Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
turn table	سینی گردش درسمت
Other Matches
traversed	حرکت درسمت
traverses	حرکت درسمت
traversing	حرکت درسمت
traverse	حرکت درسمت
on the sunny side .	درسمت آفتاب رو
right	درسمت راست
righted	درسمت راست
righting	درسمت راست
sinisteral	واقع درسمت چپ
bears	درسمت قرار گرفتن در سمت
dead ahead	درست درسمت سینه ناو
bear	درسمت قرار گرفتن در سمت
constant displacement pump	پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
trays	سینی
platters	سینی
tea board	سینی
paten	سینی
salver	سینی
tray	سینی
salvers	سینی
platter	سینی
windage	پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت
lazy susan	سینی چرخان
race ring	سینی دوار
races	سینی لغزنده
raced	سینی لغزنده
race	سینی لغزنده
de aerator tray	سینی هواگیری
disk platter	گرده سینی
diskette tray	سینی دیسکت
dishes	سینی خوراک
loading tray	سینی پر کن گلوله
dish	سینی خوراک
tea tray	سینی چای
tea tray	سینی قهوه
breechblock tray	سینی کولاس
leeboard	ورق فلزی یاتخته واقع درسمت باد پناه قایق
flowchart template	یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
sigmoid cartilage	غضروف سینی یا ملتوی
crossing target	هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
salver	سینی پایه دار شیشهای
platters	صفحه فلزی پهن سینی
platter	صفحه فلزی پهن سینی
salvers	سینی پایه دار شیشهای
tea cloth	پارچه روی سینی یا میز چای
spanning tray	سینی پر کن گلوله در توپهای کولاس دار
equation of exchange	همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
transfer	حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers	حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring	حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
offertory	سینی محتوی پول یا پول جمع اوری شده از حضار در کلیسا
itineration	گردش
movement	گردش
promenades	گردش
promenade	گردش
left handed rotation	گردش به چپ
meanders	گردش
stroll	گردش
strolled	گردش
revved	گردش
revs	گردش
rev	گردش
meander	گردش
meandered	گردش
gyrations	گردش
cycled	گردش
meandering	گردش
itineracy	گردش
revolution	گردش
anticlockwise rotation	گردش به چپ
revving	گردش
strolls	گردش
races	گردش
walking	گردش
ambulation	گردش
counterclockwise rotation	گردش به چپ
cycle	گردش
traversing	گردش
traverses	گردش
traversed	گردش
cycles	گردش
circumrotation	گردش
rotation	گردش
traverse	گردش
raced	گردش
race	گردش
hiking	گردش
flowline	خط گردش
flowine	خط گردش
jaunt	گردش
jaunts	گردش
twirl	گردش
twirled	گردش
twirling	گردش
twirls	گردش
run	گردش
runs	گردش
hikes	گردش
hiked	گردش
hike	گردش
excursions	گردش
circuit	گردش
flow	گردش
trips	گردش
tripped	گردش
travel	گردش
turnover	گردش
progress	گردش
progressed	گردش
progresses	گردش
progressing	گردش
turn	گردش
periods	گردش
period	گردش
turns	گردش
circuits	گردش
flows	گردش
flowed	گردش
revolutions	گردش
canter	گردش
cantered	گردش
cantering	گردش
canters	گردش
traveled	گردش
travels	گردش
gyration	گردش
wrest	گردش
wrested	گردش
wresting	گردش
wrests	گردش
on the rove	در گردش
water circulation	گردش اب
nutation	گردش
circulation	گردش
trip	گردش
excursion	گردش
maeander	گردش
operation	گردش
perambulation	گردش
paseo	گردش
circulations	گردش
cycle of the room	گردش ماه
circulation capital	سرمایه در گردش
clockwise rotation	گردش براست
circulative	گردش کننده
take a walk	گردش کردن
clockwise rotation	گردش به راست
cash flow	گردش وجوه
circulationg air	هوای در گردش
currency circulation	گردش پول
capital turnover	گردش سرمایه
revolving fund	اعتبار در گردش
circulating asset	دارایی در گردش
round robin	با گردش نوبت
budget cycle	گردش بودجه
angle of rotation	زاویه گردش
volume of sales	گردش معاملات
right handed rotation	گردش به راست
circulating capital	سرمایه در گردش
sashay	گردش سفر
circulation of money	گردش پول
cash flows	وجوه در گردش
walkabouts	گردش پیاده
turning circle	دایره گردش
turnaround time	زمان گردش
pleasure ground	گردش گاه
gyringly	گردش کنان
gyre	گردش دایره
to go for a walk	گردش رفتن
go for a walk	گردش رفتن
program flow	گردش برنامه
fractional rotation	گردش کسری
flow of production	گردش تولید
turning effect	اثر گردش
hydraulic cycle	گردش اب در طبیعت
walkabout	گردش پیاده
money in circulation	پول در گردش
itinerate	گردش کردن
movableness	گردش دار
itinerancy	در بدری گردش
rpm	گردش در دقیقه
negative caster	گردش معکوس
nyuctitropism	گردش برگ در شب
operating capital	سرمایه در گردش
trading capital	سرمایه در گردش
river trip	گردش رودخانه ای
flow of information	گردش اطلاعات
flow of income	گردش درامد
daily round	گردش روزانه
field trip	گردش علمی
cycle of water	گردش اب در طبیعت
to be in a whirl	گردش کردن
raceway	حلقه گردش
the turn of a wheel	گردش چرخ
cooling water circulation	گردش اب سرد
control flow	گردش کنترل
continous running	گردش دائمی
continous cycle	گردش دائمی
rate of turn	میزان گردش
data flow	گردش داده ها

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com