Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
spiculum
سیخک شبیه ستون فقرات
Other Matches
keels
ستون فقرات
keel
ستون فقرات
spinal column
ستون فقرات
backbones
ستون فقرات
spinal columns
ستون فقرات
backbone
ستون فقرات
spine
ستون فقرات
rachis
ستون فقرات
spines
ستون فقرات
pott's disease
سل ستون فقرات
vertebral column
ستون فقرات
ridge bone
ستون فقرات پشت
invertebrate
بدون ستون فقرات
vertebration
تشکیل ستون فقرات
spineless
بدون ستون فقرات
lordosis
خمیدگی ستون فقرات
spinal canal
مجرای ستون فقرات
achordata
جانوران فاقد ستون فقرات
spine
ستون فقرات مهرههای پشت
spines
ستون فقرات مهرههای پشت
swayback
قوس وفرورفتگی ستون فقرات
backlogs
ستون فقرات تقویت کننده
transverse process
زائده جانبی ستون فقرات
backlog
ستون فقرات تقویت کننده
chiropractic
فن ماساژ وجابجا کردن ستون فقرات
lordosis
انحنای زیاد ستون فقرات بطرف جلو
pilaster
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
acentrous
فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
knotted shaft
[ستون منحنی رومی وار شبیه قبه]
American order
[سرستونی شبیه ستون کرنتی با برگ های کنگره ای
column cochlis
[ستون های یادبود بزرگ شبیه طاق نصرت]
chair-rail
[قرنیز دور تا دور دیوار شبیه پایه ستون]
goadsman
سیخک زن
nog
سیخک
goading
سیخک
gaff
سیخک
goaded
سیخک
goad
سیخک
gad
سیخک
goads
سیخک
hispid
سیخک دار
ox goad
سیخک گاورانی
spiculate
سیخک مانند
sclerite
سیخک متصلب
moving pivot
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
Composite Order
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
pilaster
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
herma
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
eustyle
[دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
baluster
ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
blocked
[ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
spicula
سیخک شاخک حساس نوک تیز سنبله
spicule
سیخک شاخک حساس نوک تیز سنبله
rudder post
ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
there is many a slip between the cup and the lip
<proverb>
از این ستون به آن ستون فرج است
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
columna rostrata
[ستون های توسکانی با پایه ستون]
gooseneck
هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
to goad somebody doing something
کسی را به انجام کاری سیخک زدن
[اصطلاح مجازی]
to goad somebody into something
کسی را به انجام کاری سیخک زدن
[اصطلاح مجازی]
cells
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cell
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
from pillar to post
از این ستون بان ستون
band of shaft
[چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
tabulates
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulate
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
angle-leaf
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
pinnulated
شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulate
شبیه برگچه شبیه بالچه
pace-setter
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march outpost
نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
pace-setters
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace setter
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
steeve
خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
trail formation
ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
cadre strength column
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
piled
ستون ستون لنگرگاه
pile
ستون ستون لنگرگاه
line haul
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
bubble cap plate column
ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
socle
پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
orphaned
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphan
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
barbette
ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
bubble tray column
ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
plinths
ته ستون
piled
ستون پل
piled
ستون
stud
ستون
struts
ستون
plinth
ته ستون
stapling
ستون
stapled
ستون
single file
ستون یک
acroterium
پا ستون
acroterion
پا ستون
staple
ستون
single file
به ستون یک
acroter
پا ستون
pile
ستون پل
fasciculus gracilis
ستون گل
strutted
ستون
pile
ستون
strut
ستون
shaft
ستون
shafts
ستون
columns
ستون
stanchion
ستون
beams
ستون
beam
ستون
pillar
ستون
pillars
ستون
column
ستون
overhead
سر ستون
indian or single file
ستون یک
indian file
ستون یک
column
ستون
filed
ستون
column base
ته ستون
jambs
ستون
post-
ستون
post
ستون
army corpa
ستون
column by column
ستون به ستون
columnar
در ستون ها
piers
ستون
jamb
ستون
pier
ستون
posts
ستون
posted
ستون
bars
ستون
bar
ستون
escape
ستون
columns
ستون ها
file
ستون
astylar
بی ستون
hypophyge
پا ستون
cantilever bridge
ستون پل
acantha
ستون
airmobile column
ستون هوارو
plinth
پایه ستون
isoculculating column
دسته ستون
stelar
ستون وار
air movement column
ستون هوایی
pedestals
پایه ستون
longeron
ستون طولی
jamb-shaft
ستون فرعی
jamb-shaft
میله ستون
pedestal
پایه ستون
streeing column
ستون فرمان
pillar
ستون ساختن
gaine
پایه ستون
estipite
نیم ستون
pillars
ستون ساختن
die
ازاره ستون
demicolumn
نیم ستون
trunk
بدنه ستون
trunks
بدنه ستون
stylar
ستون وار
colons
ستون روده
chapiter
تاج ستون
stelar
ستون دار
absorption column
ستون جذب
half-column
نیمه ستون
colon
ستون روده
debtor
ستون بدهکار
storming column
ستون حمله
debtors
ستون بدهکار
absorbing column
ستون جذب
plinths
پایه ستون
advertising column
ستون آگهی
packed column
ستون پر شده
pilaster
ستون نما
echelon
ستون پله
echelons
ستون پله
filed
پرونده ستون
route column
ستون راه
route column
ستون راهپیمایی
pile foundation
فونداسیون ستون
pillar of the faith
ستون دین
pillar post of battery
ستون باتری
file
پرونده ستون
baluster
ستون نرده
positive column
ستون مثبت
bar sight
ستون درجه
opem column
ستون باز
advertising pillar
ستون آگهی
card column
ستون کارت
tapering
ستون سر باریک
an engaged column
نیم ستون
boom
ستون عمودی
boomed
ستون عمودی
booming
ستون عمودی
march column
ستون راهپیمایی
booms
ستون عمودی
arc boutant
ستون قوسی
architrave
گچبری سر ستون
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com