Dictiornary-Farsi | سیمی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 71 (4 milliseconds)

English	Persian
wiry	سیمی
stringed	سیمی


Other Matches

wire cloth	تور سیمی پارچه سیمی پرده سیمی
non rotating wire rope	طناب سیمی یک سو با مغزی طناب سیمی نپیچ
open wire line	خط سیمی لخت
wire gauze	توری سیمی
wire drag	لاروب سیمی
wire core	مغزی سیمی
tightwire	طناب سیمی
three wire generator	دینام سه سیمی
lang's lay wire rope	طناب سیمی یک سو
three wire system	دستگاه سه سیمی
open wire line	خط سیمی هوایی
wire hinge	لولای سیمی
wire netting	تور سیمی
wire rope	طناب سیمی
wire beater	همزن سیمی
wirework	کارهای سیمی
wire ropes	طنابهای سیمی
backstop	حصار سیمی
cable	طناب سیمی
hawsers	طناب سیمی
hawser	طناب سیمی
greyhounds	غربال سیمی
netting	شبکه سیمی
stringed instruments	سازهای سیمی
netting	تور سیمی
greyhound	غربال سیمی
cabled	طناب سیمی
griddles	غربال سیمی کارگران
griddle	غربال سیمی کارگران
phantom circuit	مدار چهار سیمی
wire netting	بافت توری سیمی
plated wire memory	حافظه سیمی اندوده
sarrated wire rope	طناب سیمی دندانهای
phantomed cable	کابل چهار سیمی
quadded cable	کابل چهار سیمی
beach matting	تور سیمی ساحلی
magnetic wire recording	ضبط صوت سیمی
screened	تور سیمی نصب کردن
phantoplex telegraphy	تلگراف چهار سیمی مرکب
string band	دسته موزیک سازهای سیمی
screening, screenings	تور سیمی نصب کردن
screens	تور سیمی نصب کردن
screen	تور سیمی نصب کردن
screens	تور سیمی پنجره توری دار
cords	سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
cord	سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
omnibus wire	سیمی که همگی جریان الکتریک از ان می گذرد
screening, screenings	تور سیمی پنجره توری دار
screened	تور سیمی پنجره توری دار
wired glass	شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
screen	تور سیمی پنجره توری دار
wire glass	شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
viola d'amore	ویولون دارای 7 سیم زهی و 7 تار سیمی
acoustic screen	تور سیمی قابل نفوذ صدا در میکروفن
headstay	سیمی که دکل را بسمت جلوقایق نگاه میدارد
trommel	غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
staple	سوزن [حرف ] یو شکل [برای محکم کردن سیمی به دیوار]
cable suspension bridge	پلی که از رشتههای سیمی بهم تابیده درست شده باشد
rope chaff	وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار که با طناب سیمی درست میشود
DC	روش ارتباط با استفاده از باسهای روی یک مدار سیمی مثل سیستم تلگراف
screen	تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screened	تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screens	تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screening, screenings	تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
the wind drowned the strigs	سازهای بادی صدای سازهای سیمی را خفه میکند
Faraday cage	صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
wire matrix printer	یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
pad	ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads	ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت

wiry