Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (14 milliseconds)
English
Persian
chain of evacuation
سیستم تخلیه
Search result with all words
sanitation
سیستم تخلیه فاضل اب
discharge indicator disc
دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
drainage system
سیستم ابیاری سیستم تخلیه اب
exhaust system
سیستم تخلیه دود
Other Matches
cargo outturn message
پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation
تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
crash conversion
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
clearing
تخلیه محل تخلیه بیماران
clearings
تخلیه محل تخلیه بیماران
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
runs
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
run
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
sysgen
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blessed folder
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
peripheral
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
integrated
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
aeromedical unit
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
cargo outturn report
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
bifuel propulsion
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
policonic projection
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
desk accessory
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
coupling
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
download
فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
design phase
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
chcp
در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
native
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
natives
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
ES IS
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
demanded
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
tar
سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
demands
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
standby
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
building block principle
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
standbys
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
three phase four wire system
سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
system diagnostics
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
automatic levelling
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
bridged
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
mttf
متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
failures
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
desktop
در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
off load
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
failure
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
lambert projection
سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
expansion card
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
warm boot
شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
link encryption
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slice
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
open
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opens
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
teleran system
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
opened
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
designation system
سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
system flowchart
نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
masters
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
compatibility
پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
environments
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
shells
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
conversion
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
system's design
مدل سیستم طرزساخت سیستم
power system
سیستم قدرت سیستم انرژی
conversions
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
crossover
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
parallelling
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
evacuating
تخلیه
discharged
تخلیه
exhaust
تخلیه
LSD
تخلیه
depletion
تخلیه
unloading
تخلیه
evacuate
تخلیه
exhausts
تخلیه
evacuation
تخلیه
unstuffing
تخلیه
discharge
تخلیه
evacuates
تخلیه
landing, storage, delivery
تخلیه
discharges
تخلیه
disembarkation
تخلیه
emptying
تخلیه
evacuated
تخلیه
stripping
تخلیه
oasis
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oases
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
buddy system
سیستم گماشتن هم خرج برای سربازان سیستم تقویت روحیه با گماشتن همرزم
delayed opening
سیستم پرتاب چتر با باز شدن تاخیری سیستم تاخیر در بازشدن چتر
residual discharge
تخلیه مانده
area evacuation
تخلیه منطقهای
relief well
چاه تخلیه
medical evacuation
تخلیه پزشکی
medical evacuation
تخلیه بهداری
evacuated
تخلیه کردن
road clearance
تخلیه جاده
discharge chute
سرسره تخلیه
depletion area
ناحیه تخلیه
glow discharge
تخلیه تابنده
rotary discharger
تخلیه گر گردان
glow discharge
تخلیه تابناک
roll on/roll off
بارگیری- تخلیه
discharge spout
ناودانه ی تخلیه
drains
تخلیه کردن
draining
تخلیه کردن
drained
تخلیه کردن
battlefield evacuation
تخلیه پزشکی
discharges
تخلیه بار
high rate discharge
تخلیه شدید
evacuates
تخلیه کردن
clearing out
[of a place]
تخلیه
[فضایی]
sluice
دریچه تخلیه
sluiced
دریچه تخلیه
sluices
دریچه تخلیه
discharges
تخلیه الکتریکی
brush discharge
تخلیه جارویی
lightning discharge
تخلیه اتمسفری
blow off
شیر تخلیه
surging discharge
تخلیه نوشی
discharge
تخلیه الکتریکی
discharge
تخلیه بار
evacuating
تخلیه کردن
roll-on/roll-off
بارگیری- تخلیه
debarkation net
تور تخلیه
corollary discharge
تخلیه تبعی
cooling water discharge
تخلیه اب سرد
impulse discharge
تخلیه ضربهای
self maintained discharge
تخلیه ناوابسته
defecation
تخلیه شکم
dejecta
تخلیه مدفوع
main discharge
تخلیه اصلی
drain
تخلیه کردن
corona discharge
تخلیه الکتریکی
internal discharge
تخلیه داخلی
quitting
تخلیه خانه
sluiceway
دهانه تخلیه
corona discharge
تخلیه کورونا
quit
تخلیه خانه
site clearance
تخلیه کارگاه
bank sluice
دریچه تخلیه
lightning discharge current
جریان تخلیه
unloaded
تخلیه کردن
discharge nozzle
فواره تخلیه
air evacuation
تخلیه هوایی
discharge of chips
تخلیه براده ها
disruptive discharge
تخلیه جرقهای
disembarked
تخلیه کردن
discahrge pipe
لوله تخلیه
drain cock
لوله تخلیه
vacating
تخلیه کردن
discharging wharf
اسکله تخلیه
drain plug
پیچ تخلیه
abreaction
تخلیه هیجانی
discharge head
ارتفاع تخلیه
unloads
تخلیه کردن
non self maintained discharge
تخلیه وابسته
evacuate
تخلیه کردن
point discharge
تخلیه نقطهای
oscillating discharge
تخلیه مواج
disembark
تخلیه کردن
discharge gate
دریچه تخلیه
vacates
تخلیه کردن
undulatory discharge
تخلیه مواج
discharging berth
اسکله تخلیه
discharge pressure
فشار تخلیه
vacate
تخلیه کردن
ozone depletion
تخلیه اوزون
discharge opening
مجرای تخلیه
discharge opening
راهگاه تخلیه
discharger of a capacitor
تخلیه خازن
disembarking
تخلیه کردن
discharge voltage
ولتاژ تخلیه
discharge velocity
سرعت تخلیه
disembarkation
تخلیه کردن
discharge valve
سوپاپ تخلیه
discharge resistance
مقاومت تخلیه
discharge recorder
تخلیه نگار
disembarks
تخلیه کردن
medical recovery
تخلیه پزشکی
exhaust stroke
مرحله تخلیه
to offload
تخلیه کردن
evacuant
تخلیه کننده
discharge currect
جریان تخلیه
escape channel
مجرای تخلیه اب
discharge end
سمت تخلیه
depletion layer
ناحیه تخلیه
depopulation
تخلیه جمعیت
vacated
تخلیه کردن
flaming discharge
تخلیه مشتعل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com