was shame-stricken.	رو سیاه شدم
dark coloured	سیاه رنگ
in mourning	کثیف سیاه
iron mould	سیاه کردن
kibitka	سیاه چادرنمدی
lampblack	سیاه یکدست
mammy	دده سیاه
melanic	سیاه پوست
melanite	لعل سیاه
melanotic	سیاه پوست
in mourning	سیاه پوش
humus	سیاه خاک
heathbird	باقرقره سیاه
darky	سیاه زنگی
doit	پول سیاه
dunggeon	سیاه چال
eriochrome black	سیاه اریوکروم
ethiope	سیاه پوست
ethiopian	سیاه پوست
ethiops	مهجون سیاه
fuel oil	نفت سیاه
melanuria	پیشاب سیاه
negress	زن سیاه پوست
nigrify	سیاه کردن
nigritian	سیاه افریقایی
oubliette	سیاه چال
pertussis	سیاه سرفه
pertussus	سیاه سرفه
piper nigrum	فلفل سیاه
platinum black	پلاتین سیاه
plumbaginous	مانندسرب سیاه
nigrescent	سیاه شونده
nigrescence	سیاه شدگی
nigella seed	زیر سیاه
negrillo	کوتوله سیاه
negro slave	غلام سیاه
negrophil	سیاه دوست
negrophilism	سیاه دوستی
niellist	سیاه قلم
niello	سیاه قلم
niello	مینای سیاه
nigella seed	سیاه دانه
plumbago	سرب سیاه
mole	خال سیاه
etched	سیاه قلم
black	سیاه شده
etch	سیاه قلم
denigrating	سیاه کردن
denigrates	سیاه کردن
tar	ورنی سیاه
denigrated	سیاه کردن
denigrate	سیاه کردن
blackens	سیاه کردن
jetted	مهر سیاه
blackened	سیاه کردن
blacken	سیاه کردن
black	سیاه رنگ
black	سیاه رنگی
moles	خال سیاه
raven	کلاغ سیاه
smudging	سیاه شدن
ravens	کلاغ سیاه
smudges	سیاه شدن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com