English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
lineament سیما طرح بندی
lineaments سیما طرح بندی
Other Matches
expressions سیما
aired سیما
complexions سیما
complexion سیما
visages سیما
visage سیما
brows سیما
appearance سیما
featuring سیما
appearances سیما
mien سیما
features سیما
featured سیما
feature سیما
expression سیما
airs سیما
countenancing سیما
countenanced سیما
countenance سیما
gorgon زن بد سیما
aspects سیما
aspect سیما
brow سیما
air سیما
countenances سیما
lineament طرح سیما
physiognomy سیما شناسی
physiognomies سیما شناسی
images تصور سیما
image تصور سیما
personable خوش سیما
gorgon زن زشت سیما
swan song <idiom> آخرین سیما
lineaments طرح سیما
physiognomies قیافه شناسی سیما
physiognomically از روی سیما شناسی
physiognomy قیافه شناسی سیما
physiognomic وابسته به قیافه شناسی سیما شناس
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
classifications طبقه بندی رده بندی
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
wording جمله بندی کلمه بندی
classification طبقه بندی رده بندی
lineaments طرح بندی صورت بندی
lineament طرح بندی صورت بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparent نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classification طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing مرحله بندی مرحله بندی عملیات
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
funiculars بندی
funicular بندی
hermetic sealing اب بندی
commissural بندی
queuing صف بندی
articular بندی
trimerous سه بندی
humidity insulation اب بندی
lapping اب بندی
patching سر هم بندی
seals اب بندی
humidity insulation نم بندی
vanation رگ بندی
seal اب بندی
waterproofing اب بندی
snacks ته بندی
alignment صف بندی
neuration رگ بندی
nailed up سر هم بندی
mud sill ته بندی
snack ته بندی
sealing off اب بندی
laced بندی
commisural بندی
striation خط بندی
queing صف بندی
alignments صف بندی
taping ته بندی
divisions طبقه بندی
division طبقه بندی
rationing سهمیه بندی
fenestration پنجره بندی
formatting قالب بندی
form work قالب بندی
batten down اب بندی کردن
colonnades ستون بندی
rationing جیره بندی
tariffication نرخ بندی
fixing rates نرخ بندی
flood control سیل بندی
colonnade ستون بندی
calibration درجه بندی
caulk اب بندی کردن
cerebral localization منطقه بندی مخ
cingulate کمر بندی
classification chart نموداررده بندی
columniation ستون بندی
dunnage بسته بندی
dimensioning کادر بندی
dentition دندان بندی
couponing جیره بندی
couponing کوپن بندی
fasciate کمر بندی
arrangement for payment by instalment قسط بندی
attack timing زمان بندی تک
factorization عامل بندی
coring مغزه بندی
electrical insulation برق بندی
eaves flashing اب بندی لب بند
bone setting شکسته بندی
botchery سرهم بندی
calibration زینه بندی
earing خوشه بندی
jerry-built سر هم بندی شده
dividing تقسیم بندی
gamble شرط بندی
patching سرهم بندی
leverage اهرم بندی
juggling چشم بندی
juggles چشم بندی
juggled چشم بندی
juggle چشم بندی
tabulates جدول بندی
scheduling زمان بندی
faction دسته بندی
grading دسته بندی
grading طبقه بندی
grading دانه بندی
grading درجه بندی
clustering دسته بندی
ranking رتبه بندی
skeletons استخوان بندی
skeleton استخوان بندی
tabulated جدول بندی
tabulate جدول بندی
wagering شرط بندی
packaged بسته بندی
packaged عدل بندی
package بسته بندی
package عدل بندی
paging صفحه بندی
grades درجه بندی
grade درجه بندی
gambles شرط بندی
packages عدل بندی
packages بسته بندی
sealing wax موم اب بندی
formulation صورت بندی
taxonomy طبقه بندی
taxonomies طبقه بندی
ranks رتبه بندی
ranked رتبه بندی
rank رتبه بندی
gambled شرط بندی
jerry built سر هم بندی شده
piling ستون بندی
juntas دسته بندی
junta دسته بندی
scaffolds تخته بندی
scaffold تخته بندی
bedding لایه بندی
tabulating جدول بندی
betting شرط بندی
linkage اهرم بندی
linkages اهرم بندی
spacing فاصله بندی
netting شبکه بندی
stockades حصار بندی
stockade حصار بندی
justifications صفحه بندی
justification صفحه بندی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com