English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
self- سیستمم کد گذاری حروف خطا یا نامناسب را تشخیص دهد ولی نمیتواند ترمیم کند
Other Matches
self- سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
micr سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد.
hot تشخیص و ترمیم خطا
hotter تشخیص و ترمیم خطا
hottest تشخیص و ترمیم خطا
malinvestment سرمایه گذاری نامناسب
lettering حروف گذاری
combining سیستم تشخیص حروف نوری کارا
combines سیستم تشخیص حروف نوری کارا
combine سیستم تشخیص حروف نوری کارا
ebcdic سیستم کد گذاری حروف دودویی هشت بیتی
summation check بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
to space out letters [text] فاصله گذاری [بین حروف را بیشتر کردن] [رایانه شناسی ] [چاپ]
handwriting recognition نرم افزاری که متنهای دست نویس را تشخیص میدهد و آنها را به حروف ASCII تبدیل میکند
redundant حرف اضافه شده به بلاک حروف برای تشخیص خطا یا مقاصد پترولکل که هیچ اطلاعی به همراه ندارد
recognition فرایندی که امکان تشخیص نوری حروف چاپ شده یا نوشته شده را میدهد.
synchronous حالت سیستمم که عملیات و رویدادها با سیگنال ساعت همان شده است
detect سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detected سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detecting سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detects سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
cell دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
unfit نامناسب نامناسب کردن
optical وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر
ocr فرآیندی که امکان تشخیص حروف چاپ شده یا نوشته شده را به صورت نوری و تبدل آن به کد قابل خواندن توسط ماشین که ورودی کامپیوتر ست دارد با استفاده از حرف خان نوری
optical فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
readout وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند
block letter حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
Linotype ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
separates حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separated حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separate حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
inferior figures حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند.
shift key که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift keys که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
monotype ماشین حروف ریزی و حروف چینی
normalizes تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalised تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalize تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalises تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalising تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
illiterate که نمیتواند بخواند
fixes آن نمیتواند تغییر کند
fix آن نمیتواند تغییر کند
graphics ترمینال ویدیو متن که حروف نمایش داده شده آن از محدود حروف گرافیکی و نه متن هستند
users حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
user حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
case حروف بزرگ یا حروف معمولی
cases حروف بزرگ یا حروف معمولی
type حروف چاپی حروف چاپ
types حروف چاپی حروف چاپ
typed حروف چاپی حروف چاپ
exceptions روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exception روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
recognition 1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
an ill quarrels with his tool نمیتواند برقصد میگویدزمینش کج است
queen can do no wrong ملکه نمیتواند خطا کند
non destructive cursor صفحه نمایش که حروف پیشین را هنگام نمایش حروف جدید برگرداند
nemo agit in seipsum هیچ کس نمیتواند علیه خوداقامه دعوی کند
he is unable to speak ازسخن گفتن عاجزاست نمیتواند سخن بگوید
nemo potest esse simul actor et judex هیچ کس نمیتواند در ان واحد قاضی و مدعی باشد
shift تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
spoonerism اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
shifts تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
rejection خطای اسکنرکه نمیتواند یک حرف را بخواند وحرف خالی را میکند
nemo dat quod non habet هیچ کس نمیتواند انچه راکه مالکش نیست را به دیگری دهد
acatalectic قاضی یاشخصی که نمیتواند به صحت امری اطمینان حاصل کند
interrupts سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
interrupt سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
interrupting سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
unhandsome نامناسب
infelicitious نامناسب
unmeet نامناسب
malapropos نامناسب
improper نامناسب
maladapted نامناسب
unsuitably نامناسب
misbecoming نامناسب
unsuitable نامناسب
foreign نامناسب
inappropriate نامناسب
inapt نامناسب
timeless نامناسب
untoward نامناسب
NDR سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
output که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر
outputs که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر
res inter alios debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
inconveniently بطور نامناسب
misplaced نامناسب نابجا
mismarriage پیوند نامناسب
inutile بیهوده نامناسب
inadequately بطور نامناسب
bad soil خاک نامناسب
bad break قطع نامناسب
ill sorted نامناسب ناجور
unplayable زمین نامناسب
incompatible ناجور نامناسب
unrighteous ناصالح نامناسب
improper نامناسب نادرست
inopportune بی موقع نامناسب
inappropriate نامناسب ناجور
incommensurate نارسا نامناسب
unpleasantness وضع نامناسب
amendment ترمیم
recoveries ترمیم
amendments ترمیم
recovery ترمیم
betterment ترمیم
reconstructions ترمیم
reconstruction ترمیم
restoration ترمیم
regeneration ترمیم
italic حروف یک وری حروف کج
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
out of order <idiom> برخلاف قانون ،نامناسب
Irrelevent. I nappropriate. Out of place. بیجا ( بی مورد ؟نامناسب )
mismate وصلت نامناسب کردن
misalliance اتحاد وائتلاف نامناسب
misbecome نامناسب بودن برای
dissocial نامناسب برای معاشرت
unapt نامناسب غیر محتمل
identification تشخیص تشخیص دادن
recovers ترمیم شدن
restores ترمیم کردن
restored ترمیم کردن
restore ترمیم کردن
cabinet reshuffle ترمیم کابینه
recover ترمیم شدن
restoring ترمیم کردن
recovering ترمیم شدن
amend ترمیم کردن
amended ترمیم کردن
error recovery ترمیم خطا
reform ترمیم کردن
reforms ترمیم کردن
file recovery ترمیم فایل
amending ترمیم کردن
rehabilitating ترمیم کردن
rehabilitates ترمیم کردن
rehabilitated ترمیم کردن
rehabilitate ترمیم کردن
reshuffle ترمیم کردن
reshuffled ترمیم کردن
reshuffles ترمیم کردن
restoration اعاده ترمیم
reshuffling ترمیم کردن
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
flame ارسال پیام نامناسب به کاربر
alignment قرار گرفتن نامناسب در صفحه
flames ارسال پیام نامناسب به کاربر
alignments قرار گرفتن نامناسب در صفحه
add insult to the injury <idiom> [بدتر کردن یک وضعیت نامناسب]
bad page break قطع یا مکث نامناسب صفحه
inapplicable غیر قابل اجرا نامناسب
aliens متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
alien متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
e r p برنامه ترمیم اروپا
cost of reproduction هزینه نوسازی و ترمیم
recoverable error خطای قابل ترمیم
relief ترمیم اسایش خاطر
recoverable error خطای ترمیم پذیر
error recovery procedures رویههای ترمیم خطا
read restore cycle چرخه خواندن و ترمیم
blow-up توقف غیر منتظره یک برنامه به خاطر یک اشتباه یا به دلیل مواخه شدن با شرایطی ازداده که نمیتواند ان را بکارگیرد
blow up توقف غیر منتظره یک برنامه به خاطر یک اشتباه یا به دلیل مواخه شدن با شرایطی ازداده که نمیتواند ان را بکارگیرد
blow-ups توقف غیر منتظره یک برنامه به خاطر یک اشتباه یا به دلیل مواخه شدن با شرایطی ازداده که نمیتواند ان را بکارگیرد
identification friendly or foe سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
syllabary حروف تهجی مخابراتی حروف رمز تهجی
scratch file نوار مغناطیسی برای فایل نامناسب
junk surf امواج نامناسب برای موج سواری
irrecoverable error خطای غیر قابل ترمیم
patching ترمیم سنگفرش لکه گیری
to recover from something ترمیم شدن [مثال از بحرانی]
orthopaedics اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
flag days روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
cost of maintenance هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
orthopedics اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی استخوانپزشکی
unhandy ناراحت نامناسب برای حمل ونقل دور از دسترس
logic ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
snookered وضع گوی که بازیگر نمیتواند مستقیما به گوی موردنظر ضربه بزند
novatio non presumiter تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
peripheral UPC که نمیتواند دستورات را با سرعت طبیعی اجرا کند به علت رسانه جانبی کند
glassine نوعی کاغذ نازک شفاف یانیمه شفاف که هوا یا روغن از ان نمیتواند عبور کند
de scrambler وسیلهای که یک پیام نامناسب را به حالت اصلی و مط لوب برمی گرداند
fixes تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد
fix تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد
de scramble سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
power approach تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
dumb terminal وسیله جانبی که فقط میتواند داده را از یک کامپیوتر دریافت کند ولی نمیتواند آن را پردازش کند
acoustic حافظه ترمیم یافته که از خط تاخیر صوتی استفاده میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com