Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
destruct system
سیستم انفجار
Other Matches
contact burst preclusion
ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
explosive train
مدار انفجار مسیر انفجار
burning train
مسیر انفجار سیکل انفجار
blast line
مسیرموج انفجار خط موج انفجار
crash conversion
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
chemical horn
مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
runs
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
run
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
blessed folder
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
peripheral
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
early time
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
integrated
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
crater analysis
تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
bifuel propulsion
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
coupling
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
policonic projection
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
desk accessory
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
design phase
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
natives
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
download
فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
native
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
chcp
در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
demands
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demanded
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
ES IS
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
diabatic process
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
tar
سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
system diagnostics
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
standbys
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
three phase four wire system
سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
automatic levelling
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
standby
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
building block principle
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
bridges
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
mttf
متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridge
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
explosions
انفجار
blast
انفجار
explosion
انفجار
blasting
انفجار
blastment
انفجار
pop
انفجار
plosion
انفجار
blasts
انفجار
displosion
انفجار
brisance
انفجار
blow up
انفجار
blow-up
انفجار
pops
انفجار
blow-ups
انفجار
blow out
انفجار
popped
انفجار
burst
انفجار
detonation
انفجار
bursts
انفجار
detonations
انفجار
eruption
انفجار
off load
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
desktop
در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
failure
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failures
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
lambert projection
سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
warm boot
شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
expansion card
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
yields
بازده انفجار
detonating slab
مسیر انفجار
yielded
بازده انفجار
detonation charge
خرج انفجار
detonation cord
سیم انفجار
outbursts
انفجار غضب
outburst
انفجار غضب
blast
ضربه انفجار
explosive force
قدرت انفجار
blast
صدای انفجار
fire time
زمان انفجار
detonable
قابل انفجار
explosive
قابل انفجار
detonatable
قابل انفجار
yield
بازده انفجار
lead in
مداررابط انفجار
ignitor
وسیله انفجار
POW
صدای انفجار
impact action
اثر انفجار
combustiblity
قابلیت انفجار
implosion
انفجار از داخل
gusts
انفجار فوت
gust
انفجار فوت
inexplosive
غیرقابل انفجار
aerial burst
انفجار هوایی
atom samshing
انفجار اتمی
burst wave
موج انفجار
crepitation
انفجار مکرر
bursting set
محل انفجار
information explosion
انفجار اطلاعات
high order detonation
انفجار شدید
POWs
صدای انفجار
countermining
انفجار ضد مین
the force of the explosion
شدت انفجار
combustion chamber
اطاق انفجار
explosive force
نیروی انفجار
blast wave
موج انفجار
explosion hazard
خطر انفجار
population explosion
انفجار جمعیت
detonative
اماده انفجار
crackle
صدای انفجار پی در پی
explosion proof
پوشش ضد انفجار
explosion proof
ازمایش- انفجار
explosive energy
قدرت انفجار
swooper
انفجار دار
busts
انفجار ترکیدگی
busting
انفجار ترکیدگی
sympathetic detonation
انفجار القایی
blast effect
اثر انفجار
bust
انفجار ترکیدگی
busted
انفجار ترکیدگی
misfires
گیر در انفجار
misfired
گیر در انفجار
crackles
صدای انفجار پی در پی
misfire
گیر در انفجار
explosimeter
انفجار سنج
crater
قیف انفجار
crackled
صدای انفجار پی در پی
sonic boom
انفجار صوتی
detonation
انفجار ناگهانی
explosiveness
قابلیت انفجار
dead center ignition
نقطه انفجار
blow out
سوختن انفجار
sonic booms
انفجار صوتی
detonation
انفجار ضربهای
detonations
انفجار ضربهای
blasts
ضربه انفجار
blasts
صدای انفجار
craters
قیف انفجار
detonations
انفجار ناگهانی
blasting machine
دستگاه انفجار
big bang
انفجار بزرگ
time of disintegration
زمان انفجار
link encryption
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slice
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
opened
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opens
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
teleran system
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
open
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
designation system
سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
system flowchart
نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
poised mine
مین اماده انفجار
breech chamber
محفظه خرج انفجار
atomic time
زمان انفجار اتمی
late time
زمان سکته انفجار
afterwinds
باد بعد از انفجار
armed ammunition
مهمات اماده انفجار
atom samsher
دستگاه انفجار اتمی
armed mine
مین اماده انفجار
blastment
تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
low order
انفجار کند یا ناقص
blast effect
اثر موج انفجار
flex x
خرج انفجار کتابی
detonating
ترکاننده وابسته به انفجار
impacts
اثر ترکش انفجار
subsidiaries
عمق دهنده به انفجار
high order detonation
انفجار انی وکامل
bursts
منفجر کردن انفجار
powder kegs
چیز قابل انفجار
crepitate
انفجار پی درپی کردن
powder keg
چیز قابل انفجار
tnt equivalent
معادل با قدرت انفجار تی ان تی
service mine
مین قابل انفجار
bursts
انفجار منفجر شدن
impact
اثر ترکش انفجار
explosives
مواد قابل انفجار
explosive range
گستره انفجار پذیری
subsidiary
عمق دهنده به انفجار
burst
انفجار منفجر شدن
contact fire
انفجار در اثر تماس
burst
منفجر کردن انفجار
flex x
خرج انفجار ورقهای
master
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
exudation
مواد پخش شونده در یک انفجار
fire time
زمان اجرای اتش یا انفجار
predictor
دستگاه محاسب زمان انفجار
piezometer
دستگاه سنجش شدت انفجار
proximity fuze
فیوز مخصوص انفجار مرمی
contingent effects
اثرات احتمالی انفجار هستهای
countermining distance
فاصله ضد انفجار زنجیری مین
sofar
دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
impact action
عمل انفجار نیروی ترکش
ice mine
مین مخصوص انفجار زیریخی
strip
تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
compatibility
پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
drag loading
نتیجه کشش بادیا موج انفجار
discriminating circuit
مدارتشخیص دهنده انرژیهای عامل انفجار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com