Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 34 (4 milliseconds)
English	Persian
slap	سیلی تودهنی
slapped	سیلی تودهنی
slapping	سیلی تودهنی
slaps	سیلی تودهنی
Other Matches
slogged	سیلی
slogging	سیلی
slogs	سیلی
buffet	سیلی
buffeted	سیلی
buffeting	سیلی
buffets	سیلی
slog	سیلی
spat	سیلی زدن
box	توگوشی سیلی
skelp	چابک سیلی
skelpit	چابک سیلی
boxes	توگوشی سیلی
She slapped him.	خواباندتو گوشش ( سیلی زد )
spat	کشمکش کردن سیلی
A bird in the hand is worth two in the bush. <proverb>	سیلی نقد به از حلوای نسیه.
smack	صدای سیلی یا شلاق مزه
smacker	سیلی زننده خوش طعم
smacked	صدای سیلی یا شلاق مزه
smacks	صدای سیلی یا شلاق مزه
smacking	سیلی زننده خوش طعم
box	بوکس بازی کردن سیلی زدن
slaps	صدای چلب چلوپ سیلی زدن
slapping	صدای چلب چلوپ سیلی زدن
slapped	صدای چلب چلوپ سیلی زدن
slap	صدای چلب چلوپ سیلی زدن
boxes	بوکس بازی کردن سیلی زدن
sclaff	سیلی نرم برزمین خوردن چوگان گلف
keep up appearances	فاهر خود را حفظ کردن صورت خود را با سیلی سرخ نگه داشتن
A reounding slap ; Juicy fruit.	سیلی آبدار :میوه آبدار

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com